پا به پای رد صلاحیتها و تنگترشدن حلقە افراد واجد صلاحیت برای کاندیدا شدن در انتخاباتهای رژیم، همیشە بخشی از داوطلبان و افراد متمایل، خود بنابر خواست خود عقب کشیدەاند و آمادە نبودەاند وارد روندی شوند کە اغلب نتیجە آن پیشاپیش معلوم بودەاست. این خصیصە بویژە بعد از پیدایش نظارت استصوابی خود را نشان دادەاست، و بە نظر می رسد امسال در آستانە انتخابات مجلس شورای اسلامی وارد مرحلە تازەای شدە کە بمراتب آنرا نسبت بە انتخاباتهای پیشین مجزا می کند. عدم تمایل بیشترین طیفهای درون جریان اصلاح طلب بە شرکت در انتخابات، و سخنان روحانی در بارە شکست تلاشهایش در ترغیب همپالگیها بە نام نویسی، خود نشان از برجستە شدن پدیدەای دارد بە نام 'نظارت خوداستصوابی' در کنار نظارت استصوابی. در نظارت خود استصوابی، نظارت استصوابی بعنوان پدیدەای بیرونی بە پدیدەای درونی تبدیل می شود، چنانکە این بار خود افراد هستند کە با نهادینە کردن این خصلت در خود، دست بە خودحذفی می زنند. در چنین پدیدەای در واقع دستگاە سرکوب بە هدف خود کە اقناع درونی افراد، ازطریق حذف و سرکوب و بدون نیاز بە گفتگوی رودررو است، رسیدە است. در این حالت، سرکوب بە خصلتی خوددرونی تبدیل می شود کە در آن فرد می پذیرد کە دیگر در روندهای جاری جایی ندارد. نظارت خوداستصوابی، از طرف دیگر نشان از بیگانگی هرچە بیشتری از لایەهای متفاوت با حاکمیت و نیز لاغرشدن روزافزون پیکر آن دارد. حاکمیت خوشحال از پیروزی در سرکوب بە گمان خود توانستە بدون بکارگیری انرژی فراوان دست بە تصفیە بزند، امری کە بە آن اعتماد بنفس بیشتری می بخشد؛ اما در همان حال نظارت استصوابی موردنظر خود آقایان را هم از معنا تهی ساختە است. نظارت استصوابی با تبدیل شدن بە نظارت خود استصوابی از شکل یک سرکوب فیزیکی بە شکل یک سرکوب روحی فرا روئیدە است. و این از جملە یعنی عدم بە رسمی شناختن نظارت استصوابی. زیرا فرد با فاصلە گرفتن از امر انتخابات، خودبخود از دایرە گفتمان حاکمیت و بازیهای مروبط بە آن خارج می شود. نظارت خوداستصوابی، بخشی دیگر از سناریوی فروپاشی حاکمیتی است کە بیش از پیش بە سرنیزە و پول برای ادامە حکومتش متوسل می شود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید