در یک جامعه باز افکار عمومی در مورد سرنوشت سیاسی افراد قضاوت میکند. کسانی که اعمالی همانند شکنجه و قتل و یا عملی بس شنیع تر مانند تسویه دانشگاهها از اساتید و دانشجویان دگر اندیش را مرتکب شده باشند حد اقلش این است که به مهره سوخته سیاسی تبدیل شده و برای اینکه همچون گاو پیشانی سفید مورد توجه سلبی مردم قرار نگیرند خود را در اعماق جامعه گم و پنهان مینمایند.
اظهار نظر سروش و رهنمودهایش مانند این است که پل پوت رهبر خمرهای سرخ بخواهد درس دمکراتیک به مردم کامبوج بدهد!!! اینکه سروش میخواهد اصلاح طلبانی که دستور سرکوب مردم را صادر کردند رهبری اعتراضات را بدست گیرند تنها هدفش به انحراف بردن خواست مردم برای عبور از جمهوری اسلامی نیست.
ایشان در مصاحبه ای که در دوران جنبش سبز با "روز آنلاین" با نوشابه امیری انجام داد پرده از تفکر و خواست قلبی خود برداشت. وی در مورد سکولارها و سکولاریزم چنین گفت:
در این مصاحبه ایشان خواست قلبی خود که روی کار آمدن "دینداران دمکرات" را ابراز نمودند "آمدن دینداران دموکرات بر اثر رای گیری است؛ شما اگر دموکراسی برقرار کنید و در این نظام، دینداران اکثریت مطلق را داشته باشند".
و حتی ایشان تاکید نمودند که قوانین باید توسط آنان نوشته شود "....حال اگر به فرض، دینداران دموکرات فرصتی به دست بیاورند و بتوانند قانون اساسی تازه ای تهیه کنند، آن قانون اساسی مسلما متفاوت خواهد بود و حقوق بشر و برابری ومدارا ومروت ومدیریت فرادینی و... در آن مراعات خواهد شد"!!!
به هر روی باید گفت "در هیچ کجای جهان مردمان خردمند کسی را که پیشینه کودکآزاری داشته باشد، به سرپرستی یک کودکستان نمیگمارند" از خیرت حاجتی نیست شر مرسان