بیایید از همین اول تکلیف خودمان را روشن کنیم. هنوز توی کله من نرفته که من یک سانسورچی هستم. من خودمو مسؤل کامنتهای سایت ایرانگلوبال میدونم و نه یک سانسورچی! اینکه خیلیها منو یک سانسورچی میدونن، به خودشان مربوطه!
من در چارچوب ضوابط سایت...
نه! بذارین اول بگم که چطوری یک سانسورچی... ببخشید، مسؤل کامنتهای سایت شدم.
روزی و روزگاری (یعنی تا همین چند وقت پیش) کامنتهای سایت یک زمانه بودند. یعنی هر کسی هر کامنتی که مینوشت، بلافاصله در سایت منتشر میشد. مثلا یکی میآمد و خواهر و مادر و زن و بچه یکی دیگه را به فحش میکشید. بلافاصله این فحشها و بد و بیراهها منتشر میشد و تا مسؤلین سایت بیایند و کنترل کنند، ساعتها در همنجا میموند. این کامنتنویسان – ببخشید، فحاشان حرفهای هم میدونستند که مسؤلین سایت در اروپا تشریف دارند و شبها وقتی همهشان در خواب ناز بودند، میآمدند و بخش کامنتها رو پر میکردند از فحشهای آنچنانی.
بالاخره یکی را مسؤل کامنتها کردند. کیومرث نویدی رو میگم. بیچاره از بس با این کامنتنویسان سر و کله زد که اعصابش خراب شد و دررفت و بعدش هم این آ. ائلیار خودمون شد مسؤل کامنتها که خیلی هم سختگیر بود و به احدی رحم نمیکرد. در همین حین کامنتها شدند دوزمانه. یعنی کامنتهایی که نوشته میشدند، مستقیما منتشر نمیشدند بلکه اول باید آ. ائلیار آنها را کنترل میکرد و به آنها راه میداد. تا حدی مساله حل شد ولی او هم زیاد دوام نیاورد و دررفت. بعدش کامنتها موندن به امان خدا. هر کدام از اعضای مدیریت که فرصت میکرد، آنها رو تایید میکرد، اکثرا هم بدون اینکه بخوندشون! بعدش هم همین اژدر بهنام خودمان شد مسؤل این کار. در این زمان یک اشکال دیگر هم پیش آمد و آن اینکه، مدیریت سایت، کامنتهای کاربران کددار را یکزمانه کرد و بقیه را دوزمانه. به این ترتیب کاربران کددار میتونستن هرچه که دل تنگشان میخواست بنویسند. البته کاربران کددار همه آدمهای محترم و معتبری بودند. گرچه گاهی کیبوردشان شلوغ میکرد و کلمات بیتربیتی تایپ میکرد! اینکار یک اشکال فنی هم ایجاد میکرد و آن اینکه مثلا یک نفر میآمد و ساعت 6 صبح کامنتی مینوشت و میرفت. مسؤل کامنتها هم ساعت 8 صبح از خواب ناز بیدار میشد و میآمد پای کامپیوتر و میدید که یکی از کاربران کددار ساعت 7 کامنتی نوشته که منتشر شده است و آن یکی اعتراض کرده که چرا کامنت من حذف شده؟ حالا بیا و جواب بده!
بگذریم... این اژدر بهنام ما هم یکی دو ماه بیشتر دوام نیاورد و کار و مشغله زیاد را بهانه کرد و دررفت و این کیانوش توکلی آمد و هندوانه زیر بغل من گذاشت و این مسؤلیت را انداخت گردن من!
و به این ترتیب من شدم سانسورچی..- ببخشید، شدم مسؤل کامنتهای سایت ایرانگلوبال.
حالا بیاییم اول مطلب، یعنی همانجایی که میخواستم بنویسم: من در چارچوب ضوابط سایت...
بله. من در چاچوب ضوابط سایت عمل میکنم. البته گاهی هم بیشتر از ضوابط سایت وسواس به خرج میدم. یعنی در ضوابط سایت آمده که کامنتها نباید حاوی توهین و اتهام باشند ولی من معتقدم که کامنت برای اظهار نظر و تبادل افکار در محیطی محترمانه و سازنده و در مورد موضوعی مشخص است. یعنی وقتی مقالهای مربوط به اقتصاد است، نباید زیرش در رابطه با مثلا در رابطه با فوتبال نوشت. برای همین هم تلاش میکنم که اینجور کامنتها را منتشر نکنم. این هم دردسر آفرین است. کامنتنویس اعتراض میکنه که کامنتم نه توهین داشت و نه اتهام. پس چرا سانسورش کردی؟ میگم آخه عزیز من، فوتبال ایران و قطر چه ربطی به مقاله اقتصادی داره؟ آخه مگه میشه مقاله در مورد انتخابات ریاست جمهوری باشه و کامنتش مربوط به خط فارسی و ترکی و ارمنی؟ اینها چه ربطی به هم دارند؟
همین جا بگم که این کار هم خیلی سخته. یعنی اگه من بخوام بدونم که کامنت به مقاله مربوط میشه یا نه، باید مقاله را بخونم. حالا خودمونیم، کی وقت میکنه که این همه مقاله رو بخونه؟ بین خودمون باشه، برای همین هم من فقط تیتر مقالات را میخونم و حدس میزنم که آیا کامنت مربوط به مطلبه یا نه!
بگذریم...
تا یادم نرفته بگم که اخیرا پس از بحث و فحصهای زیاد و پس از کمی دوز و کلک، تونستم همه کامنتها را (بجز کامنتهای اعضای مدیریت که زورم به آنها نمیرسه) دو زمانه کنم و از این بابت خیالم کمی راحت شد. میگم کمی چونکه مشکلم هنوز حل نشده و این کیانوش توکلی گاهی وقتا شلوغ میکنه و وقتی من نیستم میاد کامنت بعضیها رو سرسری میخونه و تایید میکنه و بعضی وقتا این کامنتا تو زرد از آب درمیاند و من میمانم دست خوانندگان.
میخوام کمی هم در مورد معیارها و ضوابط بگم. در ضوابط محترم سایت آمده است که اتهام و توهین نباشه. خوب اتهام چیه و توهین چیه؟
یکی میاد و در کامنت آن یکی را مثلا دروغگو، یا فاشیست و یا... خطاب میکنه. عکسالعملها متفاوته. یکی اصلا به روی خودش نمیاره، اون یکی با متانت میاد و میگه که خانم یا آقای محترم چرا فکر میکنی که من دروغ گفتهام و یا فاشیستم و یا... دیگری هوارش میره به هفت آسمان که: وای به من توهین شد و نامه مینویسه به ما که این شخص را به من معرفی کنید که میخواهم شکایت کنم. حالا این وسط من بدبخت از کجا بدانم که عکسالعمل طرف در مقابل اینجور کامنتها چطور خواهد بود؟ برای همین هم خودمو راحت میکنم و نماز شکدار نمیخونم! (درسته؟ میشه در این مورد این اصطلاح را بکار برد؟) هر جا از این کلمات مکروه ببینم کل کامنت رو حذفش میکنم. (قبلا نقطه چین میکردم. بعدش دیدم خیلی وقتگیره ولش کردم و حالا اگه وقت و حوصله داشتم نقطه چین میکنم وگرنه راحت! حذفش میکنم تا اون باشه و از این کلمات استفاده نکنه!) و آنوقت تازه دردسرم شروع میشه. کامنتنویس شروع میکنه به بحث با من که آقا جان اینکه توهین نیست و من هم میگم توهینه. البته چند روز پیش تونستم یک کلک مرغابی بزنم. به مدیریت سایت پیشنهاد کردم که ضوابط را کمی، فقط کمی عوض کنند و آنها هم توی تله افتادند و کمی عوضش کردند. حالا دست من باز است و خیالم راحت! میتونم هر کامنتی رو که جو سایت رو خراب میکنه، بزنم و بندازم بیرون! آخه وقتی آدم میشه سانسورچی... ببخشید، میشه مسؤل کامنتها، باید دستش کمی باز باشه.
یه چیز دیگه هم بگم. بعضیها فکر میکنن که من خطی عمل میکنم. جالبه که بعضیها به من میگن پان ترک، بعضیها هم میگن پان فارس. راستش من که نمیدونم چی هستم فقط اینو بگم که توی این مدیریت سایت شش جفت چشم دارن کار منو کنترل میکنن و اگه خطی عمل کنم (راستشو بخواین اصلا نمیدونم که خط دارم یا نه!) یقه من میگیرن.
حالا که درد دلم باز شده بذارین کمی هم راجع به این آدرسهای آی پی لعنتی بگم. بدبختانه من این آدرسها رو میبینم و مسؤل فنی هم ناجنسی کرده و برنامهای کار گذاشته که این آدرسها و نشخصات کامپیوترها و نمیدونم چی رو مقایسه میکنه و تشخیص میده که کی با اسامی مختلف کامنت مینویسه. من هم نمیدونم که با آنها چه بکنم. یک دفعه میبینی که یکی با 60 – 70 تا اسم کامنت میذاره. یکی میاد با نام اصلیش و خیلی محترمانه مینویسه و بعدش هم میاد با یه اسم دیگه، کیبوردش رو آزاد میذاره تا هرچی که دلش بخواد تایپ کنه! یا یکی میاد مقاله مینویسه و بعدش با یه اسم دیگه از مقالهاش تعریف و تمجید میکنه. بدبختی اینجاست که این برنامه بی پدر زود اینو تشخیص میده و نام اصلی طرفو رو میکنه و منو تو دردسر میندازه. حالا من بیچاره مجبورم که بنشینم و هی به این برنامه کلک بزنم. آخه زشته که مردم بدونند که فلانی هم بد و بیراه میگه و بلانسبت چرت و پرت مینویسه و یا میاد از خودش تعریف میکنه! گاهی هم که از دستم درمیره، خوب دیوار حاشا بلنده، طرف میاد و میگه برنامه شما اشکال داره.
میخواین باز هم بگم؟ باشه میگم.
این مدیریت ما گاهی منو اذیت میکنه. بعضیها که کامنتشون حذف میشه، ایمیل میفرستند برای این مدیریت که آقا چرا کامنت منو منتشر نمیکنین؟ حالا این مدیران ما هم تنبلی میکنن و بجای اینکه برن و یک نگاهی به کامنت طرف بکنن و جوابشو بدن، ایمیل رو برای من میفرستن. حالا من بیچاره هم باید توی سایت جواب بدم و هم توی ایمیل. کارم کمه، اینام یکی میذارن روش!
اگه بخواین بازم براتون مینویسم ولی اگه همه رو بنویسم میشه یه کتاب! فکر کنم که فعلا همینقدر بسه. البته اگه به مدیریت سایت نامه بنویسین و بخواین باز هم براتون مینویسم.
آخرِ سر، از همهتون یه خواهش دارم و آن هم اینه که منت سر من بذارین و این متن رو با دقت بخونین و به آن عمل کنین تا کلاهمون تو هم نره:
امکان کامنتها واقعا به شما تعلق دارد. هدف ما ایجاد محیطی دوستانه برای تبادل نظر است. آزادنه نقد، نظرتان رادر مورد مطالب سایت بنویسید اما خواهش می کنیم بدون نام بردن از اشخاص حقیقی و حقوقی در کمال امنیت برای خود و دیگران فضایی ایجاد نمائید که بدور از توهین و اتهام و جوسازی و مسموم کردن محیط تبادل نظر باشد. توجه داشته باشید کامنتهایی که این موارد را در نظر نگیرند، منتشر نخواهند شد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید