سالام اليكيم
ناشناس
سالام اليكيم
محمد رحمانی فر: نقش تورکهای آذربایجان در نبرد سرنوشتساز امپراتوری عثمانی و بریتانیا در روستای تیکمهداش آذربایجان
گادتب: تقریباً یک سال مانده به پایان جنگ جهانی اول، نیروهای بریتانیایی که با همدستی متحدین غربی خود و با بهرهگیری از ناسیونالیزم عربی توانسته بودند بخش اعظمی از سرزمینهای گسترده امپراتوری عثمانی را اشغال نمایند، با هدف ایجاد جبههای جدید در شرق امپراتوری عثمانی از طریق تسلیح و تقویت ارامنه و آسوریها در غرب آذربایجان، علیرغم صدور اعلامیه رسمی از سوی دولت ایران مبنی بر بیطرفی در این جنگ، وارد خاک این کشور شدند!
نیروهای بریتانیایی، به لطف برخورداری از تسلیحات جنگی پیشرفته، توانستند بدون مواجهه با هیچگونه مقاومتی، از مسیر قصر شیرین-کرمانشاه-همدان- قزوین و زنجان –میانه- قره چیمن تا نزدیکیهای تبریز پیشروی نمایند.
سرگرد م.ن. دونوهو که خاطرات خود از این اردوکشی پرمخاطره را منتشر نموده، ضمن افشای نقش انگلستان در تسلیح، تقویت و آموزش نظامی جیلوها و آمادهسازی آنها برای حوادثی که ما امروزه به نام "فجایع جیلولوق" میشناسیم، با اشاره به حضور فعال دموکراتهای طرفدار امپراتوری عثمانی در شهرهای آذربایجان از جمله قزوین، زنجان و میانه، با خوشحالی تمام از ناکام گذاشتن آنها و جذب افراد محلی (تورکهای آذربایجان) با حقوق ماهیانه تنها معادل دو پوند، برای جنگ با عثمانی سخن میگوید!
لکن، سرخوشیهای سرگرد دونوهو و فرماندهان و زیردستانش دیری نمیپاید، چون در اولین رویارویی جدی آنها با اردوی امپراتوری عثمانی در روستای تیکمهداش آذربایجان، متوجه میشود که تورکهای آذربایجان که به ظاهر جذب اردوی آنها شدهبودند، دل در گرو امپراتوری تورک عثمانی داشتهاند و همکاری و همراهی آنها با اردوی عثمانی موجب شکست سنگین نیروهای بریتانیایی شد.
سرگرد دونوهو که در سراسر کتاب خاطرات خویش از هیچگونه تحقیر و توهینی نسبت به تورکهای عثمانی خودداری نمینماید، در ذکر گزارش این شکست نیز ضمن متهم کردن تورکهای آذربایجان به خیانت جنگی! بیمحابا زبان به توهین و تحقیر میگشاید، ولی این توهینها هیچ دردی را دوا نمیکند! نیروهای بریتانیایی با تحمل دومین شکست در عرض چند روز، مجبور به تخلیه روستای زیبای تیکمهداش آذربایجان، زادگاه و آرامگاه شاعر و عارف شهیر تورک آذربایجانی خستهقاسیم، میشوند!
خبر سقوط پایگاههای بریتانیایی در "تیکمهداش" و "قرهچیمن" وقتی به سرگرد دونوهو میرسد که وی با همراهی نیروهای تحت امر خویش قصد تصرف شهرستان سراب را داشت ولی با وصول این خبر در ساعت دو بامداد، فرار شبانه را بر قرار ترجیح میدهد.
همانگونه که اشاره کردم لحن کلام سرگرد دونوهو در باب تورکهای عثمانی و آذربایجان همواره آکنده از تحقیر و توهین است. لکن، گزارش وی از منظر آشنایی با حوادث مزبور و حتی افکار عمومی بسیار ارزشمند است. علیرغم اینکه وی سعی میکند از نیروهای بریتانیایی چهرهای مسیحایی بسازد و وانمود نماید که جز دموکراتهای آذربایجان که طرفدار امپراتوری عثمانی بودند، بقیه مردم همواره دعاگوی اردوی نجاتبخش آنها! بودند، سرخوردگی وی پس از این شکستها موجب میشود که اعتراف نماید مردم آذربایجان آنها را به چشم دشمن مینگریستند و اگرچه توان مقابله با آنها را نداشتند ولی آنها را با "نگاههای سنگین" و حتی "تفکردن به زمین" مشایعت میکردند.
به اعتراف وی، زمانی که نیروهای بریتانیایی مجبور به تخلیه شهرستان میانه شدند از میان تمامی نیروهای روزمزد محلی که در تمام این مدت جذب کردهبودند تنها چهار یار وفادار برای آنها باقی ماندهبود و جالب است که هر چهار نفرشان هم "کورد" بودند!
İngiltere’nin İran/
Azerbaycan Seferi, M.H. Donohoe, T&K Yayınları, İstanbul, 2016