سالام اليكيم
ناشناس
سالام اليكيم
https://t.me/c/1147774445/299450
حامد یگانه پور
دولتی که ارمغان آن بی اعتمادی به جامعه است
دقیق به یاد دارم در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ زمانیکه جناب روحانی در مناظرات و سخنران
سخنرانیهای خویش میگفتند شرایط موجود در شأن مردم ایران نیست! و مردم این کشور لایق زندگانی بسیار بهتری هستند و باید پاسپورت ایرانی ارزش واقعی خود را بازیابد و ...شنیدن چنین سخنانی بسیاری را به وجد میآورد ولی بنده در این شعارهای فریبنده سرخوردگی جامعه را پیشبینی میکردم. چرا که دست یافتن به تصویر مدینه فاضلهای که در وعدههای آقای روحانی ترسیم گردیده بود، اصلاح و تحولی واقعی را میطلبید و این مهم با توجه به شرایط و بستر نامناسب موجود در کشور بسیار سخت و زمان بر به نظر میرسید، بماند که فارغ از موارد فوق الذکر اراده قوی و ایمانی راستین لازمه رسیدن به این اهداف بود.زمانیکه ایشان در سفر انتخاباتی به آزربایجان احیای دریاچه اورمیه ظرف مدتی کوتاه! و تشکیل فرهنگستان زبان تورکی آزربایجانی و نگاه بدون تبعیض نسبت به تمام نقاط کشور را مطرح کردند، امید را در رگهای بسیاری از مردم این دیار جاری نمودند اما بنده نسبت به این سخنان بد بین نه، بلکه واقع بین بودم و از اینرو نگاهی خوش بینانه نداشتم.چرا که تبعیض و تفکر شئونیستی که حاصل سیاست غرب در این کشور میباشد، به دست حکومت پهلوی به اجرا درآمده و نهادینه شد و متاسفانه بدلیل سیستماتیک بودن آن پس از انقلاب نیز به عناوینی مختلف تا به امروز به حیات خود ادامه داده است.
در طول سلسله انتخابات گذشته هر کاندیدایی به منظور جلب آراء اکثریت شروع به دادن وعدههایی که اغلب اجرایی نشدند، نموده و هر یک به میزان خود در ایجاد بی اعتمادی در جامعه نقش اساسی داشتهاند اما دولت دکتر احمدینژاد و اتفاقات بوجود آمده در دولت ایشان شرایط خاصی را به وجود آورد تا در انتخابات سال ۱۳۹۲ هر یک از کاندیداها بلاخص طیف اصلاح طلب با تاختن به دولت ایشان و با اشاره به شرایط نامناسب کشور در عرصه بین الملل، به بیان وعده و شعارهایی فارغ از توان شان برای ساختن کشور بر اساس مدینه فاضلهی ادعایی خویش مطرح نمودند!
در حالیکه ساختن مدینه فاضله نیازمند بستری فکری فارغ از هر گونه تبعیض و فساد و بر اساس اندیشههایی بر گرفته از پلورالیسم به منظور تحمل دیدگاههای مختلف در یک جامعه میباشد.
اما در ایران فضای سیاسی موجود بطور انحصاری بین دو دیدگاه اصلاح طلبی و اصولگرایی تقسیم گردیده است و شرایطی برای رشد سایر اندیشههای متفاوت وجود ندارد .
لذا بدین دلیل وعدههای جناب آقای روحانی نه زمینه و شرایط اجرا را دارد نه اراده کافی را میتوان در شخص ایشان و دولت به اصطلاح تدبیر و امیدشان مشاهده نمود.
مثلا اجرایی شدن اصل ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی و تدریس زبان مادری که جزو بدیهی.ترین حقوق یک انسان محسوب میشود و در اغلب کشورهای جهان جزو یک حق غیر قابل انکار است، متاسفانه به رسمیت شناختن این حق و اجرایی شدن قوانین فوق الذکر در ایران بعنوان یک تابو غیر قابل مذاکره میباشد و غالبان صاحبان اندیشههای پان ایرانیستی (پان فارسیسم) هر گونه سخن در این مورد را به مثابه به خطر انداختن امنیت ملی!
قلمداد نموده و سخن گفتن از این حق را در نطفه خفه مینمایند .
این نگرش سرکوبگر را بلاخص در دولتهای به اصطلاح اصلاح طلب، به وضوح میتوان مشاهده نمود. و در حقیقت چنین دولتهایی خود زمینه ساز ترویج تفکرات پان ایرانیستی میباشند.نمونه بارز این ادعا را در بسط و گسترش اندیشههای ایرانشهری در دولت آقای روحانی میتوان مشاهده نمود .اندیشهای که مبنای آن نه اسلام و نه نگرش مردم سالارانه بلکه نگرشی غربی با ترویج اندیشه شئونیستی مغایر با حقوق و کرامت انسانها میباشد .
اندیشه ایرانشهری در حقیقت نسخهای بر گرفته از اندیشه غربی برای اداره این کشور میباشد چرا که تفکر محدود ناسیونالیسم و معطوف گشتن به گذشتهای پوشالی و تحریف شده، سیاستی است که غرب برای بازماندن از نگاه به آینده و افقهایی جدید برای این کشور طراحی نموده است .
در زمینه اقتصادی و مبارزه با فساد نهادینه شده در جامعه نیز دولت نه تنها نتوانسته به وعدههای خویش عمل نماید بلکه روز به روز زندگی برای مردم غیر قابل تحملتر میشود و مبارزه با فساد دستاویزی در دست دولت برای تاختن بر مخالفانش و مقصر جلوه دادن آنان برای بوجود آمدن شرایط موجود میباشد، در حالیکه دولت مبارزه با فساد را ابتدا باید از درون خویش آغاز نماید.
از اینرو یک سال باقی مانده این دولت بسیار تعیین کننده و تاثیر گذار برای آینده کشور می باشد چرا که در صورت ادامه این روند، تاثیر بی اعتمادی حاصل در جامعه غیر قابل جبران خواهد بود و این زنگ خطری برای تمام مسئولان میباشد.
در طول سلسله انتخابات گذشته هر کاندیدایی به منظور جلب آراء اکثریت شروع به دادن وعدههایی که اغلب اجرایی نشدند، نموده و هر یک به میزان خود در ایجاد بی اعتمادی در جامعه نقش اساسی داشتهاند اما دولت دکتر احمدینژاد و اتفاقات بوجود آمده در دولت ایشان شرایط خاصی را به وجود آورد تا در انتخابات سال ۱۳۹۲ هر یک از کاندیداها بلاخص طیف اصلاح طلب با تاختن به دولت ایشان و با اشاره به شرایط نامناسب کشور در عرصه بین الملل، به بیان وعده و شعارهایی فارغ از توان شان برای ساختن کشور بر اساس مدینه فاضلهی ادعایی خویش مطرح نمودند!
در حالیکه ساختن مدینه فاضله نیازمند بستری فکری فارغ از هر گونه تبعیض و فساد و بر اساس اندیشههایی بر گرفته از پلورالیسم به منظور تحمل دیدگاههای مختلف در یک جامعه میباشد.
اما در ایران فضای سیاسی موجود بطور انحصاری بین دو دیدگاه اصلاح طلبی و اصولگرایی تقسیم گردیده است و شرایطی برای رشد سایر اندیشههای متفاوت وجود ندارد .
لذا بدین دلیل وعدههای جناب آقای روحانی نه زمینه و شرایط اجرا را دارد نه اراده کافی را میتوان در شخص ایشان و دولت به اصطلاح تدبیر و امیدشان مشاهده نمود.
مثلا اجرایی شدن اصل ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی و تدریس زبان مادری که جزو بدیهی.ترین حقوق یک انسان محسوب میشود و در اغلب کشورهای جهان جزو یک حق غیر قابل انکار است، متاسفانه به رسمیت شناختن این حق و اجرایی شدن قوانین فوق الذکر در ایران بعنوان یک تابو غیر قابل مذاکره میباشد و غالبان صاحبان اندیشههای پان ایرانیستی (پان فارسیسم) هر گونه سخن در این مورد را به مثابه به خطر انداختن امنیت ملی!
قلمداد نموده و سخن گفتن از این حق را در نطفه خفه مینمایند .
این نگرش سرکوبگر را بلاخص در دولتهای به اصطلاح اصلاح طلب، به وضوح میتوان مشاهده نمود. و در حقیقت چنین دولتهایی خود زمینه ساز ترویج تفکرات پان ایرانیستی میباشند.نمونه بارز این ادعا را در بسط و گسترش اندیشههای ایرانشهری در دولت آقای روحانی میتوان مشاهده نمود .اندیشهای که مبنای آن نه اسلام و نه نگرش مردم سالارانه بلکه نگرشی غربی با ترویج اندیشه شئونیستی مغایر با حقوق و کرامت انسانها میباشد .
اندیشه ایرانشهری در حقیقت نسخهای بر گرفته از اندیشه غربی برای اداره این کشور میباشد چرا که تفکر محدود ناسیونالیسم و معطوف گشتن به گذشتهای پوشالی و تحریف شده، سیاستی است که غرب برای بازماندن از نگاه به آینده و افقهایی جدید برای این کشور طراحی نموده است .
در زمینه اقتصادی و مبارزه با فساد نهادینه شده در جامعه نیز دولت نه تنها نتوانسته به وعدههای خویش عمل نماید بلکه روز به روز زندگی برای مردم غیر قابل تحملتر میشود و مبارزه با فساد دستاویزی در دست دولت برای تاختن بر مخالفانش و مقصر جلوه دادن آنان برای بوجود آمدن شرایط موجود میباشد، در حالیکه دولت مبارزه با فساد را ابتدا باید از درون خویش آغاز نماید.
از اینرو یک سال باقی مانده این دولت بسیار تعیین کننده و تاثیر گذار برای آینده کشور می باشد چرا که در صورت ادامه این روند، تاثیر بی اعتمادی حاصل در جامعه غیر قابل جبران خواهد بود و این زنگ خطری برای تمام مسئولان میباشد.