تیم ملی فوتبال ایران در سومین و آخرین بازی خود در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر با نتیجه صفر- یک به تیم ملی فوتبال آمریکا باخت و برای ششمین بار در همان مرحله مقدماتی از دور بازیها حذف شد، درست مثل ۵ دوره قبلی. اما این بار به خاطر مجموعه شرایطی که بر کشور ما حاکم بود و جنبش بزرگ "زن، زندگی، آزادی" که همه تار وپود جامعه از جمله تیم ملی فوتبال و شرکتش در جام جهانی را نیز تحت تاثیر قرار داد، مسائل تازه ای را پیش آورده بود. از یک طرف سیاست حیله گرانه رژیم که سعی کرد با ترفندهای مختلف افکار عمومی را علیه تیم ملی تحریک کند - نظیر دستگیری فوتبالیست محبوب وریا غفوری در حین مسابقات، یا رقص و پایکوبی نیروهای جنایتکار سرکوب در خیابانهای تهران پس از پیروزی تیم ایران بر تیم ولز - و از طرف دیگر نارواداری و تمامیتخواهی بخشی از ما که "یا تمام وکمال مثل من فکر و عمل می کنی یا در کناردشمن قرارداری".
برنامه ریزی نیروهای امنیتی برای زیر فشار قراردادن اعضای تیم و خانواده شان که برخی جزئیات آنهم در اسناد هک شده انتشار یافت، از یک طرف و امواج بیرحمانه خشونت کلامی مخالفان در فضای مجازی از طرف دیگر، روزهای سخت و رنج آوری را برای این جوانان به همراه داشت. آنان مثل هر فوتبالیست در هر گوشه از این جهان آرزویشان این بود که این ایام در همان جائی باشند که بودند. آنها ۴ سال در انتظار این روزها بودند و می خواستند فقط فوتبال بازی کنند، اما وضعیت پیچیده جامعه ما انتظاراتی از آنها داشت و وظایفی بر دوش آنها قرار داد که از حد توانشان خارج بود.
توماس مولر بازیکن معروف و پرسابقه آلمان در رابطه با اعتراضات به نقض فاحش حقوق بشر توسط قطر میزبان بازیها و انتظاراتی که از بازیکنان می رفت گفته بود: "هر کس که از ما فوتبالیستها انتظار دارد که ما از نقش و موقعیت خود به عنوان ورزشکار کاملا خارج بشویم و رویاهای ارتقای ورزشی خود که سالها برایش زحمت کشیدهایم را به سود موضعگیری باز هم شفافتر در گستره سیاسی رها کنیم، انتظار نابهجایی دارد و توقعاتش برآورده نخواهد شد."، در حالی که در میان ما انتظار از بازیکنان ایرانی چنان بود که انگار می بایست در همان قطر جمهوری اسلامی را سرنگون کنند.
واقعیت این که تقریبا همه این بچه ها در حد درک و توان خود با جنبش همراهی کردند و موضع گرفتند. اکثر این بازیکنان در لیگ ایران بازی می کنند و لژیونرها هم خانواده و هست و نیست شان در ایران است و از این رژیم برمی آید که همه آنها را بر باد دهد و آینده شان را نابود کند. آیا هرکسی باید آمادگی هر نوع فداکاری را داشته باشد، در غیر این صورت این گونه مورد هجوم بیرحمانه قرار گیرد که این مدت شاهد بودیم؟
تیم ملی فوتبال ایران اساساً سرمایه اجتماعی کشور ماست و جا دارد از بازیکنان و کادر فنی این تیم که با تمام نیرو سعی و تلاش خود را کرده بودند، سپاسگزاری شود و این که جایتان در دل مردم ماست، قدر جایتان را بدانید و همچنان در کنار مردم بمانید.
اکنون جام جهانی با همه حواشی اش برای تیم ملی ایران به پایان رسید و از نتیجه ورزشی آن که بگذریم، در ابعاد اجتماعی نتایج چندان درخشانی حاصل نشد. برخی از ما نوع نگاه به فوتبال و تیم ملی فوتبال را به یکمساله حیثیتی و ناموسی تبدیل کردیم و حتی رابطه های دوستانه و انسانی را بر اساس آن تنظیم مجدد کردیم. نشان دادیم در رابطه با بازیهای رژیم همچنان دقت لازم وجود ندارد و در رابطه با یکدیگر این سطح از رواداری چشم انداز نگران کننده ای برای جامعه ای این چنین زخم خورده و پر از پیچیدگی روبروی ما قرار می دهد. آیا آنچه که در جریان جام جهانی فوتبال بر بخشی از جامعه و اپوزیسیون گذشت فقط اتفاقی گذرا بود یا باید جدی تر گرفت و عمیق تر بدان اندیشید؟.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
مطالب مرتبط:
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید