در فرق میان دولت توتالیتار و دولت اتوریتر (اقتدارگرا)، گفتە می شود کە دولت اتوریتر دولتی است با دیکتاتوری سیاسی، اما دولت توتالیتار علاوە بر دیکتاتوری سیاسی یک دیکتاتوری ایدئولوژیک هم هست. جمهوری اسلامی بعنوان یک دولت توتالیتار اوج دخالت خود در زندگی شهروندان را در قضیە حجاب می بیند.
حجاب در واقع مظهر نمایش توتالیتاریسم در ایران است. گرهگاهی اصلی کە در صورت حذف آن، تصور نظام توتالیتاریسم حاکمان کە ماهیت مذهبی دارد، فرو می ریزد. و این یعنی فروپاشی اقتدار رژیم. با جنبش زن، زندگی، آزادی دیوار ضخیم توتالیتاریسم شکاف برداشت. حتی با وجود سرکوب نسبی این جنبش باز امر بازگرداندن حجاب بە عرصە عمومی با مشکلات جدی مواجە است.
جمهوری اسلامی در سایە جنگ اوکراین و مشارکت فعال در آن، از طریق ارسال سلاح و همکاریهای معین نظامی، فرصتی طلایی برای تغییر پارادایم در ایران یافت. جنگ کە اروپا و بویژە رقیب او آمریکا را گرفتار ساختە، فرصتی عالی بود تا حاکمیت در فکر تدارک پاتک متقابل خود باشد. اما کار تنها بە اینجا خاتمە نیافت. در تدارک بازکردن جبهەهای دیگر و در شرایط پیشرفت همکاریهای کشورهای عربی با اسراییل، جنگ غزە شروع شد کە باز فرصت طلایی دیگری را فراهم ساخت. نظام حاکم بر ایران هم اکنون تمام و کمال بر اسب جنگ غزە سرمایەگذاری کردە، و با واردکردن نیروهای نیابتی خود در صدد تغییر ژئوپولیتیسم منطقە است.
اگر این تلاش بە موفقیت بیانجامد، تاثیرات بسیار خطرناکی بر کشور خواهدداشت. از جملە مفهوم توتالیتاریسم حاکمیت بیش از پیش تشدید خواهدشد. با اوج گرفتن قدرت منطقەای، اعتماد بنفس حاکمیت و توان آن برای سرکوب شهروندان، بویژە در عرصە حجاب افزونی خواهدیافت. با بازگشت حجاب بە عرصە عمومی کە حالا شکاف برداشتەاست، رژیم روبنای سیاسی ـ ایدئولوژیک نظام خود را دوبارە کامل خواهدساخت. دیوار ترک برداشتە، ترمیم خواهدشد. در واقع آیندە نظام جمهوری اسلامی کاملا وابستە بە نتایج دو جنگی است کە براە افتادەاست. درست است حاکمیت با خالص سازی در پی تحکیم قدرت خود و بازگرداندن عظمت شکاف برداشتەشدە خود بودە، اما این تلاش بدون یک پیروزی منطقەای یا جهانی پایدار نیست.
پس روند تحولات در داخل کشور تا حدود زیادی بە نتیجە آنچە در جهان می گذرد، بستگی دارد. رژیم خواب روزی را می بیند کە در آن چین و روسیە و نیز با تلاشهای خود در جنگ غزە معادلە را بە نفع خود تغییر دهند و او هم بعنوان نظامی زیرمجموعە و بە نوبە خود بر اساس تلاشهای ویژەای کە انجام دادە، سهم خود را ببرد. البتە باید گفت کە شکست حماس بەمعنای رد حقوق ملت فلسطین نیست. تنها اینکە چە نیرویی وارث حل منازعە میان اسرائیل و فلسطینی ها باشد، از اهمیت استراتژیک برای مردم ایران و جنبش آنها برخوردار خواهدبود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید