سازاخ عزیز شما اول توضیح بده
ناشناس
سازاخ عزیز شما اول توضیح بده چرا از تلویزیون گوناز اخراج شدید تا علت مشکل شما مشخص بشود بعد دوباره با اسامی گوناگون کامنت بنویس که موهام بوره و پوستم سفیده قبلا هم از این چیز ها نوشته بودی والا قیافه نادر قاضی پور و خسرو شکیبایی و خلخالی و لوایی و ال اقا و ایت الله جعفری و نورالدین پیر موذن کاملا مشخص هست که چقدر بور و سفید هستید
شکست های شما در زندگی و به باد دادن عمر دلیل این نیست که شما در این سن پیری یکسر همه را به پای فلان قوم بگذارید و بخواهید مشکل خودتان را با روش برون فکنی و پرخاشگری ارضاع کنید
شما برابر اذربایجان رنج کشیده نیستید و اذربایجان هم برابر سازاخ رنج کشیده نیست
...
اگر بخواهم یک کم درباره شما توضیح بدهم شما یک شکست خورده انتقام جو هستید
شکستخوردگان انتقامجو معمولا حس میکنند سهمشان را از زندگی یا طرف مقابلشان آنگونه که سزاوار بوده، دریافت اگر دست به انجام کارهایی بزنند که شاید تاکنون حتی فکرش را هم نمیکردند. در وهله اول، فرد شکستخورده،بیحوصله و کمطاقت شده و زود از کوره درمیرود.
معمولا بعد از گذر از گیجی و انکار شکست و خشم ناشی از طرد شدن، فرد شکستخورده آرامآرام به این فکر میکند که «چرا من؟
در این حالت دو شکل پیدا میشود
1- شخصیت درون کیفر که معمولا دست به انتحار و خودکشی میزند
2- شخصیت برون کیفر که یکسره انتقام را متوجه دیگران میکند
خلاصه آنکه برای جبران نواقصشان به هر چیزی متوسل میشوند از این که توانسته انتقام جانانهای بگیرد، احساس رضایت و شادمانی کنددر برخی موارد نیز فرد شکستخورده با آزار و اذیت و حتی کشتن طرف مقابلش یا رقیبی که او را مغلوب کرده است
شما در این مورد نه دل و جرئت داری که خودات را نشان بدهی و نه میخواهی اشکارا پا به میدان بگذاری بنا بر این دو دشمن برای خودات ساخته ای به نام کورد و فارس که فرایند بالا را به عنوان دشمن و رقیب در اینجا اجرا میکنی
در اسیب شناسی شخصیت شما در آسیبشناسی این پدیده، اشاره به ویژگیهای شخصیتی این افراد، نکات بسیار مهمی را روشن میکند. این افراد معمولا خصلتهای مشترکی با هم دارند؛ از نظر اخلاقی رشد نایافتهاند، شخصیتهای خام و ضعیف و ناپختهای هستند که هرگز متکی به خود نبوده و اعتماد به نفسشان همیشه زیرسوال است، کوچکترین طرد و شکستی را به معنای از دست دادن کل زندگیشان تعبیر میکنند. انعطافناپذیری، لجاجت، سلطهگری افراطی، خودخواهی و انحصارطلبی مزمنشان باعث میشود دنیا را همیشه مطابق میلشان بخواهند و هرگز غیر از خودشان به کس دیگری فکر نکنند و چنین است که اگر روزی، روزگار به کامشان نباشد تاب کنار آمدن با ناکامیها را نداشته همچون بچهها لج میکنند و برای انتقام کودکانه در کمال قساوت و بیرحمی نقشه میکشند. اینان شخصیت طبیعی ندارند اگرچه برخی از آنان مبتلا به اختلالات شخصیت هستند و تعدادی از آنها نیز سابقه نسبتا طولانی از رفتارهای ضداجتماعی در پرونده زندگیشان ثبت شده است.
دوران کودکی نقش بسیار مهمی در شکلگیری عاطفه، محبت و دلبستگی در ذهن فرد دارد
کودکی را در نظر بگیرید که مادرش را از دست بدهد یا به هر دلیلی از داشتن رابطه عمیق عاطفی با مادر محروم باشد، او نهتنها اعتمادی به دنیا نخواهد داشت بلکه آنجا را مکانی خواهد دید که همه چیزهای خوب را از او دریغ میکند. این احساس عدم امنیت در بزرگسالی فرد نیز ادامه مییابد و برای جبران این خلأ احساسی است که او به دنبال یک مادر جایگزین میگردد
بی پرده بگویم شما این مادر دوم را ""اذربایجان"" گرفته اید که حالا فارس ها مادر شما را از شما دزدیده اند و شما باید انتقام بگیرید و مادرتان را از زندان اژدها ازاد کنید
شکستخوردگان انتقامجو اغلب در گذشته از نظر عاطفی ضربه سنگینی خوردهاند و چون توانایی حل مساله را نداشتهاند، موضوع برایشان نوعی کینه و خشم انباشتهشدهای ایجاد میکند(به هدر دادن عمر در کمپ اشرف و باختن زندگی بعلاوه رانده شدن از جمع پانترکیست ها با اخراج از گوناز که شکست دیگر، آنان را به فکر انتقام و تلافی وامیدارد. زمینههای دیگری چون عقدههای دوران کودکی، نداشتن خانواده بسامان، خیانت یا طلاق و... نیز در این خصوص نقش مهمی دارند.
شکستخوردگان انتقامجو معمولا حس میکنند سهمشان را از زندگی یا طرف مقابلشان آنگونه که سزاوار بوده، دریافت اگر دست به انجام کارهایی بزنند که شاید تاکنون حتی فکرش را هم نمیکردند. در وهله اول، فرد شکستخورده،بیحوصله و کمطاقت شده و زود از کوره درمیرود.
معمولا بعد از گذر از گیجی و انکار شکست و خشم ناشی از طرد شدن، فرد شکستخورده آرامآرام به این فکر میکند که «چرا من؟
در این حالت دو شکل پیدا میشود
1- شخصیت درون کیفر که معمولا دست به انتحار و خودکشی میزند
2- شخصیت برون کیفر که یکسره انتقام را متوجه دیگران میکند
خلاصه آنکه برای جبران نواقصشان به هر چیزی متوسل میشوند از این که توانسته انتقام جانانهای بگیرد، احساس رضایت و شادمانی کنددر برخی موارد نیز فرد شکستخورده با آزار و اذیت و حتی کشتن طرف مقابلش یا رقیبی که او را مغلوب کرده است
شما در این مورد نه دل و جرئت داری که خودات را نشان بدهی و نه میخواهی اشکارا پا به میدان بگذاری بنا بر این دو دشمن برای خودات ساخته ای به نام کورد و فارس که فرایند بالا را به عنوان دشمن و رقیب در اینجا اجرا میکنی
در اسیب شناسی شخصیت شما در آسیبشناسی این پدیده، اشاره به ویژگیهای شخصیتی این افراد، نکات بسیار مهمی را روشن میکند. این افراد معمولا خصلتهای مشترکی با هم دارند؛ از نظر اخلاقی رشد نایافتهاند، شخصیتهای خام و ضعیف و ناپختهای هستند که هرگز متکی به خود نبوده و اعتماد به نفسشان همیشه زیرسوال است، کوچکترین طرد و شکستی را به معنای از دست دادن کل زندگیشان تعبیر میکنند. انعطافناپذیری، لجاجت، سلطهگری افراطی، خودخواهی و انحصارطلبی مزمنشان باعث میشود دنیا را همیشه مطابق میلشان بخواهند و هرگز غیر از خودشان به کس دیگری فکر نکنند و چنین است که اگر روزی، روزگار به کامشان نباشد تاب کنار آمدن با ناکامیها را نداشته همچون بچهها لج میکنند و برای انتقام کودکانه در کمال قساوت و بیرحمی نقشه میکشند. اینان شخصیت طبیعی ندارند اگرچه برخی از آنان مبتلا به اختلالات شخصیت هستند و تعدادی از آنها نیز سابقه نسبتا طولانی از رفتارهای ضداجتماعی در پرونده زندگیشان ثبت شده است.
دوران کودکی نقش بسیار مهمی در شکلگیری عاطفه، محبت و دلبستگی در ذهن فرد دارد
کودکی را در نظر بگیرید که مادرش را از دست بدهد یا به هر دلیلی از داشتن رابطه عمیق عاطفی با مادر محروم باشد، او نهتنها اعتمادی به دنیا نخواهد داشت بلکه آنجا را مکانی خواهد دید که همه چیزهای خوب را از او دریغ میکند. این احساس عدم امنیت در بزرگسالی فرد نیز ادامه مییابد و برای جبران این خلأ احساسی است که او به دنبال یک مادر جایگزین میگردد
بی پرده بگویم شما این مادر دوم را ""اذربایجان"" گرفته اید که حالا فارس ها مادر شما را از شما دزدیده اند و شما باید انتقام بگیرید و مادرتان را از زندان اژدها ازاد کنید
شکستخوردگان انتقامجو اغلب در گذشته از نظر عاطفی ضربه سنگینی خوردهاند و چون توانایی حل مساله را نداشتهاند، موضوع برایشان نوعی کینه و خشم انباشتهشدهای ایجاد میکند(به هدر دادن عمر در کمپ اشرف و باختن زندگی بعلاوه رانده شدن از جمع پانترکیست ها با اخراج از گوناز که شکست دیگر، آنان را به فکر انتقام و تلافی وامیدارد. زمینههای دیگری چون عقدههای دوران کودکی، نداشتن خانواده بسامان، خیانت یا طلاق و... نیز در این خصوص نقش مهمی دارند.