رفتن به محتوای اصلی

نسل‌کشی در غزه، نباید ما را از نسل‌کشی در ایران غافل کند

نسل‌کشی در غزه، نباید ما را از نسل‌کشی در ایران غافل کند
محمد علی اصفهانی

 

نسل‌کشی در غزه، نباید ما را از نسل‌کشی در ایران غافل کند

 

محمد علی اصفهانی

۸ آبان ۱۴۰۲

به همان دلیل که نباید در برابر نسل‌کشی اسراییل در غزه، بی‌تفاوت بود، نباید نسل‌کشی و بدتر از نسل‌کشی ج.ا در ایران را به موضوع دوم تبدیل کرد.

به همان دلیل که نباید به جنگ کنونی اسراییل با مردمان غزه (و نه آنگونه که اسراییل ادعا می کند با حماس)، و آنچه بهانهٔ آن شد و جرقهٔ آن را زد، از میانهٔ راه، و بدون ارتباط با اشغال سرزمین‌های فلسطینی توسط اسراییل نگاه کرد، نباید اشغال زمینی و دریایی و هوایی و جغرافیایی و تاریخی و فرهنگی ایران توسط ج.ا را از نظر دور داشت و در جست و جوی راه نجات به علت و معلول‌های فرعی پرداخت.

اشغال، اشغال است. چه آشکار باشد و چه پنهان. چه توسط هم‌نژادان و هم‌زبانان انجام بگیرد و چه توسط دیگران.
اشغال، یک کنش است، و نتیجهٔ آن، واکنش خواهد بود.
و واکنش، همیشه طبیعی نیست.

این که بخش نه چندان کوچکی از نسل‌های جدید ما، قطب‌نمایشان در تشخیص شمال و جنوب و مشرق و مغرب در مواردی مثل مورد همین تجاوز آشکار اسراییل به حریم آب و باد و خاک و آتش و جوهر حیات و انسان و حرمت آدمیت و آدمی، دچار اختلال می‌شود، محصول اشغال ایران، به خصوص اشغال فرهنگی ایران، توسط از گور درآمدگان و پرتاب شدگان از قرون و اعصار منقرض‌شده به جامعهٔ در حال رشد فرهنگی طبیعی ایرانِ پیش از ظهور این نسل‌ها و پیش از وقوع فاجعهٔ بهمن سیاه است.

جنایتِ حماس در کشتار فجیع غیر‌نظامیان اسراییلی، که قطعاً بسیاری از آن‌ها، به خصوص در میان ساکنان کیبوتص‌ها (نباید کیبوتص ها را با شهرک ها به اشتباه گرفت)، به درجات مختلف، دل با قربانیان جنایات پیشین اسراییل در همین غزه و در بقیهٔ نقاط فلسطین داشتند و خواهان همزیستی مسالمت‌آمیز با آن‌ها بودند، واکنش غیر‌طبیعی به اشغال و به تحقیر و به محرومیت از رشد طبیعی در یک محیط طبیعی است، که توسط اسراییل، به خصوص بعد از آغاز تحریم‌های ضد انسانی علیه مردم غزه از شانزده سال پیش تا کنون، بر مردمان غزه روا داشته شده است.

اصلاً گرایش غیر طبیعی بخش‌های نه چندان کوچکی از فلسطینی‌ها به حماس در انتخابات آزاد سال ۲۰۰۶، و نیز بعد از آن، خودش محصول قرار داشتن‌شان ـ یعنی قرار داده شدنشان توسط اسراییل ـ در محیطی غیر طبیعی بوده است.

حماس را، به لحاظ توان نظامی، اسراییل شاید بتواند نابود کند و یا تا مرز نابودی ببرد، اما فکر و راه و روش حماس و حماس‌ها را تا زمانی که حداقل‌های حقوق انسانی را از مردمان فلسطین دریغ می‌دارد نه تنها نخواهد توانست نابود کند، که در ابعاد مضاعف، تقویت هم خواهد کرد.

و اصلاً چرا نابود کند؟ و چرا تقویت نکند؟ خودش بقای همین راه و روش و همین تفکر را می‌خواهد تا بتواند به بهانهٔ آن، از پذیرش حداقل‌های حقوق انسانی برای فلسطینی‌ها ـ حالا تشکیل کشور مستقل فلسطین که جای خود دارد ـ سر باز بزند.

آنچه شارون، بعد از پیمان اسلو و گذشت‌های تاریخی عرفات و سازمان آزادی فلسطین، بر سر او و سازمانش آورد تا نگذارد که آن پیمان به نتیجه برسد و تنش‌ها فروکش کنند و بهانه‌هایی مثل دفاع از خود باقی نمانند را فراموش نکرده‌ایم.

مورد حماس، تا حدودی مثل مورد ج.ا است که وجودش برای اسراییل، یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های نه آسمانی، که زمینی‌یی بوده است که به دست حامیان همیشگی اسراییل، یعنی آمریکا و انگلستان، و ـ بنا به حرف و حدیث‌هایی که چندان هم حرف و حدیث نیستند ـ با مشارکت خود اسراییل، در سال پنجاه و هفت، خوان بی‌دریغش بر ایران و منطقهٔ خاورمیانه و ارض مسکون و غیر مسکون، گسترده شد.

یک ایران یکپارچهٔ قوی، مستقل، آباد و آزاد، بنا به دلایل روشن، حرف اول و آخر را در منطقه خواهد زد، و چنین چیزی، پایان انحصار اقتدار اسراییل در منطقه خواهد بود.
منطقاً این که به برکت مبارزات مردم، با سقوط ج.ا، چنان ایرانی در منطقه سر برآورَد، نمی‌تواند مطلوب اسراییل باشد.
همانطور که ایرانِ سال‌های آخرِ منتهی به بهمن پنجاه و هفت هم مطلوب اسراییل، و مطلوب آمریکا و انگلستان نبود و ماهیتاً نمی‌توانست باشد.

کسانی که به امید کمک اسراییل به سرنگونی ج.ا نشسته اند، روزی ـ که آرزو کنیم که فرا نرسد ـ به خود خواهند آمد که اسراییل، نه مثلاً بیت اهریمن یا مراکز سرکوب، بلکه تأسیسات اتمی ایران که غالباً در مجاورت یا نزدیکی مراکز مسکونی ساخته شده‌اند را چنان ویران کند که هزار‌ها تن از مردم میهن ما در تشعشعات اتمی بسوزند و دهه‌ها و دهه‌ها کودکان و نسل های آیندهٔ ایران معلول و سرطانی به دنیا بیایند، و ج.ا ضعیف شده و کم‌خطر، عامداً سرپا نگاه داشته شود تا اسراییل بتواند هم از برکات ادامهٔ بقای آن در چنان حالت کم‌خطری همچنان بهره ببرد، و هم مانع برخاستن یک ایران یکپارچهٔ قوی، مستقل، آباد و آزاد از دل مبارزات مردمی شود.

کسانی مثل نتانیاهو فکر می‌کنید که ابایی از انجام چنین جنایتی خواهند داشت؟ مخصوصاً در زمانی که برگهٔ جواز و کارت همبستگی از سوی آمریکا و بعضی از متحدان آن را، در غزه، در جیب دارند و بسته‌های تشویقی پی در پی دریافت می‌کنند و برای تشکر از نسل‌کشی‌شان دسته های گل از این طرف و آن طرف برایشان ارسال می‌شود؟
خوب، آن هم «دفاع از خود» در برابر بمب‌های اتمی نداشتهٔ ملایان خواهد بود دیگر! مگر نه؟

بحث، بحث اسراییل‌ستیزی، یا نفی موجودیت اسراییل، و از این‌جور چیز‌ها نیست، و نباید هم باشد. بحث، بحث سیاست‌های تاکنونی دولت‌های راست و چپ اسراییل است، و ضرورت هوشیاری سیاسی و تشخیص منافع ملی.

ـــــــــــــــــــــــــ

تا زمانی که ج.ا برپاست، این خطر و انواع خطرات خارجی و داخلی دیگر، ما را تهدید می‌کنند، و استقبال اولیهٔ ناسنجیده و از سر استیصالِ بسیارانی از مردم، و منطقِ نیست بالاتر از سیاهی رنگ هم این خطرات را تشدید می‌کند.

تا زمانی که ج.ا برپاست، آرمیتا ها و مهسا ها و سارینا ها و نیکا ها و حدیث ها به جرم زیبایی، در میان اوراد و عزایم و دود و بخور ساحران، به دست کاهنان معبد شیطان، به پای بت اعظم، ذبح خواهند شد و خون‌شان در جام‌های مقدس دست به دست خواهد چرخید.

تا زمانی که ج.ا برپاست، اجساد مجروح کیومرث پوراحمد ها، پس از شکنجه، با بندی به لوله‌یی در کنار دیواری در کلبه‌یی دور‌افتاده آویخته خواهند شد، و داریوش مهرجویی ها و وحیده محمدی فر ها سلاخی و مثله خواهند شد.

تا زمانی که ج.ا برپاست، عاشورای هشتاد و هشت‌ها و دی نود و شش‌ها و آبان نود و هشت‌ها و شهریور چهارصد و یک تا به امروز‌ها، ادامه خواهند یافت.

تا زمانی که ج.ا برپاست، دختران هشت ـ نه ساله به خانهٔ شوهر فرستاده خواهند شد، و یا به دست شوهران متجاوز و برادران و پدران غیور سر بریده خواهند شد، و یا خودسوزی خواهند کرد، و یا در شکنجه‌گاهی به نام خانه، در انتظار و آرزوی مرگ، ناشکفته خواهند پژمرد.

تا زمانی که ج.ا برپاست، کودکان کار، کولبران، سوخت‌بران، کارگران اخراجی، بی‌کار‌ها، کلیه‌فروش‌ها، شیشه‌یی‌ها و قرصی‌ها تکثیر خواهند شد، و نسل‌ها و حرث‌ها بی‌وقفه به باد فنا خواهند رفت.

اما هیچ تضمینی وجود ندارد که در غیاب ما و بدون حضور فعال ما، فروپاشی ج.ا در یک فرایند محتومِ خودبه خودی، و یا در جریان یک حملهٔ خارجی، پایان این روز و روزگار سیاه باشد.

مواظب باشیم که در خلسهٔ ذکر «خر برفت و خر برفت و خر برفت» خانقاه قصهٔ مولوی، تمرکز خود بر آنچه در میهن ما می‌گذرد، و بر جنبش جاری، و بر انقلابی که باید برپا شود را کم نکنیم و گم نکنیم!

۸ آبان ۱۴۰۲
ققنوس ـ سیاست انسانگرا

www.ghoghnoos.org

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محمد علی اصفهانی
برگرفته از:
ققنوس ـ سیاست انسانگرا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ www.ghoghnoos.org

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید