آزادی و انتخابات آزاد که هسته ی سخت آزادی در پهنه ی سیاست و در جهان حدید است، یکی از حقوق اساسی مردمان هر سرزمین است. ایرانیان شوربختانه هنوز و همچنان پس از یکصد سال مبارزه و تکاپو برای انتخابات آزاد، از آن و شیرینی آن بیبهرهاند. حکومتها در هر دورهای راهی و ترفندی برای دورزدن مردم و خواست ملی جستهاند و حاکمیت ملی را به زانو درآوردهاند. جمهوری اسلامی ایران و دوران تاریک و پرهزینه و پرادبار آن البته چیز دیگری است. جمهوری اسلامی آرامآرام با بزرگ شدن هیولا ی ولیفقیه، و شورای نگهبان و نظارت در دل آن، انتخابات را در ایران به آدابی فرمایشی و سازوکاری ساختهگی و دروغین و ابزاری برای خذف مخالفان و منتقدان و نگهبانی از استبداد فروکاهیده است. ایرانیان در دورهها ی گوناگون با نهاد مبارک انتخابات و ولیفقیه نامبارک که این نهاد را گروگان گرفته است، بهگونهای همسان و یکسان روبهرو نشدهاند. گاهی تلاش کردهاند با انتخاب گزینهها ی در دسترس راهی به رهایی ی دگرگونی بجویند؛ و گاهی با انتخاب کسانی که در برابر زندانبان اعظم ایستادهاند، به او «نه» گفتهاند. هرچند انتخابات هیچگاه در جمهوری اسلامی ایران آزاد و در استانداردها ی جهانی نبوده، اما دست ایرانیان هم بهکلی بسته نبوده است. و همیشه امکانهایی برای خلاقیت و ساختن گل از توپها ی مرده برای مردم فراهم آمده است. از آغاز این رژیم پدیده تحریم ی انتخابات هم یک گزینه بوده است؛ هرچند این گزینه به مردم چپانده میشود، و به جهت واکنشی بودن آن نمیتوان آن را گزینش نامیده، با این همه هر چه پیشتر آمدهایم و انتخابات در جمهوری اسلامی بیمعناتر شده است، این گزینه ی ناگزیر هم هواداران بیشتری یافته است. آیا در دوره ی اخیر که ولیفقیه دلمشغول به تخت نشاندن جانشین خود است و جهت پاسداری از او هر ایستادهای را از فرآیند انتخابات هرس کرده است، تحریم انتخابات تنها راه ممکن برای ایستادهگی در برابر زندانیان اعظم و تکاپو ی او برای زندان کردن همه ی ایران و زندانی کردن همه ی ایرانیان است؟ یا هنوز باید در خیال خلاقیت مردمان ایران چشمبه راه جوانهها ی تازهای از ایستادهگی نشست؟ آیا امکانی برای کنش مدنی و سیاسی مانده است و میتوان با آفرینش راهها ی تازه در برابر این انتخابات فرمایشی ایستاد؟ و آن را اوراق کرد؟ آیا اینبار میتوان از تحریم انتخابات دستکم یک تحریم آبرومندانه و همهجانبه آفرید و به دروازه ی استبداد گل زد؟ این همه و بیشتر را از احمد پورمندی که سیاستمداری کارآزموده و جمهوریخواهی ورزیده است، در میان گذاشتهام و از او پرسیدهام در ایران چهمیگذرد؟ و ایران به کجا میرود؟ و نقش جریانها ی دمکراسیخواه در درون ایران و برون از آن چه میتواند باشد؟ با همرسانی و بازخوردها ی خود به این گفتوگو ادامه دهید و بخشی از جریانی باشید که راه میبرد و نه راه برده میشود. از پسند (سابسکرایب) این کانال که کانالی برای شنیدن صداها ی تازه است هم کوتاهی نکنید؛ همه ی راهها ی بزرگ با همین گامها ی کوچک آغاز میشود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید