![](/sites/default/files/styles/galery_safhe_aval/public/2023-01/325997758_1354170185523605_7042931187036852964_n.jpg?itok=Qi36McCN)
این «دکتر» سعید سکویی از آن نوبرهاست. رفقایی که سالهای قبل از 2000 در پلاتفرم پالتاک حضور داشتند این آقا را بیاد دارند. وقتی سکویی اتاقش را باز میکرد اتاق رفقای چپ خلوت میشد. همه رفقا میرفتند با نام ناشناس در اتاق سکویی هم خودشان فحش بخورند و هم فحش های سکویی به رژیم را بشنوند تا دلشان خنک شود. از فحش خوردن خودشان لذت میبردند چون دوست داشتند یک نفر آنها را ملامت کند و بابت شرکت در انقلاب تنبیه کند. از فحش های سکویی به رژیم هم لذت میبردند تا دق دلی خودشان خالی شود. خلاصه طرفه ای است این آدم.
ویدیو را تماشا کردید؟ حال خودتان را بگذارید جای رضاپهلوی! چه دارید به این آدم بگویید که دست از این کار بردارد؟
زنده یاد پدرم در وزارت کشور کارمند بود. یک بار از زندان قصر تعریف میکرد که برخی اعضای دولت دکتر مصدق در آن زندانی بودند و همیشه باهم دور همی داشتند و بهشان بد نمیگذشت بخصوص در دورانی که سرهنگ کوهرنگی که اخیرا در گذشت رئیس زندان قصر بود. سرهنگ کوهرنگی روابط خوبی با زندانیان سیاسی داشت. پدرم تعریف میکند که یک روز سرهنگ کوهرنگی با یکی از وزرای زندانی در محوطه زندان قصرقدم میزدند و گپ میزدند. چند متری آنطرف تر یک آجان شیره ای سیه چرده فکسنی با سر و وضع ژولیده ایستاده بود و هرگاه سرهنگ و آن وزیر سابق از نزدیکی او رد میشدند بلند می گوزید! دفه اول و دوم را سرهنگ زیر سبیلی در کرد. اما دفعه سوم برافروخته شد و آجان را صدا کرد. آجان بدو بدو دوید جلو و پاهارا کوبید بهم و احترام نظامی گذاشت و گفت: امر بفرمایید قربان! سرهنگ که چهره اش حسابی سرخ شده بود دستش را بلند کرد مقابل صورت آجان و با خشم و لرز به او گفت: آخه من به تو چی بگم؟ آجان به همان حالت احترام نظامی عرض کرد: چی میخواین بگین قربان؟ مادر ق.. که هستم.. خار ک... که هستم، جا... که هستم و همینطور داشت ادامه میداد که سرهنگ کوهرنگی نگاهش را از شرم به زمین دوخت و بدون آنکه چیزی بگوید همراه آن وزیر از آجان که همچنان داشت خصلت هایش را ردیف میکرد دور شدند.
آقایان، رفقا، عزیزان، شما با همچه آدم هایی طرف هستید! آیا شما تفاوتی مابین این دکتر سکویی و آن آجان ملاحظه میفرمایید؟ آخه از دست رضاپهلوی در مقابل چنین آدمهایی چه کاری بر می اید؟ از رضاپهلوی کاری در مقابل اینها بر نمی اید و شماهم دست بردارید و نمک بر زخم نپاشید. دیگه نمیدونم به چه زبانی به شما حالی کنم!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
مطالب مرتبط:
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید