نامه يك هموطن تورك أذري به من :
در مورد آذربایجان و وقایعی که در آنجا اتفاق میافتد خواستم قدری برایتان بنویسم شاید بشود درک بهتری ازین وقایع پیدا کنید. ریشه این وقایع به دو یا شاید هم سه دهه قبل بازمیگردد. إنزمان که دولتمردان با عدم لیاقت یا حتی شاید عمدا کمر به خشکاندن دریاچه ارومیه بسته بودند جوانان آذربایجان آنرا بموقع تشخیص دادند و شروع به اعتراضهای مسالمت آمیز کردند که با واکنش عصبی و شدید حکومت مواجه شدند و بسیاری از آنها بزندان افتادند. رسانه های فارس زبان اتفاقات بسیار کوچکتر را پوشش میدادند ولی سالها برای این اعتراضات مدنی چشمشان را بستند مردم برای اعتذاض به خشکاندن دریاچه سالها حرکات مسالمت إمیز نمادین از قبیل ریختن آب از روی پل میانگذر و یا سرودن اشعار انجام دادند که همه آنها با مشت آهنین حکومت بعنوان پانترک و جدایی طلب سرکوب میشد بدون اینکه در رسانه های ف
امیدوارم الان برایتان روشن شده باشد منظورم چیست و میخواهم اینرا بصورت بسیار جدی خدمتتان بگویم که اگر این روند بایکوت کردن خبری یا نسبت دادن تجزیه طلبی یا مزدور و مواجب بگیر آنکارا و باکو نامیدن مردم از سوی روشنفکران فارس زبان ادامه پیدا کند وضعیت به نقطه بازگشت ناپذیری خواهد رسید که دود نتیجه اش به چشم همه ایراندوستان خواهد رفت. لذا خواهشمندم هم شما و هم مهمانانتان قدری به الفاظی که در مورد این حرکات استفاده میکنید دقت کنید این آتش زیر خاکستر با قلدری و تهدید 21 آذری و روشی که از جانب سخنگویان فارس زبان پیش گرفته شده است و همه را به سپاه و حکومت و آنکارا و باکو نسبت میدهند بیشتر شعله ور خواهد شد و تا