بر اساس مدارک موجود در آرشیو دانشگاه استانفورد در انقلاب فرانسه ۷ درصد و در انقلاب روسیه ۹ درصد و در انقلاب ۵۷ ایران تنها یازده درصد مردم در انقلاب شرکت فعال داشتند که حدود پنج تا شش درصد آنها از ملی گرایان, تهیدستان و جپگراها بودند و باقی که حداکثر شش درصد میباشد از مذهبیون متعصب تشکیل شده بود, لذا همانند همه انقلابات جهان همان اقلیت فعال سرانجام در صورت پیروزی انقلاب آنرا به انحصار گرفته و حاکمیت را تشکیل میدهد. با نگاهی به سیر تکاملی انقلاب ۵۷, ما شاهد حذف تدریجی ملی گرایان و چپ گرایان و نهایتا به انحصار گرفتن همه قدرت توسط مذهبیون بودیم که همچنان تا به امروز حاکمیت را در دست دارد و همواره برای حفظ آن همه اصول اخلاقی و حقوق انسانی را زیر پا گذاشته و بهر اقدامی که برای تداوم قدرت و سلطه خود لازم دیده متوسل شده است.
در واقع برای رژیم اسلامی مردم همان شش درصدی هستند که بنام امت حزب الله همچنان بازوی قدرت رژیم را تشکیل میدهند و منابع مالی و ثروت کشور, سهمیه های دانشگاهی, مقامات کشوری و لشکری در اختیار آنهاست و بقیه مردم ایران از نظر رژیم دارای حق و حقوق اجتماعی و سیاسی نمیباشند و تنها سیاهی لشکر کشورند. این سیاهی لشکر یا باید مطابق خواسته و قواعد رژیم عمل کند و استبداد مذهبی را بپذیرد و یا در زیر ضربه سرکوب و محرومیت ها کمر خم کرده و در قفس جمهوری اسلامی نفس بکشد و عروسک وار به حرکت روزانه خود ادامه دهد, لذا هرگاه رژیم به مردم اشاره میکند منظورش همان شش درصد هستند و بقیه بحساب نمیآیند. بهمین سبب است که اعتراضات مدنی مردم ما بدست مردم رژیم با اسلحه و قمه سرکوب میگردد و در زندانها در بدترین شرایط و بدون کمترین توجه به حرمت و سلامت آنها در بند قرار میگیرند و هر نوع رفتار ناهنجاری با آنها صورت میپذیرد.
این قاعده ناهمگون که رژیم اسلامی در تعریف و تقسیم مردم برقراره کرده نمیتواند تداوم یابد و نمیتوان اکثریت عظیم ملت را نادیده گرفت و آنها را به حاشیه راند, مردم ما همان مردم واقعی کشورند که مردم رژیم هم بخشی از آن هستند, جمهوری اسلامی چه بخواهد و چه نخواهد این نیروی عظیم ملی در کشور حضور دارد و حذف تخیلی آن نمیتواند حضور فیزیکی آنرا نادیده بگیرد, و همین نیروی عظیم وقتی مراحل تکوینی خود را طی نمود و به وحدت سیاسی رسید که به حکم جبر تاریخ نهایتا خواهد رسید, آنزمان است که طغیان کرده و همه سیستم استبداد دینی را بزیر خواهد کشید و با دستیابی به یک حاکمیت فراگیر گریبان بانیان استبداد دینی را گرفته و همه ارزشهای سنتی آنها را به دور خواهد ریخت و آنگاه در نتیجه دهه ها تحمیل قواعد مذهبی همه باورهای دینی را به حاشیه خواهد راند و در مقایسه با پیش از انقلاب نه تنها روحانیت از عرصه سیاسی کشور بیرون رانده میشود بلکه گرایش نسلهای آینده به دین اسلام نیز کاهش یافته و رنگ میبازد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید