رفتن به محتوای اصلی

پانل دوم: انتخابات آزاد و منصفانه

پانل دوم: انتخابات آزاد و منصفانه

بنابر نوشته سايت  كنفرانس حسن شریعتمداری در اظهارات خود گفت: «جای خوشبختی‌ست که در پارلمان یک کشور آزاد صحبت می کنیم و نمی ترسیم که بعد از صحبت عواقبی در انتظار خودمان و خانواده مان باشد. امیدواریم روزی در ایران با کمال امنیت صحبت کنیم. نعمتی است که تا در کشورهای امن نباشیم قدرش را نمی دانیم».

 Image removed.

 

وی افزود:‌ «انتخابات پیش رو مرحله بزرگی از آن که تایید یا رد صلاحیت کاندیداهاست انجام شد و در حقیقت امیدهایی که ملت ایران در ناامیدی به کسانی بسته بودند که شاید مقداری زندگی شان را بهبود بخشد ناامید شد. البته مهندسی انتخابات و تقلب در آن سابقه‌ای به عمر جمهوری اسلامی دارد. در اولین رفراندوم جمهوری اسلامی در آغاز حکومت و در زمان خمینی، در تلویزیون ملی، نامه‌ و نوشته‌ای بنام پدر من، شریعتمداری با مضمون شرکت در انتخابات جعل شد و از قول او درست برعکس خواسته‌اش یعنی مبارزه با ولایت فقیه را اعلام کردند. خاطره ای نقل می کنم تا شما بیشتر با روحیه و عملکرد ایشان آشنا شوید. آقای اشراقی به سراغ پدرم آمده بود و گفت: «شما اطلاعیه‌ای منتشر کرده‌اید که تا اصل ولایت فقیه و اصول مربوط به آن اصلاح نشود در انتخابات شرکت نخواهید کرد، مخالفت شما اشکالی ندارد اما بنویسید اگر اصول مربوط به ولایت اصلاح شود شرکت خواهید کرد». پدرم پرسید چه فرقی دارد؟ آقای اشراقی پاسخ داد: «برای ما همان لفظ شرکت خواهم کرد مهم است، ما همان را بزرگ کرده و در تلویزیون اعلام می‌کنیم.» زمانی‌که هاشم صباغیان نتیجه رفراندوم را به من گفت، خواست تا در انتخابات آینده مجلس شرکت کنم، به او گفتم شما تقلب می‌کنید، پاسخ داد که ما فرهنگ آن را نداریم. آن زمان آقای صدر وزیر کشور بود و من معاونش، زمان انتخابات در حالیکه از طرف بیت فشار زیادی بر ما بود، قرار شد برگه ها را بشماریم، صد برگه را شمردیم و با ضرب و تقسیم نتیجه را اعلام کردیم».

 

شریعتمداری در ادامه گفت: «سوء استفاده از انتخابات در جمهوری اسلامی نهادینه است. از اولین انتخابات تا آخرین انتخابات مهندسی در انتخابات، دستبرد به آرا و تعویض کاندیداها سابقه دارد و معتقدان به انتخابات هم با ساز و کار انتخابات آشنایی ندارند. اما آنچه تازه است و امروز به عنوان نقطه عطف مطرح می‌شود این است که در حقیقت انقلاب رد صلاحیت شد چرا که اگر یکی از بانیان انقلاب هاشمی و ستون‌هایش نسل اول خاتمی بدانیم. همگی کنار گذاشته شده‌اند و احتمالا در چند ماه آینده انقلاب به دو قسمت تقسیم می‌شود. آنهایی که یا به خامنه‌ای معتقدند یا آن‌که تظاهر به اعتقاد می‌کنند مانند خانواده هاشمی، خاتمی و اصلاح‌طلبان و دیگری هم نسل دوم سومی که دور آقای خامنه‌ای را گرفته‌اند؛ می‌خورند و می‌برند. از آن‌جایی که گردش قدرت در جمهوری اسلامی به مانند گذشته که انتخابات رقابتی بین خودی‌ها دیگر قابلیت عملیاتی ندارد، دلیل اصلی تقسیم قدرت است. در مدل قبلی گردش قدرت فضا برای نخبگان مهیا می‌شد و از طریق انتخابات، با نظام بیعت صورت می‌گرفت».
وی افزود: «این انتخابات درست نقطه‌ایست که بی‌قابلیتی نظام را نشان می‌دهد. مخالفانی که یا باید شورش خیابانی، انقلاب و اعتراضات مسلحانه را انتخاب کنند که برای آن همکار سیاسی و اجتماعی هم پیدا نمی‌کنند یا تنها راه باقی مانده انتخابات آزاد خواهد بود که استاندارد جهانی است. مخالفان نظام نباید ایده‌آلیست باشند بلکه باید عمل‌گرا باشند. این استراتژی درست است که ما را از نظام دیکتاتوری به دموکراسی می‌برد. تنها شانس بازگشت این مخالفان به جامعه همین است که با کمی تحول اتفاق خواهد افتاد. این مدل که در بیش از ۱۲۰ کشور دنیا برای گذار به دموکراسی استفاده شده، ارزش دارد که انتخاب شود. باید بررسی شود که معنای چنین استراتژی چیست؟ معنایش این است که امروز نظام در حوزه بحران است و روز به روز بیشتر در این بحران غرق می‌شود و اگر به همین گونه ادامه پیدا کند به فروپاشی اجتماعی علاوه بر فروپاشی نظام منتهی می‌شود. آن‌هایی که باهوش‌ترند و کم‌تر آلوده شده‌اند و هنوز محبوبیت اجتماعی دارند تونلی بنام صندوق رای به سمت جامعه‌ای دموکراتیک پیدا کنند».
شریعتمداری در پایان گفت: «انتخابات آزاد و منصفانه مبارزه‌ای قانونی با استانداردهای حاکم است. ایران معاهده‌های گوناگونی را امضا کرده است. آخرین آن‌ها در سال ۱۹۹۴ زمان ناطق نوری بود. ایران کنوانسیون بین‌املل پاریس را امضا کرد و در مجلس هم به تصویب رسید. این کنوانسیون استانداردهای بین‌الملی قابل قبولی دارد. امضای هر قرارداد، تداوم و اجرایی بودنش آن را در ردیف قانون اساسی قرار می‌دهد. موارد تعارض یک قرارداد بین‌المللی در هر دادگاهی در دنیا ارائه شود به قوانین داخلی ارجحیت دارد. ما به اصلاح‌طلب‌ها می‌گوییم به جای رفرنس دادن به قانون اساسی پر از اشکال است، به این قراردادها که به امضای ایران رسیده رفرنس دهند. یک فعال میدانی که تفاوت اتهام براندازی را با اتهام شرکت در انتخابات آزاد می‌داند. شرکت پایه‌های اپوزیسیون در انتخابات آزاد، شرکت در عملیاتی کردن استانداردهای بین‌المللی‌ست که ایران امضا کرده است. انتخابات آزاد ایده‌ئولوژیک نیست، بالا و پائین و رئیس و مرئوس ندارد. همه تلاش می‌کنیم تا انتخابات آزاد داشته باشیم. یو‌دی‌آی نه حزب سیاسی است و نه آلترناتیو قدرت بلکه ما کمک می‌کنیم تا همه زیر چتر انتخابات آزاد، متحد شویم. ما دانش‌مان را در اختیار قرار می‌دهیم تا به یک پروژه ملی بزرگ که زمینه اجرایی کردن آن در همه زمینه‌ها وجود دارد برسیم».

 

Image removed.

 

محمد مصطفایی به عنوان دومین سخنران این پنل، گفت:‌ «دوستان مشغول بررسی موضوع مهمی هستند. هم در داخل ایران بحث انتخابات آزاد مطرح می‌شود و برخی از مسوولان می‌گویند که ما انتخابات آزاد داریم و در خارج از کشور هم این بحث مطرح است. مهم‌ترین اصلی که در انتخابات آزاد داریم، اصل اراده مردم است. به این نحو که تمام افراد این اراده را داشته باشند که بتوانند در انتخابات سالم، منصفانه و آزاد شرکت کنند. همه کسانی که در خود توانایی تغییر، پیشرفت و هر حرکتی که برای جامعه مفید است، بتوانند کاندیدا شوند، بدون این‌که مانعی برای کاندیداتوری آن‌ها ایجاد شود. اگر هم عدم صلاحیت مطرح می‌شود، فقط باید در مواردی باشد که فرد مرتکب جرم شده باشد. و شخص از حقوق اجتماعی محروم شده باشد. از طرف یک دادگاه عادلانه و بی‌طرف. این اصل درباره زندانیان سیاسی نباید اجرا شود و حتی اگر در زندان هم باشند، امکان ثبت نام را داشته باشند. امکان تجدیدنظر باید برای کسانی که صلاحیت‌شان رد می‌شوند، فراهم باشد. آقای هاشمی‌رفسنجانی، این امکان را ندارد که به ردصلاحیت خود اعتراض کنند. نه تنها ایشان، بلکه افراد دیگر هم چنین وضعی دارند».

 

وی در ادامه گفت: «باید این اطمینان به مردم داده شود که انتخابات به صورت سالم برگزار شود. نه این‌که بعد از برگزاری انتخابات، در صورت برگزاری راه‌پیمایی و اعتراض و … دستگاه قضایی از طریق نهادهای امنیتی وارد شود و معترضان را سرکوب کند. در جمهوری اسلامی کسانی که مایلند به قدرت یا بدنه قدرت دسترسی پیدا کنند، موظفند بگویند که به قانون اساسی و ولایت فقیه التزام دارند و انتخابات در جمهوری اسلامی آزاد است. اما در جمهوری اسلامی در ۳۴ سال گذشته حتی یک انتخابات آزاد هم برگزار نشده است».

 

مصطفایی در پایان گفت: «شورای نگهبان یک غده سرطانی است که در جمهوری اسلامی افتاده و الان هم با ردصلاحیت‌هایی که انجام داد، عود کرد. یکی از دلایل اصلی عدم برگزاری انتخابات آزاد در ایران، وجود شورای نگهبان است. شورایی که قانون اساسی به یک نفر این قدرت را داده که به صورت مستقیم و غیرمستقیم همه آن‌ها را انتخاب کند. رییس قوه قضاییه را رهبری انتخاب می‌کند و روییس قوه قضاییه شش عضو حقوقدان شورای نگهبان را انتخاب می‌کند. فقها هم به طور مستقیم توسط رهبر انتخاب می‌شوند. در واقع قدرت در دست یک نفر است واگر هم اظهارنظری مستقیم یا غیرمستقیم درباره این مسایل نمی‌کند، آن است که این قدرت را از طریق شورای نگهبان در اختیار دارد. جواد لاریجانی گفته بود که ردصلاحیت افراد حق است. اگر صلاحیت فردی را برخلاف قانون در داخل همین جمهوری اسلامی و همین قانون اساسی رد کنیم، در واقع مجازات شده‌اند. زیرا طبق قانون مجازات اسلامی، سلب حقوق افراد جرم است. اما مشخص است که در این‌جا جرمی واقع نشده است».

Image removed.

 

سومین سخنران این پنل، عبدالله مهتدی بود که گفت: « من با نکته‌ای که آقای شریعتمداری ذکر کرد، هم‌عقیده‌ام؛ انتخابات جمهوری اسلامی از روز اول حتی با استانداردهای ابتدایی آزاد نبود و با مکانیزم های دیگری غیر از انتخابات آزاد، منصفانه و سالم، انجام میشود. از مقطعی به بعد با کاهش مشروعیت و تشدید تمامیت خواهی در اقشار حاکم به تدریج وضعیتی فراهم شد که حتی آن نوع از انتخابات هم برای جمهوری اسلامی قابل تحمل نشد. انتخابات ۸۸ نشان داد که آن چه در ادبیات حکومت انتخابات رقابتی نامیده می شود یعنی بین خودی ها، دیگر از آستانه تحمل جمهوری اسلامی خارج بود».

 

مهتدی افزود: «رد صلاحیت ها عواقبی دارد مثل ایجاد یک شکاف پر نشدنی در نظام سیاسی ایران، ریزش های بزرگ و دلسردی هایی که در داخل نظام و وابستگانش به وجود می آید، پایه اجتماعی جمهوری اسلامی به شدت محدود شده و به قول یکی از دوستان اگر برای حاکمیت ۱۵ درصد پایگاه اجتماعی فعال در نظر گرفته می شد از این به بعد یک پشتیبانی تک رقمی را شاهد خواهیم بود. یکی از عواقب دیگر این است که انسداد سیاسی هرچه بیشتری در جامعه ایران برقرار خواهد شد و گفتمان اصلاح طلبی حکومتی تضعیف می‌شود و چه بسا حتی باعث گسست ها و اختلاف های درونی گفتمان اصلاح طلبی شوذ و برخی را رادیکالیزه کند. در مجموع گفتمان تغییر نظام و کنشگران سیاسی را به این نتیجه می رساند که تغییر نظام باید در دستور قرار گیرد یعنی تنها گفتمان معتبر در مقابل اصلاح طلبی. اگر قرار است این انسداد سیاسی از بین برود و جای خود را به پویایی سیاسی در ایران بدهد چه راه هایی می تواند وجود داشه باشد. تفسیرهای دیگری غیر از تفسیر اتحاد برای دموکراسی می تواند مطرح باشد. در یک معنای کلی انتخابات آزاد و منصفانه طبق استانداردهای بین المللی، یکی از عوامل و عناصر تشکیل دهنده اساسی و حیاتی دموکراسی در هر کشوری است و بدون در شک در ایران هم اینگونه خواهد بود».

 

وی گفت: «اعتقاد ما به دموکراسی انتخابات آزاد مطرح است. از طرفی انتخابات آزاد می تواند این کارکرد را هم داشته باشد که حاکمیت را به صندوق های رای خواهیم سپرد. در ایرانی که از طرفی استبدادزده است و با سابقه طولانی دیکتاتوری با تمرین بسیار کم و ناقص دموکراسی و با وجود تنوع و اخلاف نظرهای درون اپوزیسیون چه چیزی جز تعهد مشترک ما در نظر و عمل که صندوق رای حمکیت بین ما را بر عهده داشته باشند ضامن خواهد بود که ما یک بار دیگر مقابل هم دست به خشونت و اسلحه نبریم و زومندان با استفاده از مکانیزم های غیر دموکراتیک بر ما و جامعه‌مان حاکم نشوند. برای همین است که گفتمان انتخابات آزاد مهم شمرده می‌شود. انتخابات آزاد مبنایی حداقلی می‌تواند باشد برای آن که تمام اپوزیسیون ایران و همه آن‌هایی که ظاهرا یا به شکل واقعی ارتباطشان را به دموکراسی ابراز می‌کنند را به یک توافق حداقلی برساند که با وجود اختلاف نظر در مسائل سیاسی از طریق تلاش‌ها و فعالیت‌های سیاسی خود را از بین ‌می‌برند و امروز می‌توانند همه بر انتخابات آزاد و این گفتمان تمرکز کنند تا وسیله و محرکه ای برای تغییر و شکستن انسداد سیاسی در ایران هم باشد».

 

مهتدی در پایان گفت: «من شخصا فکر میکنم تغییر ما بایستی به دنبال تحول سیاسی از طریق جنبش های مدنی و اجتماعی باشد. این جنبش ها الزاما همگی بر اساس و محور انتخابات آزاد شکل نخواهند گرفت. جنبش های گوناگون اجتماعی وجود دارند و می دانیم که جنبش های دیگری هم می توانند به وجود بیایند. با توجه به وضع فلاکت‌بار بی کاری و متلاشی شدن تولید در ایران با توجه به اجحاف و ستم های جنسیتی قومیتی و ملیتی که وجود دارد، ممکن است جنبش های اجتماعی گوناگونی حول محور های مختلف شکل گیرد. حول محور انتخابات ازاد هم می تواند چنین جنبشی شکل گیرد و می‌توان در دیگر جنبش ها به انتخابات آزاد هم رجوع کرد. توضیح، آموزش و روشن کردن جوانب مختلف انتخابات آزاد در اشل های مختلف به نظر من وظیفه مهمی است و به نوبه ی خود می تواند کمکی برای ایجاد پویایی جنبش های اجتماعی باشد. انتخابات آزاد می تواند کنار آنها و جزء مکمل آنها به کار برده شود. این در داخل ایران است که مساله اصلی است اما در کنار این ها باید اشاره کرد اپوزیسیون ایران با به دست گرفتن انتخابات آزاد و منصفانه می تواند از اقبال بین المللی نیز برخوردار شود که به جای خودش مهم و قابل توجه است».

Image removed.

 

آرام حسامی در اظهارات خود گفت: «اتحاد برای دموکراسی در ایران، انتخابات آزاد را به عنوان استراتژی کلان برای گذار به دموکراسی انتخاب کرده است. بحث این ‌است که آیا این استراتژی یک خیال خام است که به چیزی ختم نخواهد شد یا آن‌که راهی عملی است؟ چیزی که به واژه جمهوری معنا می‌دهد، رای مردم است. رای مردم که شاخص‌ترین فاکتور حاکمیت ملی است. جمهوری اسلامی از بدو تاسیس تا امروز، از این مساله به عنوان آلتی برای بازتولید استبداد و تداوم حکومت دیکتاتوری استفاده کرده است. وقتی می‌گوییم انتخابات آزاد به عنوان استراتژی کلان، پرسش این‌گونه مطرح می‌شود: اگر در ایران انتخابات آزاد بود، آیا وضع مملکت ما این گونه بود؟ پاسخ این است که اگر انتخابات در ایران آزاد بود، حداقل ۵۰ درصد جمعیت ایران به این قانون اساسی تن نمی‌دادند».

 

وی افزود: «نکته بعدی آن است که نگاهی به عملکرد خود در سه دهه بیندازیم: آیا به دنبال راهکار بلندمدت یا میان مدت بودیم و یا آن‌که به دنبال افکار قدیمی فرسوده شده انقلاب و گفتمان تضاد و گفتمان دیالکتیک و اسلام دیالکتیک بوده‌ایم؟ آیا ما این ذهنیت قدیمی را عوض کرده‌ایم تا به یک راهکار پست مدرن مثل انتخابات برای گذر از رژیم دیکتاتوری برسیم؟ هیچ‌کس آن‌قدر ساده‌لوح نیست که فکر کند انتخابات آزاد زیر نظر جمهوری اسلامی انجام می گیرد. جمهوری اسلامی نه ظرفیت، نه حقانیت و نه صلاحیت این کار را ندارد. اما ما یک استراتژی بلندمدت را تعیین می‌کنیم که حکومت‌های استبدادی را به این راهکار سوق دهد. این تنها یک بحث نظری خشک نیست. راهکاری است برخلاف انقلاب قدیم ـ چیزی که هانتگیتون آن را موج اول دموکراسی می‌نامد ـ ما نمی گوییم که اپوزیسیون باید متوسل به لشکر خارجی شود تا دیکتاتور را از بین ببرد. برخلاف آمریکا ما نمی گوییم که مسلح کردن مردم و شورش آ‌ن‌ها راهکار است. برخلاف فرانسه فکر نمی کنیم سر دیکتاتور را به گیوتین سپردن، راهکار رسیدن به دموکراسی است».

 

حسامی گفت: «ما می گوییم به دلیل تجربه‌هایی که در دنیای پست مدرن وجود داشته، با انتخابات آزاد گذار به دموکراسی امکان‌پذیر است. به تجربه شیلی، اسپانیا، برزیل، لهستان، میانمار نگاه کنید. این را باور کنیم که این راه نه تنها شدنی، بلکه شده است. برخی از دوستان می‌گویند که ایران ویژگی خاصی دارد که با دیگر کشورها نظیر برمه، لهستان و … قابل مقایسه نیست. مشخصا این افراد اشتباه می‌کنند. تفاوت بین کشورها آن‌قدر نیست که برای گذار به دموکراسی، برای هر کشور یک راه خاص وجود داشته باشد. دلیل این‌که در این مرحله مانده‌ایم و به جلو نرفته‌ایم این است که اولا این گفتمان را در سطح تئوریک محدود کردیم و آن‌را در بیان نیروهای مختلف و جامع، جا نینداخته‌ایم».

 

وی در پایان گفت: «به نکته‌ای باید توجه کنیم و آن هم این است که اگر قرار باشد انتخابات آزاد در جمهوری اسلامی برگزار شود، این حکومت دیگر رژیم قبلی نیست. انتخابات آزاد، شرایط خاص خود را دارد: آزادی بیان، آزادی احزاب، آزادی گردهمایی، آزادی زندانیان عقیدتی و … اگر قرار باشد همه این شرایط برقرار شود، رژیمی که این انتخابات را برگزار کند، دیگر رژیم سابق نیست. حال باید دید که آیا ما می‌توانیم گروه‌های اپوزیسیون داخل و خارج کشور، از فقیر و دارا و ندار، از فارس و کرد و بلوچ، از کرمان و شیراز و اصفهان، همه را بر سر پروژه انتخابات آزاد متحد کنیم یا خیر؟ همه را حول این محور جمع کنیم، به جای آن‌که مدام به ایرادگیری از نظرات سیاسی هم مشغول باشیم؟ این حرف اتحاد برای دموکراسی است. این راهی است که در مملکت ما جواب خواهد داد. اگر ما ذهنیت خودمان را عوض کنیم و به عنوان یک پروسه بلندمدت به این مساله نگاه کنیم، نه تنها امکان آن وجود دارد، بلکه محقق خواهد شد. نکته دیگر آن است که براساس تاریخ ممکلت‌مان، ما برای رای خود ارزشی قایل نیستیم. این را باور نداریم که رای ما ارزش دارد و این رای ما است که حکومت و حاکمیت ملی را تعیین می‌کند و رای ما رد این میان، بزرگ‌‎ترین حربه‌ای است که می‌توان به آن متوسل شد».

Image removed.

 

رامین احمدی در سخنرانی خود در این پنل گفت: «من امروز بیشتر درباره انتخابات غیرآزاد و غیرمنصفانه صحبت خواهم کرد. دموکراسی یک موهبت است. ولی این موهبت را دیکتاتورها به ملت‌شان تفویض نمی‌کنند. گذار به دموکراسی فقط وقتی موفقیت‌آمیز است که یک جنبش دموکراتیک، دیکتاتوری را از هم می‌پاشاند. این فقط با یک مبارزه دشوار و طولانی امکان‌پذیر است و در اغلب موارد با یک کمپین بی‌خشونت استراتژیک. در این جنگ جدید جهان بین دیکتاتوری و دموکراسی، فعالان دموکراسی در سازمان‌دهی بهتر شده‌اند. از اینترنت بهتر استفاده می‌کنند و مجهز به ابزار جدید و موثرتری را برای تهییج و بسیج مردم هستند. این چیزی است که ما در مورد جوانان خودمان در جنبش سبز بعد از انتخابات شاهدش بودیم. زمانه جدیدی است و نسل تازه‌ای از جنبش‌های دموکراسی در صحنه ظهور کرده‌اند. اما دیکتاتورها هم تکامل پیدا کرده‌اند. آن‌‌ها هم منجمد در زمان باقی نمانده‌اند و کشورشان را به سبک اتوکرات‌های قرن ۱۹ اداره نمی‌کنند. مدت‌هاست که رژیم‌های دیکتاتوری‌ انتخاباتی رقابتی جای حکومت شخصی رژیم‌های سلطانی را گرفته‌اند. گرد دیکتاتورها ائتلافی از نخبگان برای اعمال حکومت شکل گرفته، در استفاده از منابع قدرت استراتژیک عمل می‌کنند، در استفاده از متدهای سرکوب گزینشی عمل می‌کنند، اپوزیسیون‌شان را مطالعه می‌کنند و تحت سلطه می‌گیرند و از جنگ‌های روانی و تکنولوژی برای کنترل آن‌ها استفاده می‌کنند».

 

وی گفت: «دیکتاتوری‌های جدید از ولادیمیر پوتین در روسیه تا هوگو چاوز در ونزوئلا تکنوکرات‌های مخفی چین و تا رهبران آشکار سپاه پاسداران در ایران، همه هنوز بی‌رحم هستند اما سعی کرده‌اند خودشان را با زمان تطبیق بدهند و از گذشته پیچیده‌تر و زرنگ‌تر عمل می‌کنند. سرکوب این‌ها حالا گسترده‌تر است، ولی همان‌قدر از شکنجه و اعدام استفاده می‌کنند که از به وجود آوردن سردرگمی در سطح وسیع. مردم دیگر نمی‌دانند که خطوط قرمز کجا هستند و کدام عمل را ممکن است حکومت تحمل کند وکدام عمل را مجازات. مشت آهنین حکومت همیشه به طور وضوح دیده نمی‌شود، چرا که ترس اثر انگشت به جا نمی‌گذارد. حکومت‌های دیکتاتوری جدید دو مشکل عمده دارند: کنترل و شراکت قدرت. از کنترل منظورم رویارویی با توده‌هایی است که حاکمیت از آن‌ها سلب شده، اما شراکت قدرت به روباط بین نخبگان رژیم بر می‌گردد و نیاز دیکتاتوری به مکانیسمی که همراهی و هماهنگی را در سطوح مختلف حفظ کند. این‌گونه است که رژیم‌های دیکتاتوری جدید ارزش و دینامیک رقابت بین نخبگان و رژیم را در چهارچوب یک انتخابات محدود درک می‌کنند. رقابت کنترل شده باعث به وجود آوردن توهم مشروعیت می‌شود و انرژی و شرکت مردم را در کانال‌های مطمئن می‌اندازد».

 

احمدی گفت: «پروسه انتخابات با وجود محدودیت‌هایش به ثبات حکومت‌های دیکتاتوری جدید کمک می‌کند. انتخابات محدود و شرکت کاندیداهایی که صلاحیت‌شان تایید شده یکی از وجوه اغلب این دیکتاتوری‌های جدید است. ولی حکایت همچنان باقی است. این فقط نیمه‌ای از واقعیت است. “دیکتاتوری انتخاباتی” دینامیزم‌ها وتضادهای درونی خودش را دارد. انتخابات بیشتر از یک دستکش مخملی روی مشت آهنین حکومت است. انتخابات هرگز تحت کنترل کامل حکومت‌ها نیست و اغلب از محدوده‌ای که رژیم تعیین کرده فراتر می‌روند. حکومت‌های دیکتاتوری جدید دارای شکاف‌های عمیقی هستند. حتی رژیم‌های نظامی فاقد یکپارچگی کامل هستند. علی‌رغم اراده حکومت کمپین‌های انتخاباتی بیانگر صدای مردم و خواسته‌های آن‌ها و فشار از پایین به بدنه حکومت هستند و این فشار شکاف‌های حکومت را عمیق‌تر می‌کند».

 

وی افزود: «دیکتاتورها امروز مجبورند که هم انتخابات را برگزار کنند و همه نتیجه انتخابات را بدزند. آن‌ها در حرف باید به اراده مردم تن بدهند، ولی در عمل روی آن پا بگذارند. باید در عصر جهانی شدن ارتباطات تلاش کنند جوان‌های‌شان را از بقیه دنیا منزوی کنند. باید منکر سرکوب شوند در همان‌حال دارند سرکوب می‌کنند. واقعا آسان نیست که در سال ۲۰۱۳ دیکتاتور باشی. بیشترشان در حال خوردن قرص ضدافسردگی هستند. فعالان جنبش دموکراسی دنیا از طیف وسیعی از متدهای مبارزه بی‌خشونت استفاده می‌کنند و معمولا شرکت و درگیری آن‌ها در انتخابات محدود و غیرمنصفانه به تعمیق شکاف در طبقه حاکم منجر می‌شود. چند درس مهم از تجربه‌های اخیر جنبش دموکراسی دنیا از روسیه تا آفریقا و آمریکای لاتین برای جنبش فعالان جنبش دموکراسی ایران ارزش یادآوری دارند. اول استفاده از مبارزه بی خشونت هست. من درباره اهمیت مبارزه بی خشونت استراتژیک در ایران نزدیک به دو دهه مطلب نوشته ام و با اطمینان خاطر می گویم که فعالان ما نمی توانند مطالعاتی را که اخیرا درباره پیروزی این جنبش ها شده نادیده بگیرند. در کتاب «نمودار آموزشی دیکتاتور» نوشته دابسون یک فعال دموکراسی ونزوئلایی می گوید: اگر قرار است با مایک تایسون مبارزه کنید نمی توانید با او وارد رینگ مشت زنی بشوید. ولو اینکه او آدم کاملا دیوانه ای باشد، او در رینگ شما را خواهد کشت. اما اگر او را برای یک دست بازی شطرنج به چالش بکشید آنوقت ممکن است شانس خوبی برای برد داشته باشید. اینجا من میخواهم اضافه کنم که مشکل اصلی ما نداشتن یک استراتژی میان مدت و دراز مدت بوده است. ما با گوریل سپاه شطرنج بازی کردیم و بردیم. اما بعد با یک گوریل عصبانی می بایست روبرو می شدیم که صفحه و مهره ها را شکست و به ما حمله کرد».

 

احمدی گفت: «این مطلب ما را به درس دوم مهم می رساند که جنبش دموکراسی موفقیت آمیز لازمه اش داشتن برنامه جنبش، آمادگی و یک استراتژی روشن هست برای پیش بینی حملات رژیم و مانور دادن دور سرکوب غیر منتظره بودن، غیر قابل پیش بینی و خودجوش بودن فقط باعث کشته شدن می شود. کافی نیست که با گوریل شطرنج بازی کنیم. باید پیش بینی کنید که وقتی گوریل را کیش مات می کنید قرار است چه اتفاقی بیافتد. درس سوم استفاده از دینامیزم انتخابات غیرآزاد برای تعمیق شکاف های درون رژیم است. سلاح های رژیم را باید به سوی خودش نشانه رفت. اجازه دادن به رگیم که هر کاری دلش می خواهد در انتخابات غیر آزاد بکند فقط یک فرصت از دست رفته است. اغلب فعالان، به ذکر این که انتخابات آزاد نیست بسنده می کنند یا اینکه از تحریم صحبت میکنند. تحریم اینگونه انتخابات در کشورهای مشابه برای اپوزیسیون نتیجه مثبتی نداشته است. در انتخابات دو دهه اخیر در ایران هر بار شاهد بوده ایم که چگونه انتخابات هر بار باعث شکاف هایی بیشتر در درون رژیم شده اند. هدف این فرصت های انتخاباتی باید جلب بیشتر سیستم سپاه و خانواده آنها به جنبش باشد. فراموش نکنیم که نظامیان چه در سپاه ایران و چه در کشورهایی نظیر نپال، تایلند و آرژانتین هرگز یکدست نبوده اند و انتخابات محدود و کنترل شده در کشورهایی که نظامیان نقش های سیاسی عمده ایفا می کنند هرگز در دراز مدت به سود آنها نبوده است».

 

وی در ادامه گفت: «درس چهارم این است که جنبش های دموکراسی که رهبری غیر مرکزی و پخش داشته اند امکان بیشتری دارند که در برابر سرکوب مقاومت کنند و ظرفیت سرکوب حکومت نمی تواند سازمان یا فرد خاصی را هدف قرار دهد. زندانی کردن یک نفر یا کشتن او باعث بر هم زدن پیشرفت جنبش نمی شود. جنبش های غیرمرکزی دموکرات ترند و رهبری ناهمگون خود را پاسخگو نگه می دارند. نداشتن ایدئولوژی واحد به قابلیت گروه برای کار به سوی هدف مشترک کمک می کند و ظرفیت آن ها را در انعطاف پذیر بودن و حرکت افقی اطالعات بالا می برد. اما جنبش های بدون مرکزیت معمولا نقطه شعفشان هماهنگی و تبادل اطلاعات است. یک چتر سازمانی که گروه های محلی جنبش را هماهنگ می کند و منابع و قدرت چالشگری آن ها را افزایش می دهد کلید پیروزی است. جنبش سبز ما به اندازه کافی عدم تمرکز داشت اما با نداشتن هماهنگی و چتر سازمانی موثر برای تبادل اطالعات از عمیق تر شدن و بسیج موثر باز ماند. درس پنجم این است که جبنش های بی خشونت طیف وسیعی از عملیات را با متدهای متفاوت مبارزه به کار می گیرند. این چندگونی متدها باعث بوجود آوردن تاکتیک های خلاق و جدید می شود و قدرت مفاومت جنبش را بالا می برد. ما نمونه روشن تاریخی این درس را در ایران داشته ایم. اولین شورش بزرگ دانشجویی علیه رژیم بیش از ده سال پیش فقط چند ساعت طول کشید. اما چهار سال بعد به اشغال خیابان ها کشید و سرکوبش بیش از دو روز به طول انجامید. باز چند سال بعد و بعد از انتخابات ۲۰۰۹ سرکوب جنبش به وسیله سپاه و نیروهای شبه نظامی چند هفته طول کشید تا آن‌ها کنترل کامل خیابان‌ها به دست رژیم افتاد. بعضی از شما ممکن است به آینده نزدیک امیدوار نباشید. بعضی از فعالان ما ممکن است که امیدهای خود را بعد از سرکوب چهار سال پیش از دست داده باشند، خسته، کتک خورده، زخمی و کم روحیه باشند. بعضی بعد از سرکوب جنبش سبز به تبعید آمده اند. اما نمودار جنبش دموکراسی ایران به ما با روشنی تعجب آوری می گوید که جنبش جوان دموکراسی ایران دارد تجربه کسب می کند، نیرومندتر و چند بعدی تر می شود. جنبش در ۲۰۰۹ از سالهای ۹۰ نیرومندتر و مقاوم تر بود و در ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ از ۲۰۰۹ نیرومندتر نیز خواهد بود».

 

رامین احمدی در پایان گفت: «این که بگوییم انتخابات در ایران دموکراتیک نیست توضیح واضحات است. اما این که اعتقاد داشته باشیم که به خاطر انتخابات محدود، جنبش نباید استراتژی انتخاباتی داشته باشد نادرست است. انتخابات آزاد لزوما به دموکراسی نمی انجامد مانند نمونه روسیه و پوتین نشان داد که به انتخابات آزاد می تواند دیکتاتوری جدیدی را حاکم کند ـ انتخابات غیر آزاد نیز می تواند باعث گذار به دموکراسی بشود و تاثیر معکوس داشته باشد. انتخابات محدود و غیر منصفانه در آرژانتین به دموکراسی در تایلند به رفورم و تیمور شرقی به استقلال انجامید انتخابات مشابه در ایران ولو با پیروزی قالیباف یا محسن رضایی می تواند شکاف های درون رژیم را عمیق تر کند. همین حالا شکاف جدی بین بسیج و دفتر رهبری از یک طرف و سپاه از سوی دیگر مشاهده می کنیم. ما میدانیم که چه می خواهیم ـ ما دموکراسی و احترام به حقوق بشر می خواهیم. ما حقوق مساوی برای زنان می خواهیم. ما خواهان حمایت از حقوق اقلیت های مذهبی و نژادی، ملی و قومی هستیم. ما خواهان پایان دادن به مجازات اعدام و شکنجه شهروندانمان در زندان های کشور هستیم، و مهم تر از همه ما خواهان صلح و رفاه برای همه مردممان هستیم. اما این خواسته ها استراتژی لازم دارند و سازمان های غیر مرکزی که این استراتژی را به پیروزی برساند. با درگیر شدن فعال در انتخابات غیر منصفانه و غیر آزاد و با بسیح مردم این جنبش می تواند و باید مقاوم ترین و پیچیده ترین دیکتاتوری خاورمیانه را شکست دهد».

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید