سالام اليكيم
ناشناس
عنوان مقاله:
دولار بر غیر فارسها تحمیل میشود. یعنی به منطق قومیتگرایان فارس، زبانی که باید در درجهی
سالام اليكيم
https://t.me/sarrizat/11377
فارسها از کجا آمدند؟ تورک و عرب و موغول و ... چطور فارسزبان شد؟
از دورهی مشروطیت بدین سو در ایران دهها هزار مقاله و کتاب و رساله و برنامهی رادیویی و
و کتاب و رساله و برنامهی رادیویی و تلویزیونی و ... در بارهی تورک نبودن تورکها، فارس و آزری بودن بخشی از تورکها که ساکن در منطقهی آزربایجان از تورکایلی هستند، و تغییر داده شدن زبانشان به تورکی توسط موغولها و به زور، منتشر شده و الان هم میشود.
حال آنکه خود کسانی که امروز فارسی صحبت میکنند، به جز درصد کمی، همه اعراب، تورکها، موغولها و ایرانیکهای غیر فارس هستند که بعدها زبانشان به لهجهی ایرانی دری- که فارسی فتحعلیشاهی نامیده میشود- تغییر یافته است.
در طول تاریخ تا دورهی مشروطیت در همهی منابع و کتب و نشریات و ... صحبت از تورک و «تاجیک» میرفت. در آغاز قرن بیستم نیز صرفا زبان مادری حداکثر ١٠-٥ درصد مردم ایران تاجیکی -دری – فارسی، زبانی که از افغانستان امروزی وارد ایران شد، بود. اما امروز در ایران کسانی که تاجیکی -دری - فارسی را به عنوان زبان مادری و اولیه و ... بکار میبرند حدود ٢٥٪-٣٥٪ جمعیت کل کشور است و عنوان قومی تاجیک هم ناپدید شده است. باید معلوم شود آن تاجیکها کجا رفتند و به چه علت ناپدید شدند و این ٣٠ درصد جمعیت ایران که الآن به فارسی صحبت میکنند از کجا و به چه علت و چهطور پیدا شدند.
به عبارت دیگر، در ایران بحث اصلی در این عرصه نباید این باشد که تورکها از کجا پیدا شدند، زبانشان در اول آذری بود، منشاء زبان تورکی آسیای میانه است، و .... . بلکه بحث اصلی باید این باشد که فارسها از کجا آمدند و چرا و چگونه پیدا شدند و اینکه زبانشان در اول عربی و تورکی و موغولی و لوری و ... بود؛ و منشاء زبان دری افغانستان و ... است.
واقعیت این است که بخشی از فارسهای امروزی، اعراب و تورکها و موغولها و ایرانیکهای غیر فارسزبانی هستند که به مرور زمان آغاز به تکلم به زبان تاجیکی-دری وارده از افغانستان به عنوان یک زبان ادبی کردهاند. بخش بزرگتری از فارسزبانها نیز گروههای زبانی و قومی غیر فارس هستند که از مشروطیت بدین سو در اثر سیاستهای آسیمیلاسیونیست و فارسسازی دولتی و تحمیل زبان فارسی به عنوان تنها زبان رسمی دولتی و تحصیلی و اداری و رسانهای و ... بر مردمان ایران تغییر زبان داده و شروع به صحبت به تاجیکی-دری-فارسی، که منشاء افغانستانی دارد، میکنند. همچنین این واقعیت باید تاکید شود که فارسهای کنونی ارتباطی با پرسهای باستان ندارند، به جز نامشان که تلفظ عربی اسم پارس است (که قرینهی دیگری بر اصلیت عربی آنهاست).
نبود تودهی بومی متکلم به زبان فارسی در طول تاریخ در ایران، دلیل اصلی ظهور دو فنومن و یا پدیدهی اجتماعی است:
الف- نبود فولکلور و رقص و موسیقی و معماری و مینیاتور و قالیبافی و دولتمداری و ... فارس. چرا که در ایران یک تودهی فارس که اینها را بیافریند وجود نداشت. (بر عکس فولکلور و موسیقی و معماری و مینیاتور و قالیبافی و دولتمداری و ... تورک). این نیز به نوبهی خود عامل اصلی دزدیدن فولکلور و رقص و موسیقی و معماری و مینیاتور و قالیبافی و دولتمداری و ... تورک از سوی نخبهگان فارس و دولت ایران و حامیان غربیشان، و تقدیم آنها به عنوان ایرانی-پرشین-فارسی، به عبارت دیگر سنت فرهنگدزدی و سیاست میراثدزدی فارسی شده است.
ب-دومین پدیده، عدم اعتقاد بسیاری از فارسزبانها به وجود قوم و یا ملت فارس است. این نیز قابل درک است، زیرا تورکها هم در طول تاریخ در ایران حضور داشته و هم خود را تورک میشناختند و تورک مینامیدند. و این تودهی تورک بود که در دورهی مودرنیته تبدیل به ملت تورک شد. اما در ایران تودهای فارس وجود نداشت که خود را با عنوان فارس شناخته و یا بنامد. نتیجتا قوم ناموجود فارس در دوران مودرنیته به ملت فارس تحول پیدا نکرد. این نیز به نوبهی خود منجر به این شد که اوروپائیان به منظور پر کردن خلاء و ایجاد ملتی آنتی تز تورک و عرب در ایران و منطقه، در صدد آفریدن «ملت ایران»، از طریق فارسسازی اجباری تورکها و .... از دورهی مشروطیت بدین سو برآیند ...
سه دلیل عمده که دولت ایران و قومیتگرایان فارس برای تخطئهی زبان تورکی و ممنوع ساختن و ریشهکن کردن آن میآورند، یعنی وارداتی بودن تورکی از شرق، گویا تغییر زبان مردم آزربایجان از آذری و فارسی به تورکی و تحمیل تورکی از طرف موغولها، از قضا در بارهی خود زبان فارسی صادق است. زیرا زبان دری وارداتی از افغانستان است، فارسزبانهای فعلی در ایران اکثرا غیر فارسهای تغییر زبان داده هستند و از مشروطیت به این سو زبان فارسی از طرف دولت با تمام امکانات و خرج میلیاردها دولار بر
حال آنکه خود کسانی که امروز فارسی صحبت میکنند، به جز درصد کمی، همه اعراب، تورکها، موغولها و ایرانیکهای غیر فارس هستند که بعدها زبانشان به لهجهی ایرانی دری- که فارسی فتحعلیشاهی نامیده میشود- تغییر یافته است.
در طول تاریخ تا دورهی مشروطیت در همهی منابع و کتب و نشریات و ... صحبت از تورک و «تاجیک» میرفت. در آغاز قرن بیستم نیز صرفا زبان مادری حداکثر ١٠-٥ درصد مردم ایران تاجیکی -دری – فارسی، زبانی که از افغانستان امروزی وارد ایران شد، بود. اما امروز در ایران کسانی که تاجیکی -دری - فارسی را به عنوان زبان مادری و اولیه و ... بکار میبرند حدود ٢٥٪-٣٥٪ جمعیت کل کشور است و عنوان قومی تاجیک هم ناپدید شده است. باید معلوم شود آن تاجیکها کجا رفتند و به چه علت ناپدید شدند و این ٣٠ درصد جمعیت ایران که الآن به فارسی صحبت میکنند از کجا و به چه علت و چهطور پیدا شدند.
به عبارت دیگر، در ایران بحث اصلی در این عرصه نباید این باشد که تورکها از کجا پیدا شدند، زبانشان در اول آذری بود، منشاء زبان تورکی آسیای میانه است، و .... . بلکه بحث اصلی باید این باشد که فارسها از کجا آمدند و چرا و چگونه پیدا شدند و اینکه زبانشان در اول عربی و تورکی و موغولی و لوری و ... بود؛ و منشاء زبان دری افغانستان و ... است.
واقعیت این است که بخشی از فارسهای امروزی، اعراب و تورکها و موغولها و ایرانیکهای غیر فارسزبانی هستند که به مرور زمان آغاز به تکلم به زبان تاجیکی-دری وارده از افغانستان به عنوان یک زبان ادبی کردهاند. بخش بزرگتری از فارسزبانها نیز گروههای زبانی و قومی غیر فارس هستند که از مشروطیت بدین سو در اثر سیاستهای آسیمیلاسیونیست و فارسسازی دولتی و تحمیل زبان فارسی به عنوان تنها زبان رسمی دولتی و تحصیلی و اداری و رسانهای و ... بر مردمان ایران تغییر زبان داده و شروع به صحبت به تاجیکی-دری-فارسی، که منشاء افغانستانی دارد، میکنند. همچنین این واقعیت باید تاکید شود که فارسهای کنونی ارتباطی با پرسهای باستان ندارند، به جز نامشان که تلفظ عربی اسم پارس است (که قرینهی دیگری بر اصلیت عربی آنهاست).
نبود تودهی بومی متکلم به زبان فارسی در طول تاریخ در ایران، دلیل اصلی ظهور دو فنومن و یا پدیدهی اجتماعی است:
الف- نبود فولکلور و رقص و موسیقی و معماری و مینیاتور و قالیبافی و دولتمداری و ... فارس. چرا که در ایران یک تودهی فارس که اینها را بیافریند وجود نداشت. (بر عکس فولکلور و موسیقی و معماری و مینیاتور و قالیبافی و دولتمداری و ... تورک). این نیز به نوبهی خود عامل اصلی دزدیدن فولکلور و رقص و موسیقی و معماری و مینیاتور و قالیبافی و دولتمداری و ... تورک از سوی نخبهگان فارس و دولت ایران و حامیان غربیشان، و تقدیم آنها به عنوان ایرانی-پرشین-فارسی، به عبارت دیگر سنت فرهنگدزدی و سیاست میراثدزدی فارسی شده است.
ب-دومین پدیده، عدم اعتقاد بسیاری از فارسزبانها به وجود قوم و یا ملت فارس است. این نیز قابل درک است، زیرا تورکها هم در طول تاریخ در ایران حضور داشته و هم خود را تورک میشناختند و تورک مینامیدند. و این تودهی تورک بود که در دورهی مودرنیته تبدیل به ملت تورک شد. اما در ایران تودهای فارس وجود نداشت که خود را با عنوان فارس شناخته و یا بنامد. نتیجتا قوم ناموجود فارس در دوران مودرنیته به ملت فارس تحول پیدا نکرد. این نیز به نوبهی خود منجر به این شد که اوروپائیان به منظور پر کردن خلاء و ایجاد ملتی آنتی تز تورک و عرب در ایران و منطقه، در صدد آفریدن «ملت ایران»، از طریق فارسسازی اجباری تورکها و .... از دورهی مشروطیت بدین سو برآیند ...
سه دلیل عمده که دولت ایران و قومیتگرایان فارس برای تخطئهی زبان تورکی و ممنوع ساختن و ریشهکن کردن آن میآورند، یعنی وارداتی بودن تورکی از شرق، گویا تغییر زبان مردم آزربایجان از آذری و فارسی به تورکی و تحمیل تورکی از طرف موغولها، از قضا در بارهی خود زبان فارسی صادق است. زیرا زبان دری وارداتی از افغانستان است، فارسزبانهای فعلی در ایران اکثرا غیر فارسهای تغییر زبان داده هستند و از مشروطیت به این سو زبان فارسی از طرف دولت با تمام امکانات و خرج میلیاردها دولار بر