
اولی: بالاخره پای اولاف شولتس هم به ریاض رسید و دستی که با محمد بن سلمان، ولیعهد همه کاره عربستان داد، گویی که اعلام تبرئه او از جنایت فجیع قتل خاشقجی در کنسولگری استانبول بود. در نظر بگیر که شولتس سوسیال دمکرات، رئیس دولتی است که در منشور پایهای که با احزاب ائتلافی، یعنی سبزها و لیبرالها منتشر کرده از جمله توجه کافی و وافی به مسئله حقوق بشر در مناسبات بینالمللی و عدم صدور اسلحه به کشورهایی که درگیر جنگ هستند برجسته است. که البته صدور اسلحه به عربستان درگیر در جنگ با حوثیها را متوقف کردهاند، ولی حقوق بشر ... القصه زمانه چه چرخشها که نمیکند.
دومی: البته سیاست و قول و قرارها اغلب شناور و تابع مقتضیات و مصالح و منافع روزند، چنان که حالا بحث نه سر چرایی ارسال سلاح آلمان به اوکراین درگیر جنگ، که بر کمبودن اقلام سلاحهای ارسالی متمرکز است. ولی به همان بحث حقوق بشر و ارتباط یا عدم ارتباط با محمد بن سلمان برگردیم. راستش خود آمریکا هم در دوران بایدن ابتدا کم در این باره، یعنی عدم هرگونه تماسی با بن سلمان مانور نداد. سازمان سیا همان سال ۲۰۱۸ در تحقیقاتش به این نتیجه رسیده بود که قتل خاشقجی با اطلاع و آگاهی و تایید محمد بن سلمان صورت گرفته. که البته برای دولت ترامپ باز هم دلیلی نبود که مناسبات حسنهاش با ریاض را مختل کند، چون رسماً هم اعلام کرده بود که سیاست "آمریکا اول" و نیز برخی ملاحظات و مصالح منطقهای لزوما با پیگیری مسائل حقوق بشر در دنیا (به غیر از موردی مثل رقیبی همچون چین و ...) دمسازی ندارد که حالا واشینگتن بخواهد راجع به یک " جنایت جُزمی" زیاد حساسیت به خرج بدهد.
بایدن ولی در کارزار انتخابیاش میگفت که رژیم عربستان باید به یک رژیم مطرود بدل شود و او اگر به کاخ سفید برود طرف صحبتش در ریاض ملک سلمان خواهد بود و هیچ گفتوگویی با محمد بنسلمان ندارد. ولی خب جنگ اوکراین، ضروت تمشیت بازار جهانی انرژی، مسائل مربوط به سکتهها و بنبستها در احیای برجام، همچنین ممانعت از نزدیکی محسوس عربستان به چین و روسیه و نیز ملاحظات مربوط به تسریع و تقویت روند برقراری رابطه میان اسرائیل و کشورهای عربی، از جمله عربستان، ظاهراً باعث شده که "خطای" محمد بن سلمان قابل اغماض بشود.
اولی: درسته، البته هم بایدن که اواخر تیر به عربستان رفت، هم مکرون که اوایل مرداد بن سلمان را به الیزه دعوت کرد و هم حالا شولتس که با پای خودش به عربستان رفته، ازجمله برای یستن دهان منتقدان گفتهاند که در مذاکرات با بن سلمان مسئله حقوق بشر را هم مطرح میکنند. این که این صحبتهای پس و پسله چه نتیجهای داشته باشه، زیاد نمیشه امیدوار بود، ولی در عمل این حرفها تاییدی است بر تداوم درست یا نادرست همان متر و معیارهای سابق که "دیپلماسی و سیاست خارجی بر منافع استوار است و ارزشهایی مانند حقوق بشر هم شاید در مناسبات بیشتر و نزدیکیهای تجاری و توریستی و علمی و فرهنگی بیشتر قابل تحقق باشد تا نصحیت و توبیخ و ..."
اولی: هستند خیلیها که میگویند این سیاست، حالا اسمش را بذار رئال پلتیک یا هر چیز دیگر، یعنی تقویت و گسترش تجارت و مناسبات اقتصادی و تنشزدایی و ... و امید به این که در سایر عرصهها هم گشایشی بشود، اگر در دوران جنگ سرد هم نتایجی داشت، در این دوران بیش از پیش ناکارا بوده؛ نه چین در زمینه سیاسی و حقوق بشری گشایشی درش صورت گرفته و روسیه هم که با حملهاش به اوکراین آخرین میخ را بر تابوت این نوع نگاه و تفکر زد.
دومی: ولی خب همین رویکردی که غرب حالا در ارتباط با بن سلمان پیش گرفته یعنی که دوباره به همان سیاست برگشتهاند: پیگیری منافع در وهله اول و در کنارش هم اگر شد سسی و ادویهای هم به صحبتها میزنیم و اشاراتی به حقوق بشر در پشت درهای بسته و ...شاید که بالاخره آبی گرم شود، نشد هم خب میشه که گفت که ما تلاش کردیم و نشد!
اولی: راستش از همین منظر هرجی هم به دیدار مکرون و روسای جمهور و نخستوزیران برخی از کشورهای غربی(فنلاند، سوئیس و ...) با ابراهیم رئیسی در نیویورک نیست. اونها به خوبی میدونستند که رئیسی کی است و کارنامه حقوق بشریاش، از جمله نقشش در اعدامهای سال ۱۳۶۷ تا چه حد سیاه است و ...
دومی: درسته، و طرفه این که کسانی که با رئیسی دیدار کردند مسئله اصلی و شاید عاجل، خطیر و یگانهاشان برجام و احیای آن بود، و هیچکدام هم، بر خلاف دیدار با بن سلمان، مدعی نشدند که در پشت درهای بسته در باره حقوق بشر هم حرفهایی هم با رئیسی زدهاند.
اولی: یعنی با توجه به مسئله احیای برجام این امید که غربیها در باره اعتراضات اخیر موضع قاطعی بگیرند و به این یا آن اقدام دست بزنند منتفی است.
دومی: البته در این باره که چه میتوانند بکنند و کدام اهرمها را آمریکا باقی گذاشته خب جای حرف و حدیث بسیار است. اروپاییهایی که به دلایل کم و بیش درست و قابل فهم رسما با تحریمهای آمریکا همراهی نکردهاند، حالا هم بعید است که رسما پای تحریمهای گسترده اقتصادی بروند، گیرم که در عمل و با ملاحظه مناسباتشان با آمریکا، آن را اجرا میکنند. ولی این بحث هست که شاید در شرایظی متفاوت که اعتراضها ادامه یابند، تحریمهای هوشمند بیشتر علیه مقامهای ارشد سیاسی و امنیتی حکومت را در سطح اتحادیه و سازمان ملل و ... طرح کنند یا چگونگی کمک به اعتراضها را بررسی کنند و ...
اولی: البته علیالحساب برخی موضعگیریهای لفظی و بیانیهها در ابراز همبستگی با معترضان یا دعوت از حکومت به عدم کاربرد خشونت و ... البته صورت گرفته و خواهد گرفت.
دومی: درسته، ولی مادام که در باره تداوم اعتراضات و نقطه عطفی که بتواند عقبراندن حکومت را به این یا آن میزان رقم بزند در پایتختهای غربی اطمینانی نباشد و فشار جوامع مدنی این کشورها هم افاقه نکند ماجرا در همین ابعاد باقی خواهد ماند. به عبارتی تا اطلاع ثانوی مصالح مربوط به احیای برجام و احتیاط در اخذ مواضعی که جمهوری اسلامی را، به عنوان سکاندار کشوری مهم در منطقه، در صورتی که این بار هم اعتراضها را سرکوب کند، بیش از پیش به سوی چین و روسیه متمایل نکند اولویتهای اصلی خواهند بود.
اولی: دو سه روز پیش دیدم یک روزنامه سوئدی نوشته بود که حداقل کاری که ما میتوانستیم بکنیم و نکردیم این بود که زنان سیاستمدار و دیپلمات ما که به تهران میروند به احترام صدماتی که زنان ایران از و در مقابله با حجاب اجباری متحمل شدهاند تن به این گونه حجاب ندهند. حالا، از زمان مرگ مهسا، اگر با دلیریهایی که زنان ایران کرده و میکنند باز هم همین تحمیل را قبول کنیم، باید راجع به وجدان و اخلاق خود تردید اساسی کنیم.
دومی: خب این هم البته اقدام قابل اعتنایی است اگر بشود، ولی این که ربط وثیق و کارآیی با دفاع از حقوق بشر در ایران داشته باشد...
اولی: ...
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید