گاهی آدم نمیداند که باید بخندد و یا انگشت حیرت به دندان بگیرد. میفرمایند "....ایرانیان شاهنشاهی جمشید را جشن می گیرند و این جشن بر اساس شاهنامه و اوستا، یادگار پادشاه ایران یعنی جمشید است". بر اساس شاهنامه و اوستا, "جمشید یکی از پادشاهانِ اساطیری ایرانی است. ویکیپدیا", و اساطیر در لغت نامه دهخدا به معنی "سخنهای پریشان . بیهوده ها. افسانه ها. (از منتهی الارب ). || افسانه های باطل . (غیاث اللغات ). اباطیل و اکاذیب . احادیث بی سامان . قصه های دروغ" آمده است, یعنی هیچ و پوچ.
سپس میفرمایند "......دکان کمونیسم بازی درش تخته شده، گنده ی شما جمع کرده رفته، شما از قافله جا موندی..." و "..... شما هتا کمونیست واقعی [؟!] هم نبودید، شما شماری کمونیست کتابی بودید که با خواندن چند جزوه و کتاب و شنیدن چند سخنرانی چند چپی که خودشان هم کمونیسم را از توی دفتر و دستک و مجله می شناختند،....".
اینکه
طبق فرمایش جناب افشار, کمونیسم "مطابق تعریف ایشان که معلوم نیست چه نوع کمونیسمی است" دیگر وجود ندارد و این یکی دو میلیارد کمونیست دنیا نمیدانند که کمونیسم چیست و ایشان میدانند!! اما افسانه جمشید واقعی است, چون فلان و بهمان آنرا تایید کرده اند. در انگلیسی جمله گویائی وجود دارد که میگوید Give me a break و معادل فارسی آنرا نمیدانم و جناب افشار با دانش وسیع خود میتوانند آنرا برای ما ترجمه و تفسیر بفرمایند.