دل ایران گرفته ست
از زبان ایران:به نامِ تو برای تو؛تو زیباتر زِ عشقی...آرمیتا گراوند
گمان کردی که از فکرت دمی دل کَنده ایران
ترا می بوسم وُ می بویم ای والاتر از جان
مرا بگذار تا دورت بگردم ای دلآرام
بلاگردانتم جانم تویی خورشیدِ رخشان
دو چشمم خیره بر در بود وُ دل در انتظارت
تمامِ زندگی رنجی به رنجی شد پریشان
خدا داند شب وُ روزم نمی دانستم از هم
به هر بانگی وُ زنگی گفتم آمد یارِ جانان
نمی دانم زِ جانِ من چه می خواهد غم وُ درد
گهی از درد می نالم گهی نالان ز درمان
تمامِ روزگارم تلخ وُ زهرآلود وُ خسته
نصیبِ من نشد جز ماتم وُ زاری وُ حرمان
ز ره هر هرزه وُ دزد وُ تبهکاری که آمد
مرا همراهِ فرزندان وُ یاران کرد زندان
چنان شد جانِ من بازیچۀ مُشتی اراذل
که بودم دائماً از سایۀ خود هم هراسان
نمی دانی چه دردی دارد این اندوهِ غربت
وطن در خونِ خود می غلتد از دستِ انیران
برای کُشتن وُ غارت به این سامان رسیدند
درختان شد به دار آویخته این خانه ویران...
نمی دانی که بعد از رفتنت بر من چه بگذشت
پَر کاهی به دستِ باد سرگردان وُ بی سامان
نه پای رفتنم بود وُ نه تابِ ماندن اینجا
دلم در سینه لرزان چون چکاوک زیرِ باران
منم تنهاتر از تاریکی وُ تنهای تنها
که فرزندانِ من را کرده از خانه گریزان!
ترا ای گور کن در باغِ وحشِ حوزه پروردند
چه دانی رازِ زن یا رازِ آزادیِ انسان
فراخونی برای مردم بیدارِ میهن
بپاخیزید ای زندانیان در ماهِ آبان
من ایرانم غمین وُ خشمگین از زخم وُ خنجر
وجودم پُر تپش در تاب وُ تب توفنده توفان
به آواز وُ به گیسوی زنان سوگند ای دنیا
رهایی می رسد از همصدایها وُ عصیان
به نامِ زن:ندا،مهسا،سارینا،آرمیتا
دلِ آزادگی از نامتان گردیده تابان
به نامِ زن:شرافت با شجاعت با صداقت
که از مهرِ زنان پاینده وُ تابنده کیهان
به نامِ زن:نسیم آید گلی رقصد به لبخند
شود زیبا زمین وُ زندگی روشن چو بُستان
یکشنبه 7 آبانماه 1402///29 اکتبر 2023
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید