رفتن به محتوای اصلی

حسابمان را از این مزدوران یا ماموران بی جیره مواجب شان جدا کنیم.

حسابمان را از این مزدوران یا ماموران بی جیره مواجب شان جدا کنیم.

از روز بیست و یک تیرماه که زنان کشورم تصمیم به مقابله‌ی جدی با حجاب اجباری را به شکلی گسترده عملی کردند، بیش از همیشه به جوانی خودم فکر می‌کنم. به دختر جوان دانشجویی که هیچ وقت حجاب نداشت. اصلاً به موضوع حجاب فکر هم نکرده بود و یک‌باره افتاد وسط معرکه ی انقلاب و فکر کرد خیلی سرش می‌شود، دختر جوانی که شعارهای حزبی را که هوادارش بود، طوطی‌وار تکرار می‌کرد و باورش نمی‌شد که یک روز ناچار شود برای خروج از خانه روسری سرش کند. اول با کارهای تبلیغی که در دهات اطراف شهرمان می‌کردیم، آغاز شد. دوستم که از خانواده‌ای کمی مذهبی تر می‌آمدـالبته او هم حجاب نداشت، ولی چادر سرکردن بلد بودـ پیشنهاد کرد برای کلاس‌های سوادآموزی چادر سر کنیم. خودش خوب بلد بود، ولی من نمی‌دانم چطور این چادر را سر می‌کردم که باعث خنده‌ی همه می‌شدم. ده بار هم پیچید به دست و پایم و زمین خوردم. خوشبختانه روستاییان از کلاس‌های بی مصرف ما استقبال نکردند و بسته شد. اما حالا گفته شد که یک چادر سرتان کنید بهتر می‌توانید به خانه‌های ناشناس برای نمی‌دانم جلسه و یا چه بروید. حالا در این شهر که همه همدیگر را می شناختند، تغییر لباس به این شکل حتماً توجه بیشتری جلب می‌کرد ولی کو عقل! همان دوره دوست دیگرم  به دلیل روابط خانوادگی توانست شغلی در هلال احمر پیدا کند. روز اولی که با چادر سیاه دیدمش وحشت کردم. شده بود عین همان تصویر ترسناکی که هر روز بیشتر از روز قبل اینجا و آنجا می‌دیدیم، همان کابوس پیاه پوش. آن عقل سلیم که در آن سالها نداشتیم می‌گفت که او باید فوری هلال احمر را ترک کند ولی حزب استقبال هم کرد و گفت همان جا بماند. حالا در هلال احمر آن شهرک چند هزار نفری چه خبری می‌توانست برای حزب جالب باشد، هیچ بر من معلوم نیست. 
بعد از شکست حزب و موج دستگیری ها و مخفی شدن‌ها و معرفی کردن‌ها که دیگر حجاب اصلاً مشکل ما نبود. یادم نیست هیچ مقاومت جدی در برابر این پوشش مزاحم و دست و پاگیر که از روز اول حالم را به هم می‌زد کرده باشم. یک جوری این کار اصلاً بد تلقی می‌شد. ما برای اینکه طاغوتی و بی درد و بورژوا به حساب نیاییم، تمام سعی مان را در ساده پوشی می‌کردیم. آرایش را بد می‌دانستیم،اولش روسری را سرمان می‌کردیم که شبیه زنان زحمتکش کشورمان باشیم. می‌گفتند برای آن‌ها حجاب اصلاً مسأله ای نیست، مسأله شان کار زیر آفتاب سوزان ، زالوهایی که به پای شان می چسبد و رسیدگی به کل خانواده است که البته بود. ولی این معلوم نشد که چرا مقاومت در مقابل حجاب اجباری به ضرر آنان است و اگر من دانشجوی طبقه‌ی متوسط اگر از منافع خودم دفاع کنم، چه آسیبی به آن‌ها می‌زندو برعکس اگر دفاع نکنم چه فایده‌ای برای‌شان دارد. این‌طور شد که من بدون هیچ گونه مقاومت موٍثری روسری سر کردم. در زندان هم که چادر اجباری بود. یادم نیست کسی اعتراضی کرده باشد. من البته در مورد زندان همان شهرستان محل تولدم می گویم. در کل تجربیات خودم است و اصلاً قصد عمومی کردن آن‌ها را ندارم. فریادی که بر سرم کشیدند که چرا دگمه ی آخر مانتویت باز است، چرا سربرهنه وارد محوطه ی سپاه شده‌ای ـ یعنی چادر به سر نداری ـ، دریایی که از من گرفتندـ خواهران زینب را با چادر سیاه گذاشته بودند لب دریا و من دوبار توسط آن‌ها به ساحل کشانده و راهی خانه شدم و جوانی پر از ترس و لرزی که به تبعید انجامید، هیچ گاه از یادم نمی‌رود. بیش از همه ی این‌ها آن شرم ناشی از بی‌عملی عذابم می‌دهد. 
به همین دلیل شجاعت زن‌های این نسل را تحسین می‌کنم. نسلی که زندگی بی حجاب را تجربه نکرده، ولی منافعش را به خوبی می‌شناسد و حاضر به پرداخت بها برای به دست آوردنش هست. خشونتی که سالها در حق نسل من و نسل بعد از من اعمال شد و پاسخی در خور نگرفت، حالا اعمالش  کم کم دارد دشوار می‌شود. جالب است آن‌ها که به زور حجاب بر سر ما گذاشتند، حالا یک‌باره مظلوم شده‌اند واز خشونت گله دارند، یادشان رفته که چطور قادر به این کار شدند، خشونتی که در حق ما کردند، پونزی که به پیشانی مان کوبیدند،  شلاقی که زدند و فشاری که آوردند را از یاد برده‌اند که حالا دم از خشونت مردم می‌زنند؟ با آن‌ها همصدا نشویم. هنوز قدرت سرکوب دارند،تاکی معلوم نیست. ما فقط می‌توانیم حساب‌مان را از این مزدوران یا ماموران بی جیره مواجب و زورگویی موروثی شان جدا کنیم.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید