در این گفتگو با آقای اکبر کرمی گرامی، از آغاز پایان راهبرد منطقه ای جمهوری اسلامی که بر ایجاد گروه های نیابتی در خاک کشور های دیگر بنا شده، شروع کردیم و سپس با تاکید بر اینکه حکومت ج. ا. در طول زمان و در نتیجه حذف ها و ریزش های مستمر به یک «فرقه یکه سالار » استحاله پیدا کرده، به ویژگی های یک « گذار توافقی» و افزایش شانس های تحقق این نوع از گذار رسیدیم
در جمهوری اسلامی همه چیز نمایشی و ساختهگی است؛ انتخابات نمایشی و ساختهگی کم بود، اکنون انتقامها و جشنها هم ساختهگی و نمایشی و سفارشی شده است. انتقام نمایشی ی جمهوری اسلامی ایران به حملات نظامی اسراییل و جشنها ی پس از آن، که آنها هم نمایشی و سفارشی بود و هواداران جمهوری اسلامی را به خیابان آورد (و ساندیسها سفارشی نیز) آخرین دستپخت جمهوری اسلامی است. با این همه نمایش انتقام در چشم منتقدان بسیاری پایانکار ببر کاغذی جمهوری اسلامی هم بود. نمایشی از ناکارآمدی و ناتوانی نظامی جمهوری اسلامی در منطقه که بسیار از اداها و ادعاها ی جمهوری اسلامی فاصله داشت. نمایشی از ناکارآمدی و بیکفاینی حکومت ولایی که در همهجا گسترده شده است. به باور این منتقدان مدیریت و گردانش نظامی و آفندی همانند اقتصاد و سیاست ادامه ی یکدیگراند؛ حملات اخیر نشان داد که نباید دندانها ی این ببر کاغذی را جدی گرفت. از جمله ی این منتقدان احمد پورمندی است که در نوشتهای نمایش رسوا و بسیار انتقادآمیز جمهوری اسلامی را نماد پایان کار جمهوری اسلامی هم خوانده است. او میگوید به زودی شاهد دومینو ی فروافتادن آنچه جمهوری اسلامی محور مقاومت میخواند، در منطقه خواهیم بود؛ او حتا نشانههایی از فروپاشی جمهوری اسلامی را هم در این ماجرا میبیند و وعده میدهد. این برآوردها تا چه اندازه فربودی و واقعبینانه است؟ اگر جمهوری اسلامی در نشیب فروپاشی است و از رودرویی با اسراییل ناتوان است، چرا به حمله ی نظامی به قلمرو اسراییل خطر کرده؟ اسراییل چرا پاسخی را که وعده داده بود، نداد؟ چه رابطه و نسبتی میان این گونه از گردانش نظامی و مدیریت امنیتی با فرآیند غارت در ایران دیده میشود؟ آیا علی خامنهای در برابر پشتیبانی هواداران اندک خود، از چشمداشت، درازدستی و هجوم خودیها به سرمایهها ی ملی چشمپوشی میکند؟ و مجوز غارت صادر کرده است؟ نسل جدید اصولگرایان، به چه اصولی رسیده است؟ و چه رابطهای با علی خامنهای دارد؟ در شرایط موجود نقش جریانها ی منتقد و مخالف جمهوری اسلامی چیست؟ جاشناسی جریانها ی سیاسی در درون و بیرون از ایران چهگونه است؟ با روزنهگشاها (که تا کنار علی خامنهای پسنشستهاند) از یکسو و رایکالها ی نیروها ی جایگزین (که به خارجیها برای حمله ی نظامی به جمهوری اسلامی ایران گرا میدهند) از دیگر سو چه باید کرد؟ این همه و بیشتر را از احمد پورمندی که سیاستمداری کارآزموده و جمهوریخواهی ورزیده است، در میان گذاشتهام و از او پرسیدهام جریانها ی سیاسی در ایران امروز در کجا ایستادهاند؟ چه میخواهند؟ و دمکراسیخواهان در کجا و در کنار کدام جریان باید بایستند؟ با همرسانی و بازخوردها ی خود به این گفتوگو ادامه دهید و بخشی از جریانی باشید که راه میبرد و نه راه برده میشود. از پسند (سابسکرایب) این کانال که کانالی برای شنیدن صداها ی تازه است هم کوتاهی نکنید؛ همه ی راهها ی بزرگ با همین گامها ی کوچک آغاز میشود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید