رفتن به محتوای اصلی

مجاهدین از سال 2000 تاکنون عملیات نظامی نداشته اند

مجاهدین از سال 2000 تاکنون عملیات نظامی نداشته اند

کامران

هرج‌و‌مرج در سازمان‌های حقوق بشری

خانم مهرانگیز کار با سلامهای گرم به شما> در این مقاله نوشته اید که مجاهدین خلق دست فعالان حقوق بشر را در دفاع از آنها بسته اند و آنها را با هموطنان بهائی ما ایرانیان مقایسه نموده اید که اهل خشونت و سیاست نیستند. سازمان مجاهدین خلق ایران از سال 2000 تاکنون عملیات نظامی نداشته واین عامل دست بستگی افراد حقوق بشر در دفاع از آنها نمی تواند باشد.

شما می دانید که 35 نفر از اعضای مجلس عوام و اعیان انگلیس علیه دولت خودشان و بسود عدالت و برای خروج نام مجاهدین خلق بدادگاه پوئک و دادگاه عالی انگلستان شکایت کردند و پیروز شدند. تیم بین المللی حقوقدانان حامیان شهر اشرف براساس اصل چهارم ژنو از حقوق پناهندگی آنان دفاع می کنند و دستشان برای حمایت از مجاهدین خلق کاملا باز است ولی افراد مدعی حقوق بشر در ایران می تر سند به این مقوله نزدیک شوند چون خط قرمز حکومت سنگسار ولایت فقیه است و ربطی به دفاع مجاهدین از عمل قهر آمیز هم ندارد. حضور هیئتی به سر پرستی معاون پارلمان اروپا در شهر اشرف یا رفتن یک گروه از پارلمان ایتالیا به این شهر مقاوم نشان از پایبنی جدی این انسانها به حقوق بشر و حقوق پناهندگان ایرانی در آنجاست ونه دفاع از مبارزه مسلحانه. فعالان حقوق بشری ایرانی نباید کمتر از خارجی ها از افراد اشرف دفاع کنندو خودشان را اسیر ساخته های خود ساخته ذهنی ننمایند. 4000نفر از هموطنان ما در اشرف به حمایت تک تک ما نیاز دارند. بدون قیدو شرط ومتحد از حقوق انسانی آنها دفاع نماییم.

با احترام و ارزوی سلامتی برای شما

حبیب تبریزیان

لطفا بودجه 88 را با نفت پنج دلاري ببنديد ـــ علی میرزا خانی

با درود به کار بران و بازدید کنندگان سایت! من تعجب میکنم از اینکه در سایت ما ( ایران گلوبال ) توجه چندانی به بحران جهانی موجود که میتواند اثرات بسیار بزرگ سیاس ی از خود بجا بگذارد به چشم نمیخورد. البته این به معنای چشم پوشی از اخبار دیگر نیست ولی اهمیت زیرو رو کننده نفت، تفاوت نفت بشکه ائی 147 دلار و 45 دلار در اقتصاد ایران که پایه موازنه بسیار شکننده سیاسی موجود است، میتواند به رویداد های غیر قابل انتظار منجر شود! بهر حال جسارتاً توصیه میکنم به پیامد های بحران برای منطقه و میهن ما بیشتر توجه شود!

آزاده سپهری

azadeh_sepehri@hotmail.com

ما ضد ادیان نیستیم و با اسلام ستیزی مرز داریم !

منظور از "ما" در تیتر کیست؟ خیلی ها هم مانند من، ضد ادیان هستند و بطور مشخص ضد اسلام، بخاطر اینکه اسلام تبدیل به یک نیروی قدرتمند سیاسی شده که جهان را تهدید میکند و همانطور که خودتان اشاره کرده اید، حتی در کشورهای غربی کسی جرات ندارد اسلام را به سخره بگیرد. در دنیای امروز این مسئله با این وسعت تنها مربوط به اسلام و مسلمانان است.

یادم رفت بگم که اتفاقا اگر حزب کمونیست کارگری یک خوبی هم داشته باشد، همان ضدیت جدی اش با اسلام است

ناهید حسینی

کیانوش عزیز بسیار جالب است که در زمان نوشتن نظرم بعد از مقاله درست و بجای شما قصد داشتم دقیقا همین پیشنهاد شما را بدهم ولی خودم به علت کار در سه شنبه شبها قادر به شرکت در پالتاک نیستم، لذا از شما خواهش میکنم که خلاصه ای از بحث تهیه ودر سایت انتشار یابد. اگر نگاهی به حملات تروریستی دو روز اخیر بمبئی هند بکنیم، واقعا هیچ جا در دنیا پیدا نمیشودکه در صلح و آرامش باشد. واقعا در این مقطع حساس، سکولارهای ایرانی و یا هر کشور دیگری چه راهی در پیش بگیرند که موضع ضد ترور و جنگ خود را به گوش همه برسانند؟

مزدک

با درود جناب توکلی!در مورد تعریف سکولاریسم من باشما بحثی ندارم.چون نه من در قدرتم و نه شما و نه حکومتی سکولار!آنچه امروز در قدرت است حرامیان و جنایتکاران اسلامیند که با قدرت به هیچکس و هیچ چیز رحمی نمی کنند.درثانی شما به چی در اسلام احترام می گذارید؟به پیغمبری پدوفیل و قاتل و جنایتکار متجاوز ویا رهبرانی ...

ستمگر و دروغگو و متجاوز و خونریز که از بدو بوجود آمدن و قدرت گرفتن اسلام از هیچ جنایتی فروگذارنکرده اند؟یا به اراجیف قرانی که علنا به تحریک پیروان اسلام به قتل و غارت و جنایت و زن و کودک آزاری وترساندن و زجرکش کردن دگر اندیشان می پردازد؟شما یک سوره قران را بیاورید که درآن حق زندگی به غیره مسلمان را بدون آزار و اذیت در سرزمین اسلامی می دهد.تازه درهمین اراجیف نه تنها مسلمانان را تشویق و ترغیب گرفتن خانه و اموال مردم بهر صورتی و هر حیله ای و هر طوریکه امکانش هست داده بلکه هیچ گونه حقی به افراد مغلوب برای زندگی درصورت نپذیرفتن اسلام نداده.بنابراین تعریف من و شما از سکولاریسم نمی تواند شامل احترام به اسلام و هر ایدیولوزیکه خواهان سرکوب و کشتار و تجاوز و زن ازاری و زیرپاگذاشتن حقوق دگراندیش باشد.دلیل اش هم عدم احترام چنین ایدیولوژیهایی به سکولاریسم و حقوق دمکراتیک مردم است.اسلام و مسلمانان بوضوح مخالفت خود را علنا با هرگونه سکولاریسم و دمکراسی واعلامیه حقوق بشر و تمام دست آوردهای بشری اعلام داشته اند.چگونه میتوان به چنین جانوران درنده و کینه توز و جنایت پیشه احترام گذاشت؟آیا مسلمان پیرو محمد نیست؟آیا اراجیف قرآنی برای یک مسلمان مقدس نیست؟آیا جناب عبدالعلی بازرگان با بی شرمی تمام پدوفیلی خوکی مثل اسلام را توجیه اسلامی نمی کند؟آیا چنین توجیهی جز تایید پدوفیلی و کودک آزاری و زیرپاگذاشتن حقوق کودک نیست؟آیا کشتن و سنگ سار کردن یک زن بجرم همخوابی با دیگری قابل احترام است؟اسلام با برخیز و بترسان شروع شده و با تکرار شبانه روزی الله اکبر و لاالا اله الله و محمدا رسول الله روح و جسم و انسانها را به بردگی و ذلت و خواری درپیش قداربندان و جنایتکارترین و فاسد ترین رهبران می کشد.چنین حیواناتی چه ارزشی برای احترام نشان داده اند؟

درمورد اینکه من با مسلمانان در تماس هستم بنظرم بیشتر از شما دراروپا با این ارازل درارتباطم چون شغلم درارتباط با تقریبا تمام مردم است و این ارازل هم بدبختانه جزیی از مردم اند.و من تا بحال تقریبا سعی کرده ام که علنا بر ضد اسلام خیلی واضع حرف بزنم و بنظرم بارها هم محمد را خوک و پدوفیل و تروریست نامیده ام و هم چندتایی از متعصبین اسلامی را از محل کارم خیلی راحت بیرون انداخته ام.ولی باید به شما حق بدهم که بله ترس دارم زیرا زندگی را دوست دارم.اگرانسان خردمندی از جانوران درنده ای که برای زندگی ارزشی قایل نیستند نترسد باید در سلامت عقلی اش شک کرد.ولی این ترس نباید باعث سکوت و گوشه نشینی ما شود.همانطور که باعث سکوت شما نشده.وشما بیشترازمن فعالیت می کنید.واین باعث خوشحالی است.حقیقتا علت صلی اش اینست که من زیاد به سیاست علاقه ای ندارم و بناچار به این راه کشیده شده ام.و بدبختانه هم قربانی حرامیان پهلوی بودم و هم حرامیان اسلامی.

صحبت من با ایرانیان میهن پرست و دمکرات و سکولار نه اینست که سینه سپرکرده و با این ارازل بحث کنند بلکه در هر محلی که چند نفر اروپایی و یا افرادیکه در مورد اسلام بحث می کنند باید بطور فعال شرکت کرد و اسلام و مقدسات اسلامی را به بمردم معرفی کرد.هدف من بیشتر آگاهی دادن درمورد جدایی فرهنگ ایران و اصولا اکثریت ایرانیان که درحال حاضر اعتقادی به اسلام ندارند از اسلام و مسلمانان است.و لاقل ما می دانیم که اگر روزی بطورآزاد رای گیری شود بزور بین 20/30% ایرانیان به اسلام رای خواهند داد.بنابراین جدا ساختن راه ما از اسلامیان و ایران از کشوری مسلمان بسیار مهم است. خوشبختانه اکنون حرامیان اسلامی حسابی گیرافتاده اند و زیر بزرگترین ضربات در تاریخ نکبت اسلام هستند واین بزرگترین کمک به جنبش سکولار و دمکراتیک ایران برای از قدرت انداختن این حرامیان است.استفاده نکردن از این موقعیت ممتاز خیانتی بزرگ به نسلهای بعدی ایران است.بهمن جهت گروهایی از مسلمانان را بنام روشنفکر دینی و یا مسلمانان سکولار و ...نامیدن و از انها حمایت کردن کاریکه الان درغرب و بخیال باطل خویش در فکر اخته کردن اسلام و اسلامیان هستند کاری ضد مردمی و نادرست است.احترام به مسلمان معتقد یعنی احترام به محتویات اسلام که همان جنایت و قتل و تجاوز وزن آزاری و پدوفیلی و هزارا پستی و پلیدی و کثافت کاری و دروغ و ...است.

جمال

آقای کیانوش توکلی شما در کامنت خود نکاتی را در مورد من بیان داشتید بدین مضمون . از آقای کیانوش توکلی تولرانس دوستان مدیریت ایران گلوبال ،تا انجا است که به شخص حقیقی و یا حقوی توهین نشو د هر چند که توهین به ملت ها ، اقوام و مذاهب هم از مرز تولرانس ما خارج است . من سعی کرده ام توهین های مزدک به محمد را نقط چین کنم و نظراتش را در برخی کامنت ها بگذارم و برخی را هم که از حد تجاوز کرده باشد را حذف می کنم

آقای کیانوشتوکلی من همیشه‌ مدریت شما را در پیشبرد سایت ایران گلوبال ستوده‌ام و همیشه‌ بیان داشته‌ام که‌ کاری طاقت فرسا و پشتکار میخواهد که‌ سایتی انچنینی را با ادامه‌ کاری مستمر پیش برد در عین حال من نکاتی را نیز که‌ به‌ نظر من در بهتر کردن این سایت باشذ همیشي با شما در میان گذاشته‌ام در رابطه‌ با کامنتهای مزدک من همیشه‌ شما را متوجه‌ آن نموده‌ام که‌ کامنتهای این شخص نمیتواند در هیچ سایتی جا داشته‌ باشد و در ثانی از جیگاه و پرستیژ این سایت صدمات جدی میزند من نیک میدانم که‌ شما در عمل ثابت کردید که‌ به‌ آزادی بی قید و شرط اظهار نظر و درج آن در سایت اعتقاد داری و این جای تقدیر است ولی کامنتهای مزدک محدود به‌ توهین به‌ اسلام و مذهب نیست ایشآن به‌ آزادی دیگران حمله‌ میکند در پناه آزادی و سوء استفاده‌ از آزادی کامنت امروز من در رابطه‌ با مزدک در مورد فهاشی ایشان به‌ مذهب نبود مزدک در آخرین کامنت خود در زیر نوشته‌ای

در اهمیت تحصیل به‌ زبان مادری گذاشته‌ بودند

نویسنده‌ و سایت مزبور اهمیت تحصیل به‌ زبان مادری را گوش زد کرده‌ بود و درست من در همین رابطه‌ با شما هشدار دادم که‌ مواظب باشید مزدک در پناه آزادی برخورد راسیستی میکند و به‌ نویسنده‌ نوشته‌ نیز توهین کرده‌ بود و این نوشته‌ را عرعر و زر زر یا همچین چیزی تشبیه کرده‌ بود کاملأ برخوردی شخصی و راسیستی که‌ نویسنده‌ عر عر میکند و در نهایت نتیجه‌ گیری کرده‌ بود که‌ هر انسانی که‌ خواهان حل مسئله‌ ملی باشد در ایران پان ترک و پان عرب هستند و باید از ایران بیرون روند و کلی توهین به‌ ملت عرب و ترک و صحبتهایشان نیز عر عر خر است بلا نسبت

کیانوش توکلی

سکولار ها ضد ادیان نیستند و با اسلام ستیزی مرز دارند

آزاده گرامی! چند نکته در رابطه کامنت شما: 1_تیتر را از" ما" به" سکولار ها" تغییر داده ام و اینکه شما ضد ادیان هستید ،طبیعتا نظر شخص شما است ولی به باور من سکولاریسم ضد ادیان نیست در قوا نین کشورهای سکولار _ دمکرات جهان ، جدایی دین از قانون و دولت است . 2- سئوال اصلی را خانم ناهید حسینی طرح کرده است با مسلمانانی که در غرب در همسایگی ویا محل کارمان زندگی می کنند؛ چگونه برخورد کنیم ؟ایا بایستی بمانند مزدک برخورد کنیم یعنی ادبیاتی که مزدک در ارتباط با مسلمانان بکار می برد ، بکاربریم؟3_در دنیای واقعی و در سیاست ،بایستی روشی را بکار برد که در طرف مقابل تاثیر گذار باشد .4_ امروز بیش از هر کجایی در اروپا و امریکا در باره اسلام ، تروریست ها ، رادیکال ها و بنیادگرا های اسلامی بحث می کنند؛ وقتی ما ایرانیان وارد این مباحث می شویم دو طرف بحث با نا باوری به ما نگاه می کنند و آانان دارند ؛ عادت می کنند که مارا جدی را نگیرند. درحالی اگر ما ایرانی ها، تجربه سی سال حکومت اسلامی را در عرصه زندگی برای آنان ورق زنیم تاثیر گذاری ما بیشتر می شود. یادم می اید اولین بار که در هتلی در اتحاد شوروی(1986) برای مدتی ساکن شدم به محض ورود وقتی کارکنان هتل فهمیدند من ایرانی هستم، بدورم حلقه زدند اکثر آنان مسلمانان بودند ولی در واقع هیج چیزی در باره اسلام نمی دانستند اما بگونه ای از خمینی دفاع می کردند، این برای ما باور کردنی نبود در کشور سوسیالیستی این ادم های" طراز نوین" از یک حکومت اسلامی دفاع کنند.حالا تصور کن تلویزیونهای شوروی از ترس مسلمانهای خود یک بار هم تصویر خمینی را نشان نداده بودند .

بهر حال داشتم فکر می کردم چگونه آنان را از یک توهم بزرگ نجات بدم زبان روسی هم بلد نبودم دیدم اکثر آنان عرق نوشه جان می کنند و خانم هاهم ، لباس اروپایی و باز بر تن داشتند از سالن به اتاقم برگشتم و عکس زنان ایرانی راکه در چادر های سیاه پیجیده شده بودند را به آنها نشان دادم و با با زبان اشاره فهماندم که اگر در ایران عرق بخورید شلاق نوشه جان خواهید کرد و اگر لباس حلقه ای بپوشید دستان از شانه قطع خواهد شد و... ؛ به ناگهان سکوت حکم فرما شد و.....

در دانمارک وقتی به مسلمان برخورد می کنم به آنان یادآوری می کنم اگر اسلام را دوست دارید ان را با سیاست قاطی نکنید اکثر انان این سخن ر ا قبول دارند ... وقتی به آنان گفته می شود که 2 نفر اسلام را در چشم جهانیان خراب کرد یکی خمینی و دیگر بن لادن ... برایشان پذیرفتنی است

مزدک گرامی کجا من نوشته ام که بایستی به تمام عقاید مسلمانان احترام گذاشت، نوشتم نبایستی با عقاید مردم بی احترامی و یا توهین کرد. اصل جمله ام چنین است:

"اصولا خطای جدی است که اسلام ستیزی را برابر با سکولاریسم بگیریم ؛ احتیاجی نیست حتما به همه افکار اسلامیون احترام بگذاریم ولی نبایست بی احترامی کنیم بلکه با زبان عاری از توهین نظریات سکولار ها را در مورد زنان ، حکوت غیر دینی را بیان کنیم ..."

تقی

taghi@home.nl

در رابطه با بحثی که آقای کیانوش مطرح کرده. چند روز پیش در یکی از مباحثاتی که در تلوزیون هلند معمولاً آخر شبها برگزار می کنند، یه یارویی رو هم شرکت داده بودند که در حال ساختن کشتی نوح اونهم دقیقاً متناسب با روایاتی که در کتب آسمانی ادیان هستش. با امکاناتی برای سوار شدن تعداد معینی از انواع مختلف حیوانات و همه چیز از چوب و خلاصه دکانی راه انداخته. در همین برنامه...

شخص دیگه ای هم شرکت داشته بنام " میداس دکر " - اگه اسمش رو اشتباه نکرده باشم - ایشون نه تنها یکی از برنامه سازان موفق تلوزیونی هستند، بلکه بیولوژیست، استاد دانشگاه و نویسنده کتابهای متعددی نیز هستند. وی، همه این کارها رو مضحکه ای در نظر گرفت که آدمها صرفاً برای خود فریبی در بهترین حالت و دیگر فریبی در بدترین ورسیون اش انجام میدهند. مباحثه سختی بین افراد دور میز جریان داشت مبنی بر اینکه خدا وجود داره یا نداره. کم و بیش روی جنبه تولرانس تأکید میشد؛ در حالیکه طرفین بحث اصل را بر رد دیگری گذاشته و هر از گاهی حتی در بخش های دیگر برنامه به هم متلک می گفتند. اما، از تمام این برنامه یک ساعته نه جنگی بر خاست و نه تار موئی از کسی جدا شد! البته منظورم این نیست که اساساً میشه و یا باید با هر آن کسی که عقاید مضحک، و در برخی نقاط دنیا با تبدیل آن و یا آمیختن آن با ابزار قدرت به کشتن مردم و برقراری مناسباتی محجرانه دست میزنند، مباحثه کرد و یا مثلاً به عقایدشان احترام گذاشت و یا بی احترامی نکرد. وقتی دین بعنوان مثال به ابزار قدرت دسترسی دارد، دیگر صحبت بر سر بی احترامی و احترام و تحمل نیست؛ هر چه هست صحبت تفنگ و دغ و درفش و شکنجه و از این قبیل هست. همین چند روز پیش زنی را پس از چندین سال شکنجه روحی - که هیچ کس در مورد ابعاد آن این جانیان را زیر سوال مستقیم نمی برد - صرفاً بخاطر دفاع از دختر نوجوانش که مورد تجاوز شوهر صیغه ای قرار گرفته بود، اعدام کردند. من فکر نمی کنم با تفکراتی اینچنین کریه و اینچنین وحشیانه بحثی هم می باید پیش برد. دفاع از برقراری مناسباتی منطقی و معقول و مطابق با حقوق شهروندی همه مردم، خود فی نفسه به معنی نفی دین و دخالت آن در زندگی روزمره هست. لهذا فکر میکنم اگه بخواهم حرف کیانوش رو با تعبیری متناسب برای خودم تفسیر کنم این است که: برای پیشبرد قواعد شهروندی، لازم است که بر حضور قوانین تأکید کرد؛ حتی برای کشاندن فلان و بهمان فردی که اگرچه در اقلیت جوامع غربی قرار دارند، با اینهمه جنس و مضمون ایده هائی که عنوان می کنند، نه برای تنظیم حقوقی بین اقلیت های ایدئولوژیک در جامعه، بلکه ضربه زدن به مناسبات سکولار بکار برده میشود. انواع مختلف هرج و مرج هائی که آنها هر از گاهی در اینجا و آنجا پیش می کشند، چه توسط سازماندهی مشخص برای دامن زدن به بحران ها و اختلافات اجتماعی با مضمون فراهم کردن زمینه سرکوب حقوق اجتماعی و چه حتی متأثر از عقب ماندگی ذهنی خودشان، همه و همه در راستائی منفی گام بر میدارد.

در پایان فکر میکنم دفاع فی نفسه از جامعه ای سکولار، خود به معنی نفی و اعتراض به حضور تفکر دینی در مناسبات اجتماعی و نقش آنها و حتی تلاش شان برای حضور بیشتر در عرصه های گوناگون هست. چه این دفاع و تلاش بصورت قانونی کردن حق ازدواج هم جنس گرایان باشد و چه بصورت نقد صریح رفتارهای آنانی که در خیابانها به عربده کشی می پردازند.

خشایار رُخسانی

پیشگیری از اعدام آقا فرزاد کمانگر

پیشگیری از اعدام آقای فرزاد کمانگر؛از دوستانی که نمی خواهند در برابر ستمی که بر آقای فرزاد کمانگر میرود بادپروا باشند (بیتفاوت باشند)و میخواهد برای جلوگیر از اعدام او گامی بردارند، خواهش میشود که از راه پرماس (تماس) با آدرس های رایانه ای و تارکده ای یک سازمان کارگری (LabourStart) که در این زمینه تلاش میکُند (که درپایین میآید)، نامه ای را که این سازمان برای درخواست جلوگیری از اعدام آقای کمانگر، به دولتمردان ایران نوشته است، به دَستینَند (امضا کُنند). فراموش نکُنید که هر دستینه ای (امضائی) میتواند نغش بُزُرگی در آزادی آقای کمانگر داشته باشد.

http://www.labourstart.org/cgi-bin/solidarityforever/20060715.cgi http://www.ei-ie.org/form/20080818_en.php

پروین کرد

با ماخولیای زمین

جناب نویدی :

ازاینکه نا خواسته سبب بیشتر زنده کردن درد غربت برایتان شده ام پوزش میطلبم .اما هموطن گرامی اگر چه خودرا شایستهء چنین پیشکش ظریف و زیبائی (با مالیخولیای زمین) نمیدانم اما ازشما بسیار سپاسگزارم که بسخن ساده وبی شیله پیلهء من بها داده اید/ چرا که نیک دریافته اید قصد من در کامنتی به جناب هموطن محترممان (ایرانی) که از کناره گیری شما بیجهت شاد شده بودند/ دفاع ازشخص شما به سبب همتباریمان نبوده و فقط یادآوری (انصاف ووجدان) بهموطنانیکه دفاع از" حقوق انسانی وشهروندی"را تجزیه طلبی و ضد ایرانی بودن برداشت میکنند بوده است /زهی تآسف که بجای درک یکدیگر ومتحد شدن برعلیه دشمن مشترکمان (خلافت اسلامی) سعی در طرد همدیگر ونا خواسته تقدیم گل وسنبل به آدمخواران حاکم بر آب وخاکمان داریم .بگذرم درد تا بینهایت زیادست و دریغ و صد دریغ برما ایرانیان بی آنکه دقت کنیم بازیچهء کدامین نامردان روزگارقرار گرفته ایم/ بجایدست اتحاد بهم دان سعی در نفرت پروری از یکدیگر در دلهایمان داریم آخر چرا؟! مگر ما همان اهالی خاک گلگون و گلرنگ نیستیم که تا همین امروزهم با تمامی پدرسوختگیهای وحوش حاکم برکشورمان بهم عشق میورزیم : دیروز نوهء خواهرم که دختری نسل اندر کردست/ خالهء پیره را بقول فرنگیها و فرنگزدها !کلی(سورپریز) فرمودند/البته نه بلحاظ ازدواجش با یک جوان خوش برو رو (مطابق عکس) از اهالی ناف تهرون /که بلحاظ بیخبری من (خاله پیره) از ازین ازدواج عاشقانه ! اما حس غیاب شخص شخیص خودرا! در مراسم نامزدی این دخترهء سره خور را با دیدن عکسهایش با بند بند وجودم احساس کردم . وقتیکه عشق پا درمیانی میکند من و تو هزان ایرانی و غیر چه چیز برای گفتن داریم ؟ اما بیائید با دم گرفتن دسته جمعی این دو بیتی یادی از عمرش دراز باد هوشنگ ابتهاج ه ا سایه کنیم که صد البته تا 53 شمسی زمان سرایش این مویه نامردان و نامردمان به شکل وشیوه ای دیگر گلهای چمن آزادیخواهی کشور ازشاخه جدا میکردند / ننگشان باد که تاوان را احمقانه وبزدلانه پس دادند : گل زرد وگل زرد وگل زرد// بیا باهم بنالیم از سر درد ..جهان تا در کف نا مردمانست//ستم با مرد خوهد کرد نامرد! همین بقیه شاید با دیگر هموطنان ؟

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید