سلام جناب تورک اوغلی؛
دوست عزیز درست است، ما هیچ جاره ای جز گذر از کلیت رژیم مذهبی نداریم. و برای سرنگونی رژیم و سمتگیری بسوی فردائی آزاد، برابر، فدرال و بدور از تبعیض ها، و مهمتر از همه جدائی دین از دولت می بایست، در همان آغاز ظرف گسترده و رنگینی را یافت، تا وزن قطب های طبقاتی در آن مستقلا منسجم شود، و بتواند بسیج توده ای ـ کارگری ـ سراسری را در اعماق و پهنای اجتماعی ـ کارگری کشور مشترکا سازمان داده و راهبردهای کلان را بیابد و مدیریت ارگان خود را مردمی کند.
ظرفی، با هر نامی که می خواهد داشته باشد، ضرورتا می باید تنها به راهکارهای کوتاه مدت و دمکراتیک ـ توده ای متکی باشد. و اهداف اش در راستای همکاری های مشترک، معطوف به سرنگونی کل رژیم گردد. در این همکاری رنگین، حتی می تواند طیف های مذهبی رانده شده از خیمه ی خامنه ای نیز حضور بیابد؛ مشروط بر اینکه به نقد حکومت مذهبی و قانون
ا
اما، همانطوریکه خود شما می بینید، شگفتا که طیف های تندرو قومگرای ناسیونالیست از یکسو، تمایتگراهای شوینیست و پانیست از دیگر سو، و خوشباوران به پشتیبانی امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم راسیست نیز همینطور در حال ایجاد دسیسه و ترفندهایند و مشغول برنامه ریزی اهداف خود می باشند و نتیجه اینکه: نیروی با ارزش ما را با این رودرروئی های بی هوده و یا خوشخیالی به دشمنان نوع بشر " امپریالیسم ـ صهیونیسم ـ فناتیسم "تباه می کنند و عملا جبهه ی اپوزیسیون را برابر رژیم را تضعیف کرده، و عملا منانع همگرائی ها و همکاری مستقل و مشترک برای سرنگونی رژیم با اراده ی توده ای می شوند و می باشند.
در حالیکه همگی می دانیم و یا لااقل اینک باید بدانیم که هیچکدام از طیف مذهبی، ملی و جریانی سیاسی سرکوب شده و تبعیض زده و دیده، آنهم با دعاوی انسامدارانه و سراسر، هرگز نمی تواند به تنهائی برابر رژیم بایستد و پیروز شود و به اهداف خود، حالا هرچه می خواهدباشد برسد. مانع عمومی و همگانی ما استبداد شیعی ست.
بنا بر این و با این استدلال کوتاه، ما جز با هم نمی توانیم ایران ویران مان را از چنگال پاسداران جماقت و جنایت و چپاول و تباهی ها و فسادها رهاساخته و دوباره، و کاملا "متفاوت و مردمی و سکولار " آنرا مشترکا بسازیم.
با سپاس از شما و پانویس تان