![](/sites/default/files/styles/galery_safhe_aval/public/2024-01/d9a287d0-b468-11ee-beb5-e1400df560f2.png?itok=VpxPgSmc)
پانزده سال پیش، روز چهارشنبه راس ساعت پنج عصر به وقت تهران، شهروندان فارسیزبان از قاب تلویزیونهایشان میزبان رسانهای شدند که بیش از ۵۴۷۵ روز، بیوقفه و بدون تعطیلی، در همان قاب حضور داشته است.
روزنامهنگاران میدانند ۲۵ دی ۱۳۸۷ نقطه عطفی در تاریخ رسانههای فارسی است. دوستان و دشمنان تلویزیونی که تازه راه افتاده بود، درباره یک موضوع تفاهم داشتند: تلویزیون جدید بیبیسی کیفیت و استاندارد تازهای برای رسانههای فارسی تعریف کرده است.
برای رسیدن به آن استاندارد، خبرنگارانی از ایران، افغانستان و تاجیکستان که تجربه تلویزیون نداشتند، ماهها آموزش دیدند. رزیتا لطفی که در تمام این مدت سردبیر یا رئیس تلویزیون فارسی بوده، نداشتن تجربه کار تلویزیونی و دسترسی نداشتن به ایران و تهیه تصویر را چالشهای اصلی روزهای اول تلویزیون فارسی بیبیسی توصیف میکند.
آن زمان چندان مشخص نبود تاریخ سیاسی ایران به سمتی میرود که چالشهای بزرگ و سختتری در راه خواهد بود.
سرخط خبرها
از همان اولین برنامه خبری تلویزیون فارسی بیبیسی، مخاطبان متوجه شدند رسانهای متولد شده که میتواند همزمان و بهصورت زنده با خبرنگارانش در شهرهای بیتالمقدس، کابل، اسلامآباد، بیروت و واشنگتن مصاحبه کند؛ رسانهای که مجریان آراسته و مرتب آن، همکارانشان را با اسم کوچک صدا میکنند. تلویزیونی که برای اولین بار روزانه حدود یک ساعت بهطور زنده و تلفنی با مخاطبانش از ایران در تماس است و مردم میتوانند بدون سانسور نظرشان را در برنامه «نوبت شما» بگویند.
فقط شش روز از آغاز کار تلویزیون گذشته بود و به گفته رزیتا لطفی همه «تازهکار» بودند، اما در هوای سرد و بارانی واشنگتن دیسی، مجری و خبرنگاران بیبیسی بهطور زنده ساعتها مراسم تحلیف باراک اوباما را در ژانویه ۲۰۰۹ پوشش دادند.
رزیتا لطفی از سردبیران تلویزیون فارسی بیبیسی، نداشتن تجربه کار تلویزیونی و دسترسی نداشتن به ایران و تهیه تصویر را چالشهای اصلی روزهای اول تلویزیون فارسی بیبیسی توصیف میکند
وقتی از رزیتا لطفی پرسیده میشود که بهترین دستاورد پانزده ساله تلویزیون را چه میداند، از تغییر فضای رسانهای ایران از لحاظ تصویر و محتوا میگوید و اینکه کیفیت بالا «توقع مخاطب از تلویزیون را تغییر داد».
بهروز تورانی، کارشناس رسانه و ارتباطات، این نظر را تایید میکند: «برای مردم تصویر جدیدی از تلویزیون به عنوان رسانه ایجاد شد. دیدند که میشود به شکل دیگری خبر داد و خبر گرفت. تعارف بیجا درباره اشخاص لازم نیست؛ و خبر و گزارش را میشود کوتاه و دقیق بیان کرد.»
پوشش زنده خبرهای فوری را با نواری قرمز در پایین صفحه، بیبیسی در رسانههای فارسی رواج داد. مجریان و تهیهکنندگان برای پوشش خبرهای فوری آموزش دیده و تمرین کرده بودند.
در یک برنامه نیمساعته چهار سرخط وجود داشت و بهطور متوسط حدود ۱۲ موضوع پوشش داده میشد. مدت مصاحبهها باید در حد سه تا چهار دقیقه میماند و مجریها به مصاحبهشوندهها یادآوری میکردند کوتاه صحبت کنند.
تکگویی مجری بدون استفاده از تصویر برای مخاطبان تلویزیونهای فارسی داخل و خارج موضوعی عادی بود. اما در بیبیسی امکان نداشت حتی خبرهای کوتاه ۲۰ ثانیهای بدون تصویر پخش شود؛ مگر به دلیل اشکال فنی که ماههای اول زیاد پیش میآمد.
«بیبیسی فارسی حق استفاده از تصاویر را ندارد»
بر اساس استانداردهای بیبیسی خبر تلویزیون باید تصویر مناسب داشته باشد و در غیر این صورت فقط رادیو است. اما بیبیسی فارسی در ایران دفتر نداشت و بهتدریج خبرگزاریها هم از فروش تصویر به بیبیسی فارسی منع شدند. در همان خطهای اول توضیح تصویر مینوشتند «بیبیسی فارسی حق دسترسی به این تصویر را ندارد».
ایده مدیران و سردبیران وقت، تهیه گرافیک و استفاده از عکس برای خبرهای بدون تصویر بود. به خبرنگاران و گزارشگران آموزش داده شد چطور از عکس و گرافیک برای خبرهایشان استفاده کنند.
استفاده از گرافیک در تلویزیون فارسی بیبیسی به اندازهای تازه و نوآورانه بود که در همان ماههای نخست، تلویزیون ایران که برای فیلمبرداری مشکل و ممنوعیتی نداشت، به سبک بیبیسی به استفاده از گرافیک رو آورد.
بهروز تورانی که یکی از تخصصهایش مرور محتوای رسانههای فارسی داخل ایران است، به یاد میآورد در عرض چند ماه بعد از راهاندازی، تلویزیون ایران هم به تقلید از بیبیسی فارسی شروع به تغییر ظاهری کرد: «تمام استودیوهای خبر را بازسازی و نوسازی کردند و شکل آنها را تغییر دادند. حتی مدتی بعضی مجریان با اسم کوچک یکدیگر را صدا زدند. اما در نهایت متوجه شدند چیزی که کم دارند، صراحت است.»
با راهاندازی تلویزیون فارسی بیبیسی، رسانهای متولد شد که میتوانست همزمان و بهصورت زنده با خبرنگارانش در شهرهای بیتالمقدس، کابل، اسلامآباد، بیروت و واشنگتن مصاحبه کند
پرسشهای ممنوع
علاوه بر شکل ارائه محتوا، به اعتقاد آقای تورانی، بیبیسی فارسی از یک نظر دیگر «کلاس درس» روزنامهنگاری شد: پاسخگویی به عنصر خبری «چرا».
او میگوید در رسانههای ایران از خبرها مشخص بود «چه کسی گفته»، «چه گفته» و «چه زمانی» خبر اتفاق افتاده است. اما «چرایی» ماجرا جواب داده نمیشد؛ اینکه «چرا این اتفاق افتاده است؟»
کارشناس رسانه مقیم بریتانیا میگوید: «پرسش 'چرا' در مطبوعات و رسانههای ایران یک پرسش ممنوعه بود. به همه پرسشهای دیگر پاسخ داده میشد جز این یکی. در حالی که 'چرا' یک عنصر اصلی در خبر و گزارش است. مردم و کارکنان تلویزیون ایران دیدند که در هر برنامه خبری آدمهایی به عنوان کارشناس مقابل مجری با پرسش 'چرا این اتفاق افتاده' مواجه میشوند.»
بیبیسی وارد حوزههای ممنوعه دیگر هم شد؛ از جمله توجه به اقلیتهای مذهبی و جنسیتی. صدها برنامه و مستند مخصوصا درباره جامعه اقلیتهای جنسی و جنسیتی ساخته شد که پرداختن به آن نهتنها در رسانههای داخل که در جامعه هم تابو بود. بیبیسی اخبار برخورد با بهائیان را به دقت پوشش میداد و برای اولین بار تصویر بازجویی بهائیان را در دادگاه انقلاب و پیش از اعدامشان منتشر کرد.
به گفته بهروز تورانی، کارشناس رسانه، «بیبیسی فارسی از یک نظر کلاس درس روزنامهنگاری شد»
به وقت کابل و دوشنبه
از روز اول آغاز به کار، بیبیسی فارسی تاکید زیادی بر نزدیکی همسایگان همزبان با ایران داشت و جامعه هدفش را فارسیزبانان سراسر دنیا قرار داده بود.
اولین بار بود که مردم ایران میدیدند مجریان و خبرنگاران اهل افغانستان و تاجیکستان پا به پای خبرنگاران ایرانی در یکی از حرفهایترین رسانههای فارسی کار میکنند.
تلویزیون فارسی بیبیسی با خبرنگاران زن و مرد از داخل افغانستان و تاجیکستان، تصویر تازهای از مردم این دو کشور به ایرانیان نشان داد و به اعتقاد بسیاری، نقش پررنگی در نزدیکی آنها داشت.
داوود قاریزاده که آن زمان مسئول دفتر بیبیسی فارسی در کابل بود، میگوید اوایل کار، تلویزیونهای افغانستان که تعدادشان هم بسیار بود، از بیبیسی فارسی الگو میگرفتند و سعی میکردند مانند آن باشند.
کابل بزرگترین دفتر بیبیسی فارسی در خارج از لندن بود و به دلیل آزادی رسانهها و دسترسی، گزارشهای کمنظیری تهیه میکرد. اولین برنامهای که به طور مستقل خارج از ساختمان بیبیسی فارسی تهیه و پخش شد، برنامه خبری روز انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در سال ۱۳۸۸ بود که از کابل پخش میشد.
مستند شلیک به امید درباره قتل کنشگران مدنی و روزنامهنگاران افغان، اقلیت خاموش، آخرین سیکهای افغانستان، مستند تحقیقی رسواییهای جنسی در پلیس و وداع تلخ درباره نسل جوان افغانستان از مستندهای ماندگار درباره افغانستان است.
'
انتخاباتی که ایران را تکان داد
در اوایل راهاندازی تلویزیون، انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ نقطه عطفی بود که روزنامهنگارانش از یاد نخواهند برد؛ اولین انتخابات ریاستجمهوری که تلویزیون تازهکار بیبیسی فارسی پوشش میداد. بسیاری از چهرههای سرشناس سیاسی داخل ایران برای اخبار به این رسانه مراجعه میکردند. زهرا رهنورد و فاطمه کروبی، همسران دو نامزد اصلی انتخابات هم با بیبیسی فارسی مصاحبه کردند.
توان اجرایی و شیفتهای کاری تلویزیون بیبیسی فارسی برای ۸ ساعت برنامه در روز تنظیم شده بود و در نهایت میتوانست یک تا دو روز به طور شبانهروزی به کار ادامه دهد. اما شنبه ۲۲ خرداد و یک روز بعد از انتخابات که اعتراضها گسترده شد، پخش زنده شبانهروزی بیبیسی فارسی ادامه یافت.
بعضی از مخاطبان بیبیسی از ایران پیام میدادند بعد از تظاهرات به خانه برمیگردند و ماهواره را روشن میکنند تا پوشش اخبار انتخابات را ببینند. انتظار از بیبیسی فارسی به عنوان مرجع اصلی اطلاعرسانی بالا بود و روزنامهنگاران و کارکنان بخش فنی که با یک اتفاق تاریخی روبهرو بودند، در شیفتهای فشرده و پشت سر هم مشغول کار شدند.
از انتخابات ۱۳۸۸ استفاده از محتوای تولیدی شهروندان شکل گستردهتری یافت. خبرنگاران برنامه «نوبت شما» از اولین روزنامهنگارانی بودند که استفاده از محتوای تولیدی شهروندان (یوجیسی) را گسترش دادند و روشهای تازهای برای راستیآزمایی این محتوا یافتند. محتوایی که پخش آن به معنای شکست دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی در کنترل و سانسور اطلاعات بود.
بعد از انتخابات ۱۳۸۸ حکومت ایران شمشیر آزار را از رو بست. ابتدا بر ماهواره پخشکننده تلویزیون فارسی بیبیسی پارازیتهای گسترده انداخت که شبکههای دیگر هم قربانی شدند. سپس با پخش خبرهای جعلی و اتهام سعی کرد خبرنگاران را بیاعتبار کند. دوستان و بستگان روزنامهنگاران را که هیچ ارتباطی با بیبیسی فارسی نداشتند بازداشت یا بازجویی کرد تا در اطلاعرسانی مشکل ایجاد کند. اقداماتی که برای ۱۵ سال ادامه یافت.
بیبیسی فارسی مستندها و برنامههای مفصلی درباره این انتخابات ساخت از جمله «انتخاباتی که ایران را تکان داد» و «خط و نشان رهبر»، «مردی با کاپشن بهاری» و «بیست و چندم خرداد» که واکنشهای گستردهای در ایران داشت.
جز برنامههای خبری، در برنامه صفحه دو، موضوعات به طور گستردهتر بحث میشد و کارشناسان وقت بیشتری برای باز کردن موضوع داشتند. تماشا و بلور بنفش موضوعات فرهنگی و هنری را پوشش میدادند. برنامه تماشا تصاویر دستاولی از ایران داشت که رسانههای دیگر به آن دسترسی نداشتند. در پرگار بیشتر موضوعات فلسفی بحث میشد. در به عبارت دیگر مهمانان سرشناس با گفتوگوی چالشی مواجه میشدند. دیدبان به سوالها و ایرادهای مخاطبان پاسخ میداد. و کلیک به تازههای دنیای فناوری میپرداخت.
مستند، فیلم و سریالهای مختلفی هم در بخش فارسی بیبیسی دوبله شده است از جمله برنامه پربیننده تخت گاز.
بسیاری از برنامههای تلویزیون بیبیسی، ازجمله مستندهای آن مخاطبان زیادی داشته است
سایر مستندهای ماندگار بیبیسی
آزار متهمان به قتل دانشمندان هستهای، معجزه یا بیگناهی؟ مازیار ابراهیمی در این مستند و گزارش تحقیقی افشا کرد که چطور عدهای بیگناه قربانی بازی سیاسی نهادهای امنیتی در ایران شدند. این مستند واکنشهای بسیار گستردهای در ایران داشت و مقامها را به پاسخگویی وا داشت
روحالله زم چرا به عراق رفت و چگونه بازداشت شد؟ در این مستند ابعاد تازهای از نقش یکی از نزدیکان آقای زم و دفتر آیتآلله سیستانی در بازداشت و در نهایت اعدام او فاش شده است.
فرزند انقلاب؛ زندگی و مرگ صادق قطبزاده: مجموعهای سه قسمتی درباره صادق قطبزاده، یکی از همراهان روحالله خمینی در پاریس که حاوی اطلاعات و تصاویری دست اول است. این مجموعه یکی از کاملترین مرجعهای موجود برای مطالعه درباره قطبزاده و پشت صحنه انقلاب ایران است.
نون و نمک: مجموعهای از سفر به نقاط مختلف جهان و تصاویری رنگارنگ از غذا، موسیقی و فرهنگ ملل.
ایران من: مستندی چهارقسمتی درباره نقاط مختلف ایران و فرهنگ و رسوم مردمان آنجا که در داخل ایران فیلمبرداری شده است.
اعترافات اجباری: این مستند داستان چهار شخصیت ایرانی است که با شکنجه تحت فشار قرار گرفتند تا به آنچه نکردهاند، اعتراف کنند.
از حبس تا حصر: در این مستند آیتالله حسینعلی منتظری بعضی از خاطراتش را از مهمترین وقایع تاریخ ایران تعریف میکند.
شجریان، پژواک روزگار: این فیلم درباره محمدرضا شجریان از پربینندهترین برنامههای تلویزیون بوده و مورد استقبال بسیاری از علاقهمندان استاد آواز ایران قرار گرفته است.
عدالت انقلابی: مستندی درباره بهاییان اعدام شده در اوایل انقلاب که در آن برای اولین بار فیلم محاکمه آنان در دادگاه انقلاب پخش میشد.
بهتان: در این مستند تحقیقی «توجیهات شرعی» استفاده از تهمت علیه مخالفان بررسی میشود که چطور حکومت به دنبال «بدنام» کردن آنان است.
جام زهر: این مستند به مرور مقاطعی از جنگ هشت ساله ایران و عراق میپردازد که مقامهای ایرانی احتمالا میتوانستهاند جنگ را متوقف کنند.
چمدان: مجموعه چندرسانهای درباره ایرانیان مهاجر در نقاط مختلف جهان.
بسیاری از مستندهای بیبیسی در این صفحه یوتیوب در دسترس است.
در منگنه
بیبیسی فارسی اخیرا با چالشهای جدیدی مواجه شده است. برخی مربوط به تحولات عمیق و «دوقطبی شدن» فضای سیاسی است که فشار مخاطبان بر این رسانه را بیشتر کرده است. و بخش دیگری از این چالشها به دلیل ظهور رسانههای جدید و تغییر سلیقه مردم در شیوههای کسب خبر است که مدیران تلویزیونهای جهان را به فکر انداخته است.
بهروز تورانی، کارشناس رسانه، اعتقاد دارد دلیل مواجهه بیبیسی فارسی با چالش اول این است که «از ابتدا مخاطبان خود را از حوزه بسیار باریکی انتخاب کرد و فرض را بر این گذاشت که بیشتر بینندگان میلیونیاش کسانی هستند که از ایده اصلاحطلبی طرفداری میکنند. این تصور اشتباهی بود و باعث شد بینندگانی که نظر متفاوت دارند، فکر کنند تفکر آنها به اندازه کافی پوشش داده نمیشود.»
مدیران بیبیسی فارسی البته این موضوع را که به بیبیسی نسبت داده میشود، غیرواقعی میدانند.
در برنامهای که به مناسبت پانزدهمین سالگرد تاسیس تلویزیون تهیه شد، جمال موسوی به این انتقاد اشاره کرد و از رزیتا لطفی پرسید: «یک طرف فشارها بر بیبیسی جمهوری اسلامی است و یک طرف دیگر مخالفانی که فکر میکنند بیبیسی آنطور که آنان میخواهند، برنامه پخش نمیکند. بهنظر میآید رعایت کردن این تعادل بسیار سخت است، اینطور نیست؟»
رئیس سابق بیبیسی فارسی که اکنون مدیر برنامههای بلند بیبیسی فارسی و عربی است، پاسخ داد: «یک طرف ماجرا انتظار دارد بیبیسی نگاه انتقادی نداشته باشد و از طرف دیگر اپوزیسیون انتظار دارد که ما صدای آنها باشیم. در حالی که کار بیبیسی هیچ کدام اینها نیست.»
او اعتقاد دارد در اصول ادیتوریال یا سردبیری بیبیسی «بیطرفی» اصل اساسی است و باید به آن پایبند باشد که طرف هیچ کس را نگیرد.
تیم افورد، رئیس تلویزیونهای فارسی و عربی بیبیسی، هم به این ارزشهای هدفمند اشاره میکند و میگوید تازهترین دادهها نشان میدهد شمار مخاطبان بیبیسی فارسی از ۱۹ میلیون رو به افزایش است. او اعتقاد دارد دلیل این افزایش اتفاقا به فضای چندقطبی باز میگردد که در آن حجم اخبار نادرست و دروغ رو به افزایش است و در این فضا محتوای رسانهای که اصل اول آن بیطرفی است، ارزشمندتر میشود.
بهروز تورانی یک توصیه کلی برای همه رسانههای فارسی دارد؛ اینکه هر از چندی برگردند و برنامههای خود را به رسم بریتانیاییها هر ۱۳ هفته یک بار، سه ماه یا شش ماه مرور کنند: «رسانهها خیلی زود مفتون چیزی میشوند که خلق کردهاند. مرور و بازنگری برای هر رسانهای لازم است. اگر یک برنامهای چند سال است که به همان شکل روز اول اجرا میشود، یک جای کار ایراد دارد و بعضی از بینندگان را از خود دور میکند.»
به گفته آقای تورانی «هر رسانه باید توجه بسیار دقیق به بازاری داشته باشد که در آن فعالیت دارد. ببیند چه شبکههای تازهای به میدان آمدهاند و دورنما را در نظر بگیرد تا مثلا ساعت پخش برنامه پربینندهاش همزمان با برنامه پربیننده یک شبکه دیگر نباشد.»
پیتر هاروکس، رئیس پیشین بخش جهانی بیبیسی فکر میکند ظهور شبکههای تازه دیجیتال مانند نتفلیکس به معنای پایان تلویزیون نیست، بلکه رسانه باید خود را تطبیق دهد
آینده تلویزیون
سرعت تحولات شبکههای اجتماعی و رسانهها به اندازهای است که رسانههای سنتی مانند تلویزیون نگران ریزش مخاطب هستند؛ مانند اتفاقی که با ظهور اینترنت برای رسانههای چاپی افتاد.
سلیقه مخاطبان کم کم به آن سمت میرود که عادت کنند محتوای مورد علاقهشان را آنطور که دوست دارند و در زمانی که میخواهند ببینند.
یحیی کمالیپور، رییس بخش روزنامهنگاری و ارتباطات دانشگاه کارولینای شمالی، میگوید روزنامهها با تغییرات دیجیتال راهی برای بقا پیدا کردهاند و تلویزیون هم باید خودش را با شرایط تطبیق دهد.
پیتر هاروکس، رئیس پیشین بخش جهانی بیبیسی هم فکر میکند ظهور شبکههای تازه دیجیتال مانند نتفلیکس به معنای پایان تلویزیون نیست، بلکه رسانه باید خود را تطبیق دهد.
آقای هاروکس محتوای تولیدی کاربران عمومی در شبکههای دیجیتال را مکمل تلویزیون میداند و معتقد است باید دید این دو چطور میتوانند در کنار یکدیگر کار کنند: «تلویزیون میتواند در مواقع بحرانی نقش مرجع داشته باشد و در بحرانهای ملی مردم را گرد هم آورد. همانطور که بیبیسی فارسی در اتفاقهای بزرگی که در ایران افتاد، مخاطبان زیادی را دور هم جمع کرد.»
تلویزیون فارسی بیبیسی به عنوان یکی از اعضای اصلی سرویس جهانی بیبیسی حرکت به سمت محتوای دیجیتال را سرعت داده است. اما رسانهها میدانند در جوامع غیردموکراتیک مثل ایران حکومت میتواند هر زمان اراده کند، اینترنت را ببندد؛ مانند چند روز قطع کامل اینترنت در آبان ۱۳۹۸ که یک سیاهچاله بزرگ اطلاعرسانی ایجاد کرد و تنها راه گرفتن خبر استفاده از ماهواره بود.
تیم افورد، مدیر بیبیسی فارسی و عربی هم این موضوع را میداند و تاکید میکند که به دلیل پیچیدگی سیاسی ایران، بیبیسی فارسی به همه پلتفرمهایش مانند اینستاگرام و تلگرام و تلویزیون نیاز دارد.
آقای افورد اعتقاد دارد در این تحولات دنیای دیجیتال و رسانه، سه کار باید انجام شود. اول اینکه تمرکز بر نشان دادن واقعیت از میان سر و صداها باشد. چون به گفته او همه اطلاعاتی که پخش میشود، غلط نیست و کار روزنامهنگاران بیبیسی باید بیرون کشیدن حقیقت از دل اخبار نادرست باشد. دومین کار صداقت و شفافیت است و باید توضیح داد که خبرها و واقعیات را از چه طریق به دست میآوریم. و نکته سوم بررسی عمیق خبرهاست که یکی از قوتهای بیبیسی است که صدای صاحبنظران و کارشناسان را از نقاط مختلف جهان جمع کند.
او در پاسخ به این مساله که گفته میشود «عصر تلویزیون گذشته»، میگوید بیبیسی باید بر خبرنگاری تحقیقی تمرکز کند، «کاری که از الان شروع کرده است».
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید