سالام اليكيم
ناشناس
سالام اليكيم
https://t.me/c/1147774445/298472
امروز ۱۴ مرداد است.
انقلاب ؟ مشروطیت ؛
در سال های ۱۲۸۷ و ۱۲۸۸ هجری شمسی ، آزادیخواهان تبریز ، گُردی و دلیری از خود نشان دادند و با خودکامگی و بی قانونی جنگیدند ، محمد علی شاه خودکامه را عزل و حکومت قانون را مستقر کردند.
چند سال بعد ، دست سیاست ، آذربایجان صادق و فرسوده از جنگ و قحطی سال های پیش را ، اینچنین آماج کین خود قرار داد.
۱- شهید ستارخان به دور از پایگاه مردمی خود ، در پارک آتابک تهران ، بدست یفرم داشناک تیر خورد و بدست کسانی که همپای روس و انگلیس و فرانسه ، به دنبال ارمنستان بزرگ بودند ، از صحنه حذف شد.
۲- مار شیمون " سردسته آشوریان " آندرانیک " سر دسته ارمنیان "
و سیمتقو " سردسته کردان "
در پناه حذف شهید ستارخان و تبریز از مبارزه ، آذربایجان غربی را با یاری دولت های فرانسه و آمریکا و انگلیس ، مورد تاخت و تاز قرار دادند و چهارصد هزار نفر را شهید کرده و دست به تصاحب سرزمین زدند.
۳- جنبش شیخ محمد خیابانی به خاک و خون کشیده شد.
۴- سلطنت قاجار که با استقرار قانون و منش دموکرات احمد شاه می رفت ، که راه اصلاح و ترقی را پیش بگیرد ، با کارگردانی انگلیس و اردشیر ریپورتر زرتشتی ، به سلطنت شونیستی و قلدر و ضد قانون پهلوی تغییر یافت و حقوق ملی و سرزمینی و هویتی آذربایجان لگد مال شد.
اگر مردم آن روزگار ، بازی بزرگ اروپائیان را در حذف عثمانی و قاجار متوجه می شدند و برای دست آورد کوچکی ، پایداری و اقتدار و پایداری بزرگ خود را از دست نمی دادند ، اصلاحات تدریجی و قانون مداری عثمانی و قاجار خیلی بهتر از تلاطمات یکصد و ده ساله اخیر جواب می داد و توش و توان و انرژی ملت و مملکت در وقایع ۱۳۲۰ ، ۱۳۳۲ ، ۱۳۵۷ در حذف سلطنت خودکامه پهلوی ها ، به هدر نمی رفت و در جغرافیای پیرامون ، خاندان ها و گروه های سیاسی سرکوبگری همانند :
سعودی ها
صهیونیست های نژاد پرست اسرائیل
حزب بعث عراق
حزب بعث سوریه
و قذافی و....
را نداشتیم.
در حرکات سیاسی بایستی مواظب کفتارانی بود که پیری و سستی شیر را به انتظار نشسته اند.
عزیز رنجبری قوزوللو
۱۳۹۹/۵/۱۴
*- این نوشته که اندکی تلخیص شد ؛ هجده سال پیش به درخواست یک نشریه دانشجوئی دانشگاه آزاد مراغه نوشته شده بود ، ولی اجازه چاپ نیافت
انقلاب ؟ مشروطیت ؛
در سال های ۱۲۸۷ و ۱۲۸۸ هجری شمسی ، آزادیخواهان تبریز ، گُردی و دلیری از خود نشان دادند و با خودکامگی و بی قانونی جنگیدند ، محمد علی شاه خودکامه را عزل و حکومت قانون را مستقر کردند.
چند سال بعد ، دست سیاست ، آذربایجان صادق و فرسوده از جنگ و قحطی سال های پیش را ، اینچنین آماج کین خود قرار داد.
۱- شهید ستارخان به دور از پایگاه مردمی خود ، در پارک آتابک تهران ، بدست یفرم داشناک تیر خورد و بدست کسانی که همپای روس و انگلیس و فرانسه ، به دنبال ارمنستان بزرگ بودند ، از صحنه حذف شد.
۲- مار شیمون " سردسته آشوریان " آندرانیک " سر دسته ارمنیان "
و سیمتقو " سردسته کردان "
در پناه حذف شهید ستارخان و تبریز از مبارزه ، آذربایجان غربی را با یاری دولت های فرانسه و آمریکا و انگلیس ، مورد تاخت و تاز قرار دادند و چهارصد هزار نفر را شهید کرده و دست به تصاحب سرزمین زدند.
۳- جنبش شیخ محمد خیابانی به خاک و خون کشیده شد.
۴- سلطنت قاجار که با استقرار قانون و منش دموکرات احمد شاه می رفت ، که راه اصلاح و ترقی را پیش بگیرد ، با کارگردانی انگلیس و اردشیر ریپورتر زرتشتی ، به سلطنت شونیستی و قلدر و ضد قانون پهلوی تغییر یافت و حقوق ملی و سرزمینی و هویتی آذربایجان لگد مال شد.
اگر مردم آن روزگار ، بازی بزرگ اروپائیان را در حذف عثمانی و قاجار متوجه می شدند و برای دست آورد کوچکی ، پایداری و اقتدار و پایداری بزرگ خود را از دست نمی دادند ، اصلاحات تدریجی و قانون مداری عثمانی و قاجار خیلی بهتر از تلاطمات یکصد و ده ساله اخیر جواب می داد و توش و توان و انرژی ملت و مملکت در وقایع ۱۳۲۰ ، ۱۳۳۲ ، ۱۳۵۷ در حذف سلطنت خودکامه پهلوی ها ، به هدر نمی رفت و در جغرافیای پیرامون ، خاندان ها و گروه های سیاسی سرکوبگری همانند :
سعودی ها
صهیونیست های نژاد پرست اسرائیل
حزب بعث عراق
حزب بعث سوریه
و قذافی و....
را نداشتیم.
در حرکات سیاسی بایستی مواظب کفتارانی بود که پیری و سستی شیر را به انتظار نشسته اند.
عزیز رنجبری قوزوللو
۱۳۹۹/۵/۱۴
*- این نوشته که اندکی تلخیص شد ؛ هجده سال پیش به درخواست یک نشریه دانشجوئی دانشگاه آزاد مراغه نوشته شده بود ، ولی اجازه چاپ نیافت