رفتن به محتوای اصلی

داستان این بود که آقای فخر

داستان این بود که آقای فخر
کیانوش توکلی

داستان این بود که آقای فخر آور یکبار در مصاحبه با مسعود صدر متوجه نشده بود که برنامه زنده پخش می شد، او داشت بطور خصوصی به صدر می گفت که فرح پهلوی به صدای امریکا و دیگر رسانه ها گفته است که در باره کتاب رفیق آیت الله با فخر آور مصاحبه نکنند، او بلافاصله متوجه شد که برنامه زنده است، خوب این حرف موجب تنش بین هواداران پادشاهی و ایشان شد و در همین مصاحبه هم او گفته است ،فرح چپگرا بود و قصد داشت علیه محمد رضاشاه کودتا کنه،این رابط را وخیم تر خواهد کرد. در ضمن فرح تنها شخصی بود که می دانست ، شاه مبتلا به سرطان است ، دلیلی نداشت که علیه شوهرش کودتا بکنه،