قسمت دوم
ناشناس
قسمت دوم
نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار
نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار 28
افشار در همين بخش، در تجزيه و تحليل موضوع زبان از لحاظ سياست داخلي خود ايران هم مينويسد:
« اگر بخواهم از لحاظ سیاست داخلی خود ایران، موضوع زبان را حلاجی کنم، تنها فايدهاي كه براي تدريس زبان تركي در دبستانها و رواج رسمي آن در ادارات ميتوان تصوّر نمود؛ سهولت براي كودكان و مردم است كه اين زبان اكنون در آن استان همگاني است. من اين حقيقت را نميخواهم انكار كنم. البتّه براي هر كس آسانتر است با زباني كه از مادر آموخته؛ صحبت كند تا با زباني كه بايد در مدرسه بياموزد. امّا زبان تركي در آذربايجان تنها همين يك جنبه را ندارد. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 284)
افشار معتقد است كه به خاطر سهولت زبان تركي براي آذربايجاني و از آنجا كه زبان تركي يكي از مهمترين عناصر مليّت آذربايجانيهاست؛ ما با ميدان دادن به زبان تركي، به دست خود زمينة ظهور و بروز عناصر مليّتي و هويّتي را براي آذربايجاني ها فراهم ميكنيم؛ لذا بايد از اين كار پرهيز كنيم:
« زبان تركي يكي از عناصر مهمّ مليّت، بلكه مهمترين آنهاست: همين دو را اگر برابر هم بگذاريم؛ يعني، «سهولت در كار» و «از دست دادن مليّت» بدون هيچ ترديد كسي حاضر نخواهدشد كه براي آسانتر كردن امري اصل موضوع را هم از ميان ببرد. زيرا با قبول روش پيشهوري نه تنها كار زبان را آسانتر ميكنيم، بلكه با آسانتر كردن كار زبان، وسايل از ميان رفتن مليّت ايراني و تماميّت وطن را هم سهلتر ميگردانيم. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 284)
آموختن زبان مادری از سوی آذربایجانی هیچ تلازمی با از دست دادن ملیّت یا تمامیّت وطن ندارد و چنین الزامی تنها در ذهن بیمار افشار و شرکای او شکل گرفته است
افشار در همين بخش، در تجزيه و تحليل موضوع زبان از لحاظ سياست داخلي خود ايران هم مينويسد:
« اگر بخواهم از لحاظ سیاست داخلی خود ایران، موضوع زبان را حلاجی کنم، تنها فايدهاي كه براي تدريس زبان تركي در دبستانها و رواج رسمي آن در ادارات ميتوان تصوّر نمود؛ سهولت براي كودكان و مردم است كه اين زبان اكنون در آن استان همگاني است. من اين حقيقت را نميخواهم انكار كنم. البتّه براي هر كس آسانتر است با زباني كه از مادر آموخته؛ صحبت كند تا با زباني كه بايد در مدرسه بياموزد. امّا زبان تركي در آذربايجان تنها همين يك جنبه را ندارد. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 284)
افشار معتقد است كه به خاطر سهولت زبان تركي براي آذربايجاني و از آنجا كه زبان تركي يكي از مهمترين عناصر مليّت آذربايجانيهاست؛ ما با ميدان دادن به زبان تركي، به دست خود زمينة ظهور و بروز عناصر مليّتي و هويّتي را براي آذربايجاني ها فراهم ميكنيم؛ لذا بايد از اين كار پرهيز كنيم:
« زبان تركي يكي از عناصر مهمّ مليّت، بلكه مهمترين آنهاست: همين دو را اگر برابر هم بگذاريم؛ يعني، «سهولت در كار» و «از دست دادن مليّت» بدون هيچ ترديد كسي حاضر نخواهدشد كه براي آسانتر كردن امري اصل موضوع را هم از ميان ببرد. زيرا با قبول روش پيشهوري نه تنها كار زبان را آسانتر ميكنيم، بلكه با آسانتر كردن كار زبان، وسايل از ميان رفتن مليّت ايراني و تماميّت وطن را هم سهلتر ميگردانيم. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 284)
آموختن زبان مادری از سوی آذربایجانی هیچ تلازمی با از دست دادن ملیّت یا تمامیّت وطن ندارد و چنین الزامی تنها در ذهن بیمار افشار و شرکای او شکل گرفته است