رفتن به محتوای اصلی

سالام اليكيم

سالام اليكيم
ناشناس

سالام اليكيم
https://t.me/c/1147774445/299647
اقتصاد، رشد، پیشرفت، توسعه:
محرم شاه بلاغی، مدرس دانشگاه
واژه رشد، پیشرفت، وتوسعه، درسه معنای مختلف به کار برده می شود، که مفاهیم انها به شرح زیر است.

در اقتصاد ، رشد یک مقوله کمی است، ورشد تکثیر کالاها وخدمات است، واگر تولید ناخالص داخلی امسال نسبت به سال گذشته درصدی افزایش نشان دهد، این همان رشد است، یا اگر به عنوان مثال ایران خودرو و شرکت تراکتور سازی هر کدام پنجاه هزار تولید کردند، ولی امسال به صد هزار رساندند، و زیر بناها را مانند جاده ها و ساختمانها و بنادر و راه آهن وفرودگاها را توسعه دادیم، این همان رشد اقتصادی است.

اما پیشرفت در مرحله بالاتر از رشد اقتصادی است،وبه معنای این که وضع موجودرا با کیفیت مادی یا فناوری بهتری تکثیر می کنیم.
.
یا ارتقا دهیم به عنوان مثال ایران خودرودر سال آینده خودرو های بالاتری را با کیفیت وفناوری بهتری تولید می کند، یا اینکه ساختمانها وسد ها را با استاندار های جهانی ساخته می شود، یا درفولاد مبارکه در تولید فولاد به جای روش کوره بلند با روش قوس الکتریکی تولید کنند، یا در گذشته وفعل شاهد رشد وپیشرفت زیادی بودیم، وکل تولید وخدمات با کیفیت بالا ورقابت پذیری و مشتری مداری اگر توسعه دهیم، نشانه پیشرفت اقتصادی یک کشور وملت می باشد.واگر کشاورزی را مکانیزه و علمی کردیم، و کل تولید کشاورزی با حفظ کیفیت تولید در جهت اقتصاد رفاه یک جامعه بکار گرفت، این یک پیشرفت در کشاورزی است.

پس رشد با پیشرفت از لحاظ معنا فرق دارد حالا توسعه چیست؟


توسعه یک تحول کیفی است،وبه معنای تحول در خلق وخوی مردمان یک کشور است ،که ازطریق سرمایه گذاری عقلی ، فکر و اندیشه یک ملت را تغییر و عقل مند می کند، مخصوصا در سرمایه گذاری اجتماعی را دولت ها که لازمه توسعه انسانی می دادند، غنی سازی انسان از لحاظ فکر واندیشه اساس توسعه است.


.زمانی که توسعه اقتصادی روی می دهد ابعاد کمی رشد وپیشرفت در روح متجلی میشود،و کیفیت تحول مد نظر قرار می گیرد .

در واقع، از منظر دیگری، توسعه دارای دو بعد است:
«بعد اقتصادی و مادی» و بعد «فرهنگی و رفتاری».
در بعد اقتصادی، توسعه تولید «رفاه» می‌آورد و رفاه زمانی است که ما می‌توانیم خود را از فشارها و تصادف‌های طبیعی و غیرطبیعی مصون کنیم. در این بعدِ توسعه، ما نیازمند سرمایه اقتصادی هستیم.

سرمایه اقتصادی هم نیروی انسانی می‌خواهد، و نیروی انسانی هم در دانشگاه تربیت می‌شود.بنابراین احساس نیازبه نیروی فنی شکل می‌گیرد. بعد اقتصادی به دنبال رفاه است و فرآیندی که طی می‌شود،رشدو پیشرفت است.

اماتوسعه، بعد فرهنگی و رفتاری هم دارد؛ زمانی شما تمامی ابزارها وامکانات اقتصادی و رفاهی را در اختیار دارید، اما از وضعیت جامعه‌تان احساس ناراحتی و کلافگی می‌کنید، آرام و قرار ندارید و نسبت به رفتارهای پیرامونی خود احساس انزجار می‌کنید. با وجود اینکه رفاه دارید ،اما احساس رضایت نمی‌کنید. مثلا ما در خودرویی مدرن با «رفاه» کامل نشسته ایم، اما به علت بی‌نظمی و بی‌قانونی، از رانندگی در این شهر «رضایت» نداریم. در واقع فرزندان ما به دلیل عدم احساس رضایت است که مهاجرت می‌کنند و با پدیده فرار مغزها مواجه می‌شویم.

ما به طور نسبی «رفاه» داریم اما «رضایت» همان چیزی است که ما نمی‌توانیم تولید کنیم و به واقع رضایت نتیجه همان بعد دوم توسعه یعنی بعد فرهنگی رفتاری است.

زمانی که بعد دوم توسعه رخ نمی‌دهد، روابط و رفتارهای ما تیز و برنده و پرهزینه می‌شود. در جوامع توسعه نیافته، شما اگر چه ابزارهای پیشرفت را در اختیار دارید، اما رفتارهایتان تیز و همراه با خشونت است.

بنابراین در این مفهوم، توسعه به معنای صیقل دادن تیزی‌های اجتماعی است. جامعه‌ای که توانایی این را داشته باشد که تیزی‌ها را صیقل دهد، مناسباتش توسعه می‌یابد. بعد فرهنگی و رفتاری توسعه، تیزی های رفتار ما را صیقل می‌دهد و مناسبات اجتماعی ما را کم هزینه تر می‌کند، و در نتیجه صیقل خوردن تیزی‌ها، رضایت شکل می‌گیرد در توسعه بنیانهای اقتصادی و سیاسی وفرهنگی واجتماعی تحول می یابد، و تولید مدرنیسم است، و در تولید از سخت افزار ها ونرم افزار ها به صورت بهینه استفاده میشود، و نتیجه فرایند تولید ، بازده، است، که کیفیت ومرغوبیت دارد، وکالاها وخدمات تولیده شده رقابت پذیر است، ومشتری مدار وبرند، و دارای مطلوبیت برای مصرف کننده، در توسعه همه مردم یک کشور با سواد و کیفیت علمی بالا دارند، و همه از استاندارد تعریف شده زندگی بر خوردار هستند، فقر حداقل است، واکثریت مردم اقتصاد رفاه دارند.