سالام اليكيم
ناشناس
عنوان مقاله:
✅ این هم از عقلانیت روح عربی!
سالام اليكيم
در حالی که راست افراطی وطنی ما - شوونیستهای ایرانی - به جای پرداختن به تضاد اصلی دموکراسی خواهی و دیکتاتوری ، خود را سرگرم طرح مکرر تضادهای تاریخی بی مورد تاریخی میان ایرانیت و عربیت
عربیت کردهاند، کشورهای عربی در طول سالهای اخیر، باعقلانیت سیاسی و با خودداری از رادیکالیسم سیاسی بی بنیاد، گوی سبقت را در بسیاری از زمینههای توسعه از کشور ما ربودهاند.
اعرابی - که ما هنوز تحت تأثیر ادبیات قومگرایانه فردوسی در هزار سال پیش، هنوز آنها را «سوسمارخور» می نامیم(!!!) - امروز تقریبا موفق شدهاند سطح رفاه عمومی شهروندان خود را به ردیفهای بالای رفاه عمومی در جهان برسانند، به طوری که در این زمینه کشور عربی قطر، مقام نخست جهانی را کسب کرده است و بعد از آن نروژ و سوئد قرار دارند . دیگر کشورهای نفتی عربی هم در سالهای اخیر از درآمدهای نفتی خود به عنوان عنصر پیشران در توسعه اقتصادی خود استفاده کردهاند.اکنون کشور امارات نیز با اتخاذ یک برنامه سیاسی تکنوکراتیک، به یکی از عمدهترین مراکز تبادلات بازرگانی و حتی ارتباطات رادیویی جهان تبدیل شده. بسیاری از شرکتهای صنعتی جهان در امارات برای خود مرکز بازرگانی تاسیس کردهاند. عربستان هم در سالهای اخیر - بدون هرگونه سر و صدایی - می کوشد با سرمایهگذاریهای عظیم اقتصادی در حوزه صنایع تبدیلی، به یکی از عمدهترین قطبهای صنعتی و گردشگری غرب آسیا تبدیل شود.شگفت ترین خبر اما در این زمینه، خبر افتتاح نخستین نیروگاه اتمی امارات متحده عربی در ابوظبی است که در حال حاضر قادر است یک چهارم برق مورد نیاز کشور امارات متحده عربی را تأمین کند و در یک بازه زمانی پنج ساله با راه افتادن فازهای دیگر این پروژه اتمی، تمام برق مورد نیاز کشور را تأمین خواهد کرد. تمام مراحل طراحی و اجرای این پروژه عظیم نیز تنها در طول دو سال انجام یافته است، آن هم بدون سر و صدا و برانگیختن حساسیتهای بینالمللی و منطقهای و بدون صرف هزینه های هنگفتی که کشور ما برای برخورداری از نیروگاه اتمی هزینه کردهاست!
پروژه اتمی ایران یک پروژه فرسوده پنجاه ساله است، در حالی که ایران پس از صرف بیش از یکصد و شصت میلیارد هزینه گزاف برای این پروژه، حتی تاکنون قادر به افتتاح رسمی نخستین نیروگاه اتمی خود - نیروگاه اتمی بوشهر - هم نشده و حتی در صورت افتتاح نیز این نیروگاه تنها قادر به تولید یک درصد برق مورد نیاز کشور خواهد بود که اصلا هزینه و فایده آن تناسب منطقی باهم ندارند. شرکت سازنده روسی نیروگاه بوشهر نیز در طی این سالیان دراز، هر سال به بهانهای افتتاح این پروژه را به تأخیر انداخته تا از یک سو، ایران را بیشتر سرکیسه کند و از سوی دیگر ایران را بیش از پیش به خصومت با غرب و وابستگی هر چه بیشتر به روسیه وادار سازد. چرا که سویه دیگر تحریم ایران از سوی غرب - به دلیل برنامه انمی ایران - وابستگی بیشتر ایران به روسیه و چین خواهد بود و این سیاست و برنامهای است که کرملین در طول این سه دهه آن را دنبال می کند. یعنی این پروژه از طرفی امنیت ملی ایران را به طور مرتب تهدید کرده و کشور را دربست به سوی روسها سوق داده و ناگزیر سیاستهای کشور ما را تابعی از سیاستهای منطقهای و جهانی روسیه قرار داده و از طرف دیگر کشور ما را از فواید تعاملات با کشورهای صنعتی و توسعهیافته غربی محروم کرده است.این در حالی است که امارات متحده عربی، راهی متفاوت با ایران را در این سالها طی کرده و بدون باج دادن به کشورهایی مانند روسیه و بدون اینکه مورد تحریم آمریکا و سازمان ملل متحد قرار گیرد و نهایتا هم ناچار از مذاکراتی مانند برجام با جهان غرب شود ( که آن هم در شرایطی که ایران قرار داشت، البته بهترین گزینه ممکن و بهترین معاهده ممکن با غرب بود که البته روسیه هم در باطن از آن ناخشنود بود، زیرا برجام می توانست در صورت استمرار، ایران را از مدار وابستگی روز افزون به روسیه خارج سازد و به غرب نزدیک کند)، بدون کمترین هزینه بینالمللی، پروژه اتمی خود را پیش برد. آمریکا و اسرائیل نیز که مخالف پروژه هستهای ایران هستند، از پروژه هستهای امارات متحده عربی حمایت کردهاند. به نظر می رسد علت العلل این امر در عقلانیت سیاسی و ذهنیت توسعهگرای سران امارات متحده نهفته است و این نحو توسعه هستهای در واقع تابعی از سیاستهای اعتدالی کلان دولت امارات است: دولتی که شعار مرگ بر این و مرگ بر آن نمیدهد و دولتی که به طور رسمی شعار «محو اسرائیل از جغرافیای جهان» را هم سرلوحه سیاست خود قرار نداده، در عین حال که یکی از اسپانسرهای مالی برنامههای اقتصادی دولت رسمی فلسطین هم برای رفاه شهروندان آن نیز هست. اکنون برنامه اتمی امارات، یکی از روزآمدترین و ایمنترین برنامههای اتمی جهان است
ادامه دارد
اعرابی - که ما هنوز تحت تأثیر ادبیات قومگرایانه فردوسی در هزار سال پیش، هنوز آنها را «سوسمارخور» می نامیم(!!!) - امروز تقریبا موفق شدهاند سطح رفاه عمومی شهروندان خود را به ردیفهای بالای رفاه عمومی در جهان برسانند، به طوری که در این زمینه کشور عربی قطر، مقام نخست جهانی را کسب کرده است و بعد از آن نروژ و سوئد قرار دارند . دیگر کشورهای نفتی عربی هم در سالهای اخیر از درآمدهای نفتی خود به عنوان عنصر پیشران در توسعه اقتصادی خود استفاده کردهاند.اکنون کشور امارات نیز با اتخاذ یک برنامه سیاسی تکنوکراتیک، به یکی از عمدهترین مراکز تبادلات بازرگانی و حتی ارتباطات رادیویی جهان تبدیل شده. بسیاری از شرکتهای صنعتی جهان در امارات برای خود مرکز بازرگانی تاسیس کردهاند. عربستان هم در سالهای اخیر - بدون هرگونه سر و صدایی - می کوشد با سرمایهگذاریهای عظیم اقتصادی در حوزه صنایع تبدیلی، به یکی از عمدهترین قطبهای صنعتی و گردشگری غرب آسیا تبدیل شود.شگفت ترین خبر اما در این زمینه، خبر افتتاح نخستین نیروگاه اتمی امارات متحده عربی در ابوظبی است که در حال حاضر قادر است یک چهارم برق مورد نیاز کشور امارات متحده عربی را تأمین کند و در یک بازه زمانی پنج ساله با راه افتادن فازهای دیگر این پروژه اتمی، تمام برق مورد نیاز کشور را تأمین خواهد کرد. تمام مراحل طراحی و اجرای این پروژه عظیم نیز تنها در طول دو سال انجام یافته است، آن هم بدون سر و صدا و برانگیختن حساسیتهای بینالمللی و منطقهای و بدون صرف هزینه های هنگفتی که کشور ما برای برخورداری از نیروگاه اتمی هزینه کردهاست!
پروژه اتمی ایران یک پروژه فرسوده پنجاه ساله است، در حالی که ایران پس از صرف بیش از یکصد و شصت میلیارد هزینه گزاف برای این پروژه، حتی تاکنون قادر به افتتاح رسمی نخستین نیروگاه اتمی خود - نیروگاه اتمی بوشهر - هم نشده و حتی در صورت افتتاح نیز این نیروگاه تنها قادر به تولید یک درصد برق مورد نیاز کشور خواهد بود که اصلا هزینه و فایده آن تناسب منطقی باهم ندارند. شرکت سازنده روسی نیروگاه بوشهر نیز در طی این سالیان دراز، هر سال به بهانهای افتتاح این پروژه را به تأخیر انداخته تا از یک سو، ایران را بیشتر سرکیسه کند و از سوی دیگر ایران را بیش از پیش به خصومت با غرب و وابستگی هر چه بیشتر به روسیه وادار سازد. چرا که سویه دیگر تحریم ایران از سوی غرب - به دلیل برنامه انمی ایران - وابستگی بیشتر ایران به روسیه و چین خواهد بود و این سیاست و برنامهای است که کرملین در طول این سه دهه آن را دنبال می کند. یعنی این پروژه از طرفی امنیت ملی ایران را به طور مرتب تهدید کرده و کشور را دربست به سوی روسها سوق داده و ناگزیر سیاستهای کشور ما را تابعی از سیاستهای منطقهای و جهانی روسیه قرار داده و از طرف دیگر کشور ما را از فواید تعاملات با کشورهای صنعتی و توسعهیافته غربی محروم کرده است.این در حالی است که امارات متحده عربی، راهی متفاوت با ایران را در این سالها طی کرده و بدون باج دادن به کشورهایی مانند روسیه و بدون اینکه مورد تحریم آمریکا و سازمان ملل متحد قرار گیرد و نهایتا هم ناچار از مذاکراتی مانند برجام با جهان غرب شود ( که آن هم در شرایطی که ایران قرار داشت، البته بهترین گزینه ممکن و بهترین معاهده ممکن با غرب بود که البته روسیه هم در باطن از آن ناخشنود بود، زیرا برجام می توانست در صورت استمرار، ایران را از مدار وابستگی روز افزون به روسیه خارج سازد و به غرب نزدیک کند)، بدون کمترین هزینه بینالمللی، پروژه اتمی خود را پیش برد. آمریکا و اسرائیل نیز که مخالف پروژه هستهای ایران هستند، از پروژه هستهای امارات متحده عربی حمایت کردهاند. به نظر می رسد علت العلل این امر در عقلانیت سیاسی و ذهنیت توسعهگرای سران امارات متحده نهفته است و این نحو توسعه هستهای در واقع تابعی از سیاستهای اعتدالی کلان دولت امارات است: دولتی که شعار مرگ بر این و مرگ بر آن نمیدهد و دولتی که به طور رسمی شعار «محو اسرائیل از جغرافیای جهان» را هم سرلوحه سیاست خود قرار نداده، در عین حال که یکی از اسپانسرهای مالی برنامههای اقتصادی دولت رسمی فلسطین هم برای رفاه شهروندان آن نیز هست. اکنون برنامه اتمی امارات، یکی از روزآمدترین و ایمنترین برنامههای اتمی جهان است
ادامه دارد