رفتن به محتوای اصلی

تغیر مسیر از چپ افراطی تا راست ورشکسته و سلطنت

تغیر مسیر از چپ افراطی تا راست ورشکسته و سلطنت

مزدک

اين همه فريادها از َشه بود ـ پاسخ به مقاله حسن اعتمادی

با درود و شادباش نوروز و ارزوی تندرستی و بهروزی برای هموطنان و با ارزوی پیروزی بر حرامیان جنایت پیشه اسلامی وآرزوی برقراری ایرانی ازاد و با حکومتی دمکراتیک و سکولار و انسان و داد محور برای ایرانی آزاد و اباد وجامعه ای سالم بدور از اراجیف اسلامی !متاسفانه ایرانیان بخصوص در خارج بجای اتحاد و همبستگی و تفاهم برای مبارزه با اوباشان و قداره بندان اسلامی هر روز بیشتر از پیش درمنجلاب پراکنده گی و چند دسته گی فرو رفته و از 30 سال حکومت جهل و جنایت و بربریت و تجاوزکارانه حرامیان اسلامی درسی نگرفته اند.گروهی هنوز یادها و خاطرات مصدق را که بنظر من هرچند مردی تحصیل کرده و لیبرال مسلک بود و میتوانست تا حدودی به پیشرفت ایران کمک نماید ولی شاهزاده ای از تبار قاجار و انسانی ضعیف نفس که نمی توانسته بدور از طمع قدرت بماند. چنانچه رسم همه شاهان و شاهزادگان قبل و بعد از او بوده و هست و خواهد بود.بنابراین مقدس نمودن فردی با تمام ضعفها و توانایی انسانیش نه بنفع ایران است و نه بنفع دیالوگی سالم بین نیروهای مدعی سازندگی ایران.درمورد جناب میر فطروس بعنوان کسی که تقریبا تمام آثار میرفطروس را خوانده ام وبعضیهارا چندین بار باید بگویم که شخصا بعنوان نویسنده ای و پژوهشگری برایش احترام قایلم ولی درمورد جهتگیرهای سیاسی اش باید بگویم بخصوص دراین اواخر ایشان به ورشکته گان توابی می مانند که برای فرار از فشار وجدان خود به منجلابی بدتر از قبل افتاده.متاسفانه تغیر مسیر از چپ افراطی تا راست ورشکسته و یارغار و ایدیولوگ نیروهای فاشیست راست و سلطنت طلب شدن منحصر به جناب میرفطروس نیست بلکه اغلب ایرانیان ازاین بیماری رنجورند و توابان چپ و راست از خانم نادره افشار تا هزاران تواب دیگر چه در رکاب شه و چه زیر عمامه شیخ بسیارند.بدبختانه این بیماری سردرگمی در جامعه روشنفکری ما همه گیر بوده و آنها را به سیاست بازانی نا امید و دلمرده و واپسگرا و همیشه پشیمان مبدل ساخته.والا جای تعجب بود که شخصی مثل میرفطروس (سوای نظرش در مورد مصدق که بسیاری از نوشته هایش را من هم قبول دارم نوشته هایش بعنوان یک پژوهشگر دارای اهمیتی بسیار است و سایر پژوهشگران بدون هوچیگری و مقدس سازی باید مورد بحث و نقد قرار دهند نه وسیله ای برای پراکندگی و دشمنی و کینه ورزی...)که خود دوران جوانیش را در ایران و زمان حکومت حرامیان پهلوی گذرانده نداند که سبعیت و جنایات و تجاوزات ساواک و رژیم منحوس پهلوی را ثمره ای جز حرامیان و درنده گان اسلامی نمی توانست باشد.

محسن کردی

اين همه فريادها از َشه بود ـ پاسخ به مقاله حسن اعتمادی

با آنکه با خود عهد کرده بودم که در ایران گلوبال و نظرگاه ولنگ و وازش نظری ننویسم، اما دوستی در مورد این دعوا در ایران گلوبال به من گفت و من بخاطر ارادتی که به علی میرفطروس و نوشته هایش دارم (و از نظر جناب افرادی بنده لابد بنده نوچه تازه ریش دار علی میرفطروس باید باشم و از بد روزگار سلطنت طلب (حال چه کسی گفته چون سلطنت طلب هستی پس حق نمی گویی بماند)باری، بخاطر ارادتی که به علی میرفطروس بی عقده و حقیقت گو دارم، دوباره رنج نوشتن در این بخش را برخود هموار می کنم.

تاریخ یک بار به وقوع می پیوندد و در مورد هر واقعه ای، مثل حمله اسکندر به ایران یا جنگ جهانی دوم یا تحلیل شخصیت هیتلر،محمدرضاشاه، دهها و صدها تاریخ نگار کتاب و مقاله می نگارند. اگر تاریخ نگاری در جایی نوشت که این یزدگرد سوم بود که در مقابل اعراب شکست خورد، دیگر لازم نیست که تاریخ نگاران بعدی همچنان داخل گیومه سخن او را تکرار کنند که مبادا چند سالی دیگر یکی «احمد افرادی» از دامن مادر بزاد و ایراد گرفت! این که یزد گرد سوم آدم متمولی بود ممکن است نظر بسیاری تاریخ نویسان باشد. نمی شود بروید یقه هرکدام از آنها را بگیرید که چرا وقتی نوشتی فلانی متمول بود از دیگری یاد نکردی که اول گفت. یا ایراد گرفت که چرا فلان خط کتاب تان شبیه به حرفهای دیگری است. تاریخ همیشه شبیه است و طبیعی است که شرح واقعه نیز شبیه هم باشد مهم تفسیر است که بد است یا خوب است. این هم باز نظرات 50 درصد را شبیه به 50 درصد دیگر میکند. تفاوتها در تفاسیر در این 50 درصدها معمولا از ده درصد هم فراتر نمی رود. کتابهای جامعه شناسی و تاریخ بزرگترین نویسندگان جهان نیز جملات شبیه به هم بسیار دارد و شاید بیش از 70 درصد آنها شبیه به هم باشد اگر نمیدانید خود بروید نگاهی دوباره به کتابهای تان بیاندازید و خطوط و تفاسیر را مقایسه کنید. در مورد 28 مرداد چیزی به 90 درصد روایات و تفاسیر تقریبا کپیه یکدیگر است منتها از زبان هرکسی هنوز شنیدنی است. با این وجود کسی تابحال پیدا نشده بود یقه راویان و بررسی کنندگان را بگیرد که چرا فلان خط نوشته تان در مورد 28 مرداد شبیه به دیگری است. نوشته های سرهنگ غلامرضا نجاتی شبیه محمدعلی همایون کاتوزیان، و کاتوزیان شبیه یراواند آبراهامیان و الی آخر است. چه کسی گفته است که اگر کسی کتابی نوشت، حتما و حتما حتا یک خط آن هم نباید شبیه کتابی دیگر باشد؟ اصلا چه کسی گفته که این قضیه مهم است؟ مگر نظریه تکامل داروین است که فقط و فقط باید یک نفر واضع آن باشد؟ هزاران تفسیر تقریبا شبیه به هم میتوان داشت و هدف میرفطروس نیز تفسیر است نه خود واقعه که بسیار تاریخ نویسان نیز به بسیاری مسائل میرفطروس قبلا اشاره کرده اند. این را هم میرفطروس میداند هم خوانندگان کتابهایش.

و حالا سوال اینجاست؛ مشکل آقای افرادی چیست که از میان اینهمه تاریخنگاران و مفسران ایرانی و خارجی که درصد بسیاری از نوشته ها و آثارشان شبیه هم است راست رفته اند سراغ علی میرفطروس و سالهاست به او بند کرده اند؟ آقا مشکلی داری؟ میرفطروس چیزی به تو گرون فروخته؟ میخوای اسم در کنی دیواری از میرفطروس کوتاه تر پیدا نکردی؟ یک بار حرفت را زدی، ده بار زدی، چند سال زدی شنونده هایت هم شنیدند. آن که در اثر نوشته تو از میرفطروس نفرتش آمد، آمد و آنکه بیشتر به او ارادت پیدا کرد .. کرد. دیگر اینهمه کش دادن چه معنی بجز عقده و ناتوانی شخصی، و زدن توی سر دیگری برای بالاکشیدن خود میتواند داشته باشد؟ آنچنان برخورد میکند که گویی کمر غول شکسته است که شباهتهایی بین نوشته های میرفطروس و دیگران یافته است. همانگونه که گفتم آنها که کنجکاو هستند اما بیحال که فقط به «حرف درآوردن» خاله زنکی بسنده میکنند که خیر، اما کنجکاوان واقعی. بروید کتابهای تان را در مورد یک موضوع مثلا همان 28 مرداد از نویسندگان مختلف پیدا کنید. مطممئن باشید بهتر از آقای افرادی میتوانید اسم در کنید. البته در جهتی که ارزش تحقیقی و ادبی و سیاسی ندارد. تنها وقت تلف کردن است.

نادره افشاری

اين همه فريادها از َشه بود ـ پاسخ به مقاله حسن اعتمادی

آقای محسن کردی نازنین جانا سخن از زبان ما میگویی آنچه هست کارهای ارزشمندی مانند کارهای علی میرفطروس نازنین میمانند و این همه کفهای روی آب، عرض خود بردن و زحمت دیگران آوردن است. من نیز سلطنت طلبم و از همه مهمتر پهلوی طلب میدانستید؟ سال نو بر همه ی هموطنانم و آنان که اهل دانش و پژوهش هستند و نه فرافکنی، شاد و شادباش

کیانوش توکلی

اين همه فريادها از َشه بود ـ پاسخ به مقاله حسن اعتمادی

جناب محسن کردی گرامی _ روز اول نوروز؛ سایت ایران گلوبال را مجددا مورد " لطف "قرار داده و در مورد بخش اظهار نظر چنین نوشت " با آنکه با خود عهد کرده بودم که در ایران گلوبال و نظرگاه ولنگ و وازش نظری ننویسم..."

" ولنگ و و واز" البته در فرهنگ کوچه به آدم خراب گفته می شود ولی بنظر می رسد که منظور سیاسی محسن کردی این است که ایران گلوبال سیاست تنگ تر و یک بعدی تری را در پیش گیرد و نگذارد هر کس هر چه خواست در آن بنویسد با این حساب از آنجا که مامشخصا، سلطنت طلب نیستیم ؛ طبق رهنمود کردی وقتی درگیری نظری ، فکری و سیاسی مابین یک سطلنت طلب و یک جمهوریخواه پیش می اید ؛ بایستی بی طرفی و "واز بودن " را به کناری گذاشته و جانب دارنه عمل کرده هر چه کامنت و مقاله سلطنت طلب ، در دفاع از میر فطروس است را در سایت قیچی کرده و نگذاریم " جیک شان " در بیاد !!البته در فضای مجازی هزاران سایت و وبلاگ این چینی وجود دارد که هرکی دارد "حرف خودش "را می زند و کاری به دیالوگ ندارند.

اگر چنین فکر می کردیم اصولا ، احتیاجی نبود که ما به خودمان زحمت داده و فرهنگ گفت و گو را در ایران گلوبال را با هزار مکافات روزانه تاسیس نمائیم .(هر چند در ارشیو سایت، صد جمله زیبا از محسن کردی در دفاع از خط مشی و سیاست باز ایران گلوبال موجود است) و ایراد کردی در گذشته تنها به دو مورد محدود بود: دو زمانه شدن اظهار نظر و دیگری اینکه مطالب در مورد " فدارلیسم و مطالبات ملیت های فرهنگی _اتنیکی کم تر طرح شود. همچنین خانم نادره افشاری که سابقا از جمله مسئولین سایت فرهنگ و هنر بود روزی به من زنگ زد و نظرم را در مورد درج مقالات علی میر فطروس پرسید ؛ بایشان صریحا گفتم از من نپرس من هیج مشکلی برای درج نظرات ایشان و دیگران ندارم ولی نادره گرامی یک رزو بعد به درخواست میر فطروس مقاله را از سایت برداشت چرا که ایشان هم از جمله تحریم کنندگان ایران گلوبال بود و نادر ه عزیز بی اطلاع از این موضوع بود.

بهر حال جناب کردی گرامی بازهم ما را نقد کنید ؛ نقد سرمایه گرانبهایی برای انسان است و ملت هایی در جهان امروز به رشد و تکامل رسید ه ا ند که« نقد» ارزش و جایگاه والایی در جنبسش اجتماعی و سیاسی آنان داشت و منتقدین آن از جمله با ازرش ترین و سازنده ترین نخبگان آن جامعه محسوب می شوند . بد بختانه این تنها جمهوری اسلامی نیست که منتقد ین خود را خفه می کنند بلکه در میان اپوزیسیون باصطلاح سکولار دشمنان منتقد فراوانند .

تنها آدم های ترسو ، بزدل و کم مایه از انتقاد می هراسند ؛ آنان بجای پاسخگویی به نقد؛ موضوع را فورا امنیتی کرده و به با طرح اتهامات امنیتی به ماننند ساواک وواک به منتقدین اتهام جاسوسی و همکاری و... می زنند و ازادیخواهان واقعی کسانی هستند که مانع سیاسست "تربچه های پوک" کیانوری ها در داخل جبهه خودی شوند ؛ آری محسن جان بازهم ما را نقد کند

محسن کردی

اين همه فريادها از َشه بود ـ پاسخ به مقاله حسن اعتمادی

جناب توکلی

1-«ولنگ و واز» به دو لنگه درب خانه ها در قدیم گفته میشد هنگامی که بسته نبود و هرکسی از بیرون میتوانست به درون نظر افکند.

2-از روزی که در این سایت مطلب نمی نویسم در مجموع شاید پنج شش بار، آنهم هنگامی که روی مطلبی را در بالاترین کلیک کرده و به اینجا رسیده ام دیگر به اینجا نیامدم و این را آی پی های من حتما به شما نشان میدهد. دیروز هم جوات برایم در وبلاگم پیامی گذاشت که جنگ پیرامون قضیه میرفطروس در ایران گلوبال مغلوبه است و من طاقت نیاوردم.

3- این که گفته ای که شما را نقد کنم.. قبلا کرده ام. البته الزامی نیست که هرکه نقد کرد کیانوش الزاما مطابق نظر ناقد عمل کند. اما یک مسائلی هست که حتا یک کودک نیز درک می کند که شما یا از آن عاجزید یا ترس دارید که مشتریان سایت شما کم شوند عمل نمیکنید. شما کیفیت را فدای کمیت کرده اید. توضیح خواهم داد

4- بخش نظرات مدتها بود که وجود داشت و کسی نگاهی به آن نمیکرد. اگر کمی به حافظه تان فشار بیاورید به خاطر خواهید آورد که این محسن کردی بود که با مقاله و چکش ملت را به بخش اظهار نظر کشاند چرا که سرم درد میکند برای چک و چانه زدن در راه اعتلای کشورم و این نه بخاطر این است که مثل برخی دیگر از زور بیکاری و بی مسئولیتی دست به این کار بزنم. من یکی از پایه های گفتمان این سایت بین جمهوریخواه و سلطنت طلبان بودم.

5- در هر امری اعتدال خوب است و اگر کسی اعتدال را پیش گرفت کسی او را نکوهش نمی کند. قبلا هم به تو گفتم نمیخواهی به گوش بگیری. برو به بالاترین یک نگاهی بیانداز. لینک های سرگرمی و سکسی بیشترین کلیک ها را دارد و این بدین معنا نیست که آن مطالب ارزشمند هستند.

6- وقتی من با نام حقیقی در میدان هستم، روا نیست که کسی با نام مستعار بیاید فحش رکیک اینجا برای من بنویسد و هزینه ای ندهد. درحالیکه اگر بانام حقیقی مینوشت حتما در نوشته اش رعایت میکرد. من به فحش رکیک اعتراض دارم و لازمه اش دوزمانه کردن بخش نظرات سایت است. و تو نخواستی که حتا این کار را امتحان کنی. چرا که ترسیدی مشتریانت بپرند. که بنظر افراد مسئول و شجاع باقی می ماندند و بی مسئولیتها و فحاش ها می پریدند.

7- اعتدال همیشه پسندیده است. یادت هست در آغاز کار سایت یکی دو مقاله را به من بازگرداندی که تند نوشته ای؟ امروز اگر آن مقاله را بدهم می بینی که اتفاقا در مقایسه با بسیاری مطالبی که امروز در این سایت درج میشود بسیار هم ملایم بود. با این وجود من با روی خوش پذیرفتم و آنرا ملایم تر کردم. من آن رفتار تو را می پسندیدم نه این که امروز هستی. این نشان میدهد که تو مرز بین سانسور و آزادی بیان را درک نمی کنی. من میگویم بخش اظهار نظر را دوزمانه بکن. فحشها را به سلیقه خودت یا دیگری حذف کن یا بجایش سخنی ملایم تر بگذار و به کاربران هم بگو همین است که هست! سانسور فحش احترام به آزادی بیان است من نمی فهمم آیا درک این مساله دشوار است؟

8- در مورد مسائل راجع به فدرالیسم هم باز منظور من سانسور نیست بلکه اعتدال است. من یک سال اول طرح این بحثها یک پای ثابت آن بودم. اما اینقدر را دیگر می فهمم که نویسنده مطلب آیا قصد بحث درست دارد یا میخواهد با بمباران مقاله و خبر اینجا را مرکزی برای تبلیغ فدرالیزم یا جدایی طلبی بکند. اعتراض من به این است که وقتی این سایت را شروع کردی و از من برای همکاری دعوت کردی قرار بر زدن سایتی برای دیالوگ بین نحله های سیاسی ایرانی بود نه اینکه فقط به فدرالیزم و جدایی طلبی پرداخته شود. مطالب جدایی طلبی مطالب دیگر را خیلی زود از صفحه اول میزدود. اگر تو سایت خود را با همکاری این عناصر شروع میکردی، هرگز به اینجا نمیرسید و میشد مثل بقیه سایتهای جدایی طلب که در آنها مگس پر نمیزند. من از نام و مشروعیت و سالها اعتبار نویسندگی خود مایه نگذاشتم که بشوم وسیله تبلیغاتی این عناصر. فکر میکنم بسیاری دیگر از نویسندگان معترض نیز همین ایراد را داشتند. اما آنقدر مردش هستم، آنقدر وجودش را داشتم، آنقدر به آزادی بیان احترام گذاشتم که دو سال تمام با اینها این بحثها را کردم. دیگران هم کردند. آیا دوسال برای بررسی یک موضوع مشخص و تکرار آن برای بارها و بارها کافی نیست؟ چرا باید چند ماه پشت سر هم مطالب اینها مطالب ما را از صفحه اول براند؟ مگر ما وقت بیخود داریم که اینجا بگذاریم؟ یک نگاه به وبلاگ من بکن ظرف مدت کوتاهی دهها مطلب در وبلاگم نهاده ام که خواننده دو کلام حرف حساب می شنود. اینجا شده است خاله زنک بازی. آیا سخت است درک این موضوع که اینها ما را دست انداخته و وسیله قرار داده اند؟ مایه اعتبار این سایت نه جدایی طلبان که نویسندگانی هستند که به تمامیت ارضی ایران معتقدند اگرنه جدایی طلبان سایتهای شان را دارند که مگس پر نمیزنند و خودشان سر نمی زنند. اینها برای خرابکاری به اینجا می آیند. من حرفی با اینها ندارم و وقت اضافی هم ندارم. اینترنت پر است از سایتهای مفید. از تعداد کلیکهای سایت تو کم نخواهد شد اما روزی در مقایسه با سایر سایتها بسیار بسیار کمتر خواهد شد چرا که در سایر سایتها میتوان دو کلمه بحث مفید بحال ایران کرد اما اینجا شده است مکانی برای اعصاب خراب کردن که من ندارم. در عین حال فداکارند نویسندگانی که این وضع را تحمل می کنند و بازهم اینجا می نویسند. این دیگر قضاوتش با خوانندگان. بگذار جدایی طلبان نام این موضع مرا سانسور بگذارند.. اما خود میدانند که محسن کردی را نمیتوانند رنگ کنند.

کیانوش توکلی

اين همه فريادها از َشه بود ـ پاسخ به مقاله حسن اعتمادی

محسن کردی گرامی _ با کلمه بازی نکینم در کامنت قبلی شما ، یک نوع تحقیر نسبت به روش کار ایران گلوبال در بخش اظهار نظر وجود داشت.

البته به شما کاملا حق می دهم ، در ابتدای تاسیس بخش اظهار نظر،بسیار "ولنگ و واز " بوددر آن وقت براستی ما امکان کنترل اونلاین نداشتیم چرا که روزانه کامنت های بسیاری نوشته می شد و کسانی بودند که با بیش از ده نام مستعار، علیه دیگران می نوشتند و در این میان "بازار" توهین و انگ ها" رونق" داشت و بسیاری از جمله من و شما ، فحش خوردیم؛ واقعیت این است پیش برد راه کار دمکرایتک برای ما جهان سومی ها بسیار سخت است ؛ ببیند در همان سوئدی که زندگی می کنید ؛ سوء استفاده کنندگان از دمکراسی بسیارند ولی دولت سوئد ممکن است مجازات ها را کم و یا زیاد نماید ولی به ساختار دمکراتیک کشور دست نمی زند.ما هم در یک محدوده بسیار کوچک خواستیم با هم دمکراسی را تجربه کنیم و متاسفانه بسیاری هم در این تمرین رفوزه شده اند یک تعداد بخاطر درج مقالات فدارلیسم و تعدادی هم بخاطر اظهار نظر اونلاین و عده کم تری بخاطر نقد مقالات میر فطروس و....باصطلاح مارا تحریم کردند ؛ مگر ما دکان باز کرده بودیم

مگر پولی به بابت تبلغ عایدمان می شد که حالا شما و دیگران از سایت بازدید نمایند.

بهر حال روش ما موجب شد که سایت های همجوار مثل سایت اخبارروز بخش اظهار نظر تک زمانه را ایجاد کند؛ همینطور سایت ایران امروز اظهار نظر دو زمانه ایجاد کرد و هر کسی که سری به این دوسایت بزند متوجه می شود علیرغم اینکه این دو سایت نسبتا هم تیراژ هستند ولی تعداد اظهارنظرهای درج شده ؛ اصلن قابله مقایسه نیستند و درسایت دومی بسیاری از کامنت ها حذف می شود . در اخبارروز هم سانسور نظر وجود دارد ولی از انجا که اظهار نظر یک زمانه و اونلاین است امکان ساسنور گسترده موجود نیست . بنابراین ایران گلوبال یک زمانه و اون لاین باقی ماند و اکنون کنترل در بخش اظهار نظر وجود دارد و حداقل ده نفر بطور 24 ساعته مراقب هستند و به " ویروس ها" امان داده نمی شود .

اینکه میر فطروس از من (کیانوش توکلی )خواسته بود که مقاله افرادی را چاپ نکنم دیگر خیلی تکرای شده است .

در پایان از آقایان محسن کردی و حسن اعتمادی سئوال مشخصی در مورد نامه دکتر احکامی و پرویز قلیج در ارتباط با علی میر فطروس دارم امیدوارم که پاسخ مشخصی به کاربران سایت ایران گلوبال بدهند :

آقای دکتر احکامی ( مسئول فصلنامه میراث ایران ) نیز ، که ( از سوی آقای میرفطروس ) با توقعی از این دست رو به رو شده بود ، با طنزی بسیار زیبا ، توقعِ ِ بی جای ایشان را رد کرد . با هم بخوانیم :

دکتر احکامی : « پژوهشگر، نویسنده ، شاعر و متفکر به نام ، آقای میرفطروس ، در نامه ای که خواسته اند به چاپ نرسد ، از اشتغالات و گرفتاری های مالی، فنی و فرهنگی ، که سردبیر را از توجه به همه جوانب چاپ و انتشارمقالات باز می دارد ، سخن گفته اند. ایشان در نامه خود از سر دبیر خواسته اند که نقدها و یا مقالات افراد گمنام و بی نام و نشان را پیش از چاپ به دوستان محقق و نویسندگان مورد خطاب ارائه دهند تا جواب مناسب به طور همزمان چاپ گردد . اما این شیوه و روش « میراث ایران » نیست . روش ما با روش نشریات معتبری که آقای میرفطروس در آن قلم زده و می زنند تفاوت داشته و خواهد داشت . و از این رو، از اجابت خواست آقای میرفطروس معذوریم . » فصل نامه میراث ایران ، شماره 31 ، برخورد آراء

مورد بعدی ، در ربط با تهدید آقای پرویز قلیچ خانی ( مسئول گاهنامه ی آرش پاریس ) از سوی آقای میر فطروس است .

با درج نقد من ( بر نوشته ای از آقای میرفطروس ) آقای میرفطروس ... در نامه ای که کلیشه آن در « آرش » شماره 84 درج شده است /آقای قلیچ خانی را تهدید به این کرد که ، « ماجرای تلویزیون رفتن » ایشان در زمان شاه را ، همراه با عکس ها و اظهارات مربوطه ، در کتاب جدیدش رو خواهد کرد .

 با هم بخوانیم :

آقای پرویز قلیچ خانی هنوز عزیز !

از این که پیشاپیش از چاپ پاسخ من به جعلیات آقای افرادی . شرکا ء عذر خواسته اید ، سپاسگزارم . .. حال که می خواهید معروف شوید و در تاریخ بمانید آیا اجازه می دهید که در زیرنویس و پیوست ِکتاب ِ در دست انتشارم ، جملات و « عکس های تاریخی » شما را ـ برای ثبت در تاریخ ـ چاپ و منتشر کنم ؟

منتظر نظر شما هستم . شماره ه فاکس 0143733344

علی میرفطروس ، 15 مارس 2006

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید