
این روزهای اسپانیا
از اجرای اولین قانون بیسابقه در اروپا تا یاد معروفترین ناپدیدشده جهان
1
از پنجشنبه گذشته در اسپانیا قانونی به اجرا درآمد که زنان در ایام پریود میتوانند با ارائه یک گواهی پزشکی در باره دردمندی این دوران، مرخصی همراه با حقوق بگیرند. این که مدت مرخصی چقدر باشد به تشخیص پزشک و در صورت لزوم تمدید گواهی وابسته است.
در اروپا این اولین بار است که کشوری چنین قانونی را به جریان میاندازد. در تایوان زنان اجازه دارند سالی یک روز بر منبای درد پریود مرخصی بگیرند. در کره جنوبی زنان شاغل اجازه دارند که در ماه یک روز بابت دردهای ناشی از پریود تقاضای مرخصی کنند. حقوق آنها در این روز البته مبهم و موضوع مناقشه است.در نیوزیلند و ژاپن و زامبیا هم قوانین مشابه ولی کم وبیش سفت وسختتری وجود دارد. در جریان بحث در پارلمان اسپانیا بر سر این قانون، مخالفان عمدتا محافظهکاران و پوپولیستها بودند.
البته نظرات کارشناسی توام با نگرانی هم وجود داشت که همین حقوق زنان و غیبت یک تا چند روزه آنها در این یا آن ماه باعث شود که کارفرماها در استخدام زنان محتاطتر شوند. مخالفان این نگرانی، به قوانین سختگیرانه و ضدتبعیض دیگر به هنگام استخدام رجوع دادهاند.
القصه حالا کشوری در اروپا پیشتاز اجرای چنین قانونی شده است که تا یک ربع قرن پیش مسائل فمینستی و حقوق زنان چندان موضوعیتی در بسط حقوق عامه نداشت. حالا در کشوری که زمانی مردمش به لحاظ پایبندی سفت و سخت به عقاید کلیسای کاتولیک معروف بودند نه تنها سقط جنین کمدردسرتر از بسیاری از کشورهای اروپایی است، بلکه در باره خشونت علیه زنان از جمله خشونت خانگی قوانین سفت و سختتری نسبت به بسیاری از دمکراسیهای قدیمیتر در اروپا وضع شده، گیرم که بخشی از کارشناسان اجرای واقعی این قوانین را به ارتقای سطح فرهنگ عمومی مشروط میدانند.
2
حالا که صحبت اسپانیا است بد نیست اشاره شود که امروز صد وبیست و پنجمین سالگرد تولد معروفترین چهره ناپدیدشده در جهان است. گارسیا لورکا، شاعر و آهنگساز بزرگ اسپانیا که معروفیتی جهانی یافته "جرمش" در نظر هواداران فرانکو و حکومت کودتایی او این بود که با شعر، موسیقی و تئاتر حضوری و خیابانیاش در دورافتادهترین نقاط اسپانیا مروج و مبلغ خوبی برای جمهوریخواهان بود، حقوق زنان را در هنرش عمده میکرد و به "ارزشها و سنن" مردسالارانه اسپانیا خدشه روا میداشت و خودش هم همجنسگرا بود.
به همه این دلایل کودتاچیان نام او را در فهرست سیاه قرار دادند. از این رو وقتی که بازداشتش کردند در اعدام او درنگ نکردند. هنوز هم کسی نمیداند که لورکا کجا خاک شده. سرنوشت او نماد سرنوشت صدهزار نفر و بیشتری تلقی میشود که در دوران حکومت فرانکو اعدام شدند و اثری از قبر تکی یا دست جمعی آنها در دست نیست. در محلی که لورکا به جوخه اعدام سپرده شد، تابلویی نصب کردهاند که روی آن نوشته شده: ما همه لورکا هستی(lorca somos todos)
بدرود
اگر مُردم
در ِ مهتابی را باز بگذارید.
کودک پرتقال میخورد.
[از مهتابی خود میبینمش.]
دروگر گندم میدرود.
[از مهتابی خود میبینمش.]
اگر مُردم
باز بگذارید در ِ مهتابی را.
********
وقتیکه بمیرم
مرا با گیتارم به خاک بسپار
درزیر شن ها.
وقتیکه بمیرم
درمیان درختان نارنج
و بوته های نعناع,
وقتیکه بمیرم
اگر دوست داری
مرا درمیان یک باد سنج به خاک بسپار
وقتیکه بمیرم
******
قصیدهی کبوتران تاریک
بر شاخههای درخت غار
دو کبوتر ِ تاریک دیدم،
یکی خورشید بود
و آن دیگری، ماه.
«ــ همسایههای کوچک! (با آنان چنین گفتم.)
گور من کجا خواهد بود؟»
«ــ در دنبالهی دامن ِ من» چنین گفت خورشید.
«ــ در گلوگاه من» چنین گفت ماه.
و من که زمین را
بر گُردهی خویش داشتم و پیش میرفتم
دو عقاب دیدم همه از برف
و دختری سراپا عریان
که یکی دیگری بود
و دختر هیچ کس نبود.
«ــ عقابان کوچک! (بدانان چنین گفتم)
گور من کجا خواهد بود؟»
«ــ در دنبالهی دامن ِ من» چنین گفت خورشید.
«ــ در گلوگاه من» چنین گفت ماه.
بر شاخساران درخت غار
دو کبوتر عریان دیدم.
یکی دیگری بود
و هر دو هیچ نبودند.
****************
ترانه آب دریا
دریا خندید
در دور دست،
دندانهایش کف و
لبهایش آسمان.
ــ تو چه میفروشی
دختر غمگین سینه عریان؟
ــ من آب دریاها را
میفروشم، آقا.
ــ پسر سیاه، قاتی ِ خونت
چی داری؟
ــ آب دریاها را
دارم، آقا.
ــ این اشکهای شور
از کجا میآید، مادر؟
ــ آب دریاها را من
گریه میکنم، آقا.
ــ دل من و این تلخی بینهایت
سرچشمهاش کجاست؟
ــ آب دریاها
سخت تلخ است، آقا.
دریا خندید
در دوردست،
دندانهایش کف و
لبهایش آسمان

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید