سالام اليكيم
ناشناس
عنوان مقاله:
رنسانس اسلامی از قم آغاز خواهد شد *ابراهیم فیاض*، استاد مردم شناسی دانشگاه تهران،
سالام اليكيم
درقم يک انقلاب مذهبي رخ خواهدداد. به عقيدة من رنسانس اسلامي از آنجا آغازميشود؛ رنسانسي که اولين تحول آن درعلم کلام است. من اکنون بهويژه ميان طلبهها، ارتدادزيادي ميبينم؛
طلبه ها، ارتداد زيادى مى بينم،
ارتدادبه معناي ازدست دادن امور تعبدی و ايمان. وقتي ايمان ازدست برود، به طورخودکار مناسک هم از ميان ميرود. تصور من این است که در آينده، ارتداد از خود طلبهها آغاز ميشود و اين همان اتفاقي است که درغرب هم براي کشيشها رخ داد ومنجر به رنسانس شد. این مساله دقيق بااقتصاد مرتبط است. چنين اتفاقي دردوره رنسانس، درروم شرقي هم رخ داد. در کتاب «تاريخ گسترش اسلام» نوشتة «توماس واکر آرنولد» آمده است زماني که اسلام وارد اروپا شد، خود مردم درها رابراي ورود اسلام بازميکردند؛ کاردينالها، اسقفها و اشراف، وضعيت اقتصادي خيلي خوبي داشتند، اما کشيشها گرسنه، فاسد وبي سواد بودند. در فاصلة طبقاتيای که ميان علماي ديني رخ ميدهد، کشيشها به مردم ميپيوندند و اسقفها و کاردينالها عقب ميمانند. من اين را الان ميبينم. چندوقت پیش درفرودگاه، وقتي که ازسفرمشهد بازميگشتم، طلبة موجهي را ديدم که از متدينها «سهم سادات» ميخواست. واقعاً از ديدن آن صحنه شوکه شده بودم؛ این اتفاق يعني اینکه ديگر سهم امام رابه حوزه ندهيد، به من که نيازمندم کمک کنيد. شک نکنيد که این اتفاق نشانگر یک شکاف عمیق است. اين طلبهها به مردم ميپيوندند و در نهايت، يک نوع عرفيگري وحشتناک یا «لائيسيته» رخ خواهد داد. خيلي هم طول نميکشد وحدود دو سال آينده اين اتفاق ميافتد. همین امروزهم درقم لائيسيته درحال رخ دادن است، فقط تلاش میشودپنهان بماند. تأثير اين عرفيگري دراصفهان ممکن است خيلي کم باشد، دريزد و شيرازهم همينطور؛ اما در مشهد به احتمال زياد اتفاق مشابهی ميافتد. البته موجي که درمشهد ايجادميشود لائيسيته نخواهدبود، بلکه سکولاريسم است. زيرادرمشهد تعداد دانشآموختگان دانشگاهي بيشترازقم است و همين خودمانع لائيسيته میشود. به عبارتی، درقم قضيه حادتراست، اما درمشهدبه شدت و حدت آنجا نخواهدبود. البته فاصلة طبقاتی که آستان رضوی بين نزديکان خودو مردم ايجادکرده، بهشدت مساله را حادکرده است وآثاراين فاصلة طبقاتي رابهوضوح میتوان درمشهد ديد. اما مسالة مهم اينکه آنچه در انتظار قم است، لائيسيته است ولی آنچه در انتظارمشهد است. سکولاریسم است. درتاريخ تحولات اروپا هم دوشهر مهم پاريس و لندن را داريم که درپاريس لائيسيته ولندن سکولاريسم رخ داد. لائيسيته هم رنگ وبوی مذهبي دارد! تأکيد من بر لائيسيته خيلي مهم و ظریف است؛ دقت کنید که درپاريس هم کشيشها لائیسیته را آغازکردند. لائيسيته دراین معنا ميگويد که دين و آيين موجود، براي اشراف است و درنتيجه، هر کس بايد دين خود راداشته باشد! در اين صورت، دين مردم يک دين عرفي خواهد شد، یعنی همان چيزي که الان مداحان درقم دنبال ميکنند. در قم مداحمحوري رخ داده، يعني يک دين عرفي ساده درحال ترویج و محوریت یافتن است، نه آن دين پيچيدة فقهی آخوندي، اسقفي وکاردينالي. اکنون مداحان درقم قدم اول رابراي اين کار برداشتهاند ويک دين عرفي ساده را باصداي خوش، درقالب دستگاههاي موسيقي ارائه ميکنند که پذیرش زیادی هم داشته است. آنچه آنها را ذيل لائيسيته قرار ميدهد اين است که به بحث عقلي کاري ندارند و ولايتي را که عوام قبول دارند، ترويج ميکنند. به عبارت ديگر، آنهاعواميگري ولايت را با فلسفه بافي تئوريزه میکنندودرنهايت روحانيت کاردينالي و فقهي رانفي ميکنند. آنها شديد با مرجعيت زاويه دارند والبته علماو مراجع هم بااينها زاويه دارند. آنها حتي ميخواستند جامعة مدرسان قم راهم زمين بزنند. دراین فضا، مرجعیت سنتی و فقهی که من همه شان را درچهارچوب دین اسقفي و کاردينالي ميبينيم و میفهمم، چون دين انتزاعي براي اسقف وکاردينال است، دراقلیت قرارمیگیرندو طلبههاي جوان به مردم ميپيوندند و به عرفی شدن دین دامن میزنند. مراد من هم از لائيسيته همين است. در این شرایط، حتی حاکميت هم تحول پيدا ميکند و نسلي که در انتخاباتها و مجلس خبرگان حضور پیدا میکنند، نسل جوانی هستند که با نسل قبلی تفاوتهای اساسی دارند. هر شخص یا نهادی هم تلاش کند جلوی این روند را بگیرد، نميتواند. حتي اگر همین الان هم اين کار را بکنند، در قم نهادی قوي شکل میگیرد که برای رسیدن به ساختار سیاسی تلاش میکند و قم دارای ساختار سياسي میشود.
آن زمان، اعتبار مجلس خبرگان و مجلس شوراي اسلامي و... زير سؤال ميرود.
نقد اين موضوع را بعداً ميفرستم
حاجی چی بافته, ?!
تا بگوید, مجلس خبرگان و حوزه
و انتخابات و ……
ارتدادبه معناي ازدست دادن امور تعبدی و ايمان. وقتي ايمان ازدست برود، به طورخودکار مناسک هم از ميان ميرود. تصور من این است که در آينده، ارتداد از خود طلبهها آغاز ميشود و اين همان اتفاقي است که درغرب هم براي کشيشها رخ داد ومنجر به رنسانس شد. این مساله دقيق بااقتصاد مرتبط است. چنين اتفاقي دردوره رنسانس، درروم شرقي هم رخ داد. در کتاب «تاريخ گسترش اسلام» نوشتة «توماس واکر آرنولد» آمده است زماني که اسلام وارد اروپا شد، خود مردم درها رابراي ورود اسلام بازميکردند؛ کاردينالها، اسقفها و اشراف، وضعيت اقتصادي خيلي خوبي داشتند، اما کشيشها گرسنه، فاسد وبي سواد بودند. در فاصلة طبقاتيای که ميان علماي ديني رخ ميدهد، کشيشها به مردم ميپيوندند و اسقفها و کاردينالها عقب ميمانند. من اين را الان ميبينم. چندوقت پیش درفرودگاه، وقتي که ازسفرمشهد بازميگشتم، طلبة موجهي را ديدم که از متدينها «سهم سادات» ميخواست. واقعاً از ديدن آن صحنه شوکه شده بودم؛ این اتفاق يعني اینکه ديگر سهم امام رابه حوزه ندهيد، به من که نيازمندم کمک کنيد. شک نکنيد که این اتفاق نشانگر یک شکاف عمیق است. اين طلبهها به مردم ميپيوندند و در نهايت، يک نوع عرفيگري وحشتناک یا «لائيسيته» رخ خواهد داد. خيلي هم طول نميکشد وحدود دو سال آينده اين اتفاق ميافتد. همین امروزهم درقم لائيسيته درحال رخ دادن است، فقط تلاش میشودپنهان بماند. تأثير اين عرفيگري دراصفهان ممکن است خيلي کم باشد، دريزد و شيرازهم همينطور؛ اما در مشهد به احتمال زياد اتفاق مشابهی ميافتد. البته موجي که درمشهد ايجادميشود لائيسيته نخواهدبود، بلکه سکولاريسم است. زيرادرمشهد تعداد دانشآموختگان دانشگاهي بيشترازقم است و همين خودمانع لائيسيته میشود. به عبارتی، درقم قضيه حادتراست، اما درمشهدبه شدت و حدت آنجا نخواهدبود. البته فاصلة طبقاتی که آستان رضوی بين نزديکان خودو مردم ايجادکرده، بهشدت مساله را حادکرده است وآثاراين فاصلة طبقاتي رابهوضوح میتوان درمشهد ديد. اما مسالة مهم اينکه آنچه در انتظار قم است، لائيسيته است ولی آنچه در انتظارمشهد است. سکولاریسم است. درتاريخ تحولات اروپا هم دوشهر مهم پاريس و لندن را داريم که درپاريس لائيسيته ولندن سکولاريسم رخ داد. لائيسيته هم رنگ وبوی مذهبي دارد! تأکيد من بر لائيسيته خيلي مهم و ظریف است؛ دقت کنید که درپاريس هم کشيشها لائیسیته را آغازکردند. لائيسيته دراین معنا ميگويد که دين و آيين موجود، براي اشراف است و درنتيجه، هر کس بايد دين خود راداشته باشد! در اين صورت، دين مردم يک دين عرفي خواهد شد، یعنی همان چيزي که الان مداحان درقم دنبال ميکنند. در قم مداحمحوري رخ داده، يعني يک دين عرفي ساده درحال ترویج و محوریت یافتن است، نه آن دين پيچيدة فقهی آخوندي، اسقفي وکاردينالي. اکنون مداحان درقم قدم اول رابراي اين کار برداشتهاند ويک دين عرفي ساده را باصداي خوش، درقالب دستگاههاي موسيقي ارائه ميکنند که پذیرش زیادی هم داشته است. آنچه آنها را ذيل لائيسيته قرار ميدهد اين است که به بحث عقلي کاري ندارند و ولايتي را که عوام قبول دارند، ترويج ميکنند. به عبارت ديگر، آنهاعواميگري ولايت را با فلسفه بافي تئوريزه میکنندودرنهايت روحانيت کاردينالي و فقهي رانفي ميکنند. آنها شديد با مرجعيت زاويه دارند والبته علماو مراجع هم بااينها زاويه دارند. آنها حتي ميخواستند جامعة مدرسان قم راهم زمين بزنند. دراین فضا، مرجعیت سنتی و فقهی که من همه شان را درچهارچوب دین اسقفي و کاردينالي ميبينيم و میفهمم، چون دين انتزاعي براي اسقف وکاردينال است، دراقلیت قرارمیگیرندو طلبههاي جوان به مردم ميپيوندند و به عرفی شدن دین دامن میزنند. مراد من هم از لائيسيته همين است. در این شرایط، حتی حاکميت هم تحول پيدا ميکند و نسلي که در انتخاباتها و مجلس خبرگان حضور پیدا میکنند، نسل جوانی هستند که با نسل قبلی تفاوتهای اساسی دارند. هر شخص یا نهادی هم تلاش کند جلوی این روند را بگیرد، نميتواند. حتي اگر همین الان هم اين کار را بکنند، در قم نهادی قوي شکل میگیرد که برای رسیدن به ساختار سیاسی تلاش میکند و قم دارای ساختار سياسي میشود.
آن زمان، اعتبار مجلس خبرگان و مجلس شوراي اسلامي و... زير سؤال ميرود.
نقد اين موضوع را بعداً ميفرستم
حاجی چی بافته, ?!
تا بگوید, مجلس خبرگان و حوزه
و انتخابات و ……