رفتن به محتوای اصلی

آوانس دادن به درخواستهای مسلمانان را دست کم نگیرند

آوانس دادن به درخواستهای مسلمانان را دست کم نگیرند

ناهید حسینی

اختلافات در دولت دانمارک بر سر مسلمانان افراطی

مشکل برخورد با مسلمانان افراطی در بریتانیا نیز برای ما ایرانیان مقیم اینجا تبدیل به مسئله بغرنجی شده است. بخصوص مسلمانان سومالی که از عقب ماندگی زیادی برخوردارند. شاید برای شما عجیب باشد که بدانید که در بریستول دو مدرسه وجود دارد که اکثریت دانش آموزان آن مسلمان هستند و اکثر اعضا کمیته مدرسه از والدین مسلمان تشکیل شده است. در سال گذشته از انجام پروژه ای که در مورد "سکس و جنسیت در آموزش" به کارهای تحقیقاتی اختصاص داشت جلو گیری به عمل آوردند. در لندن مدرسه ای وجود دارد که به علت بالا بودن تعداد مسلمانان، آنرا دخترانه و پسرانه کرده اند. ایرانیانی که در این مدارس کارمیکنند برای حفظ شغل مچبور هستند که بعضی شئونات اسلامی رارعایت کنند. در اینچا ما بیشتر از ایران مورد سئوال قرار میگیریم که چراحجاب را رعایت نمی کنیم و یا نماز نمی خوانیم. اینکه بعد از 11 سپتامبر و همین طور اوضاع نابسامان خاورمیانه باعث رشد بنیادگرایی اسلامی در تمام دنیا شده است، شکی وجود ندارد، اما مسئله مهم برای ما باید چگونگی برخورد با این قضیه باشد. آیا الان زمانی است که سکوت کنیم و یا شجاعانه در مقابل این حرکات و نظریات آنان برخوردی روشنگرانه و مسئولانه داشته باشیم؟ آیا زمان آن فرا نرسیده است که حتی به مردم کشوری که در آن زندگی می کنیم بگویئم که آوانس دادن به درخواستهای مسلمانان را دست کم نگیرند که بعدها پشیمانی سودی ندارد

مزدک

اختلافات در دولت دانمارک بر سر مسلمانان افراطی بنیاد گرایی اسلامی ، مشکلی جهانی

راسیستها قبل از اینکه ضد خارجی باشند ؛ اسلام ستیزند.(از مقاله) این دروغی بیش نیست چون راسیستها معمولا اول حمله می کنند و هرگز درمورد ملیت و یا مذهب کسی سؤالی نمی کنند.درثانی بسیاری از راسیستها از حرامیان اسلامی دفاع می کنند چون ضد یهود هستند.ولی اکثریت مردم اروپا واقعا حق دارند که از اسلام بترسند و از حرامیان اسلامی بدبین باشند...

من هرچند خود اروپایی نیستم ولی موافق بیرون راندن تمام مسلمانان از اروپا و اصولا خنثی کردنشان(نه کشتن آنها ) از روی کره زمین هستم.باید درتمام دنیا سعی شود که مسلمانان در اقلییت نگه داشته شوند و از تجمع آنها بشدت جلوگیری شود. عنصر مسلمان اصولا نمی تواند به دیگران احترام گذاشته و متمدنانه با دیگران زندگی کند.محمد خود ناجوانمردانه به تمام کسانیکه به اونیکی کردند پشت کرد و آنها را برای بقای خود نابود کرد.انتظار نیکی و آزادیخواهی و برخوردی متمدنانه از مسلمان داشتن نتیجه ای جز گرفتار شدن در دام ارازل اسلامی نخواهد داشت .مسلمان پیرو ....... محمد است و ایین و رفتارش هم کاملا از پیش برنامه ریزی شده است.برای یک مسلمان هر چیزی که کمک به ایجاد حکومتی اسلامی شود حلال و قابل اجراست ولوا ینکه ملیونها انسان از بین بروند.برتمام ایرانیان وطن پرست و انساندوست و دمکرات و سکولار است تا در هر مکانی و در هرجایی که بحث این ارازل میشود موضعی روشن و واضع اتخاذ کنند.بدبختانه جنبش چپ در سراسر جهان با مخالفتهای احمقانه همسو با ارازل و تروریستهای اسلامی باعث مظلوم نمایی حرامیان اسلامی در اروپا شده اند.ولی این ساده گی و ابلهی است.اولین قربانیان حرامیان اسلامی درایران همین ضد امپریالیستهای ابله بودند.و در اروپا درصورت قدرت گرفتن این ارازل تمام دست اوردهای بشری را بنابودی خواهند کشید.این بصورت پشمالو سگان درنده وخوک سیرتان محمدی در جهاد و قربانی کردنشان جشن می گیرند. مگر بزرگترین جشن این ارازل مسلمان عید قربان نیست؟کنون که دوران سخت و ضربه پذیری اسلام و خوکان اسلامی فرا رسیده و از هر طرفی بخصوص از میان تودهای مردمی مورد تهاجم و بدرفتاری و نفرت و تحقیر قرار گرفته اند برایرانیان است که همراه و همگام با مردم متمدن این جرثومه های فساد و تباهی را از دامن تمدن بشری و بخصوص تمدن ایران زمین بزدایند.اینها نه انسانند و نه برای انسانها و حقوق بشر و دمکراسی و سکولاریسم سر نخی ارزش قایل هستند.اینها میکروبهایی خطرناک و از ایدز بدتر و متجاوزی هستند که توان مقاومت و رشد و ترقی را از جوامع انسانی گرفته اند.نباید به این ارازل خوک صفت محمدی رحم کرد.همگام و همراه با روشنفکران اروپایی باید بمبارزه باای موجودات عقب افتاده و پلید و حشرات مضر و ترورسیتهای ترسو و بزدلان کور ومتعصب پرداخت.هیچ مسلمانی نه قابل دفاع است و نه ارزش انسانی دارد که از او دفاع شود.دفاع از کسانی باید کرد که برای جان و شرافت و تمدن و حقوق انسانها ذره ای ارزش قایلند نه خوکان اسلامی!

با درود خانم حسینی!ببینید خدای اسلام چه جانور وحشی و زشت و پلیدیست که با دیدن نماینده اش جبرییل محمد که به اصطلاح پیامبرش بوده هر بار که این جانور درنده و ترسناک را می دیده بخود می ریده(چون مرض صرع داشته و در هنگام غش کردن ...)!اولین پیام این جانور وحشی به محمد اینست>قم فانظر! بلند شو و بترسان!بنابراین ساده...

پروین کرد

بدرود و سپاسی با و از کیانوش توکلی.

هموطن گرامی جناب ایرانی

من حضرتعالیراجز بصورت یک هموطن کامنت گذار نمیشناسم/آقای نویدی را هم جز از طریق نوشتها وعکسیکه نشان از درد غربتی غریب و دردناک دارد هرگز ندیده و نمیشناسم / ولی میدانم که ایشان هم مثل من از کرد تباران ایرانی هستند همین ونه بیش . با استناد به آخرین جملهء کامنت جنابتان"بویژه افرادیکه ((به نظر میرسد)) بارها برضد ایران مقاله درج کردند"!! .ازتان میپرسم: شمائیکه هنوز بدرک و فهم درست خود از مقالات ایشان (نویدی) مطمئن نیستید /چرا که جملهء(بنظر میرسد)را بکار میبرید/چگونه بخود حق میدهید اینچنین از رفتن ایشان شاد شوید که وجدان و انصاف را به تبعید فرستاده و فراتر ازآن وکالت و قراردی یکجانبه دال بر خوشحالی همگانی از طرف مخالفان ایشان امضاء کنید ؟ آخر درکدام مقاله و درکجا آقای نویدی برضد ایران نوشته است که میفرمائید "کسیکه اینهمه مخالف دارد بهترست در مدیریت نباشد"؟!! اگر شما وامثال شماهواداری از فدرالیسم آقای نویدی را ضد ایرانی میدانید خطای خودتانست که پس از حداقل دو دهه ونیم زندگی دردموکراسیهای غربی و برآیالعین دیدن بعضآ حکومتهای فدرالی / متآسفانه و بهیچعنوان نمخواهید آنرا درک کنید .دراینجا وبطور وارونه آزادی را لایق دیگران میدانید و لالمانی ونهایتآ مرگ را برای هموطن که بدبختانه نشان از نوعی پارانویای ناسیونالیستی بیربط از طرف شما و شمایانست . نا گفته نماند فدرالیسم درکشورهای کثیرالمله مانند کشورما فقط در صورت استقرار یک دموکراسی قوی امکانپذیرست وگرنه همگی جز بازیچه ای در دست استعمار جهانی وطعمهء ای برای وحوش داخلی نخواهیم بود .امیدوارم آقای نویدی هم پس استراحت و خستگی را به مشعل نوروزی سپردن با بهار دوباره به سایت ایرانگلوبال بازگردند

ناصر مستشار

مارکسيسم، استالينيسم ندارد ( گفت وگو با ناصر زرافشان )

سال گذشته وقتی ناصر زرافشان برای دریافت جایزه به آلمان آمده بود بنده (ناصر مستشار) از ناصر زر افشان در باره استالینسم با جمله از خود استالین که گفته بود:کمونیستها از سرشت دیگری هستند ، بحثی را آغاز کردم که با بی اعتنائی او مواجه شدم ولی می بینم که ایشان نیز به استالینیسم روی خوشی ندارد ،بسیار تعجب می کنم.الان دیگر هر کس که روزگاری خود را کمونیست می دانست و از همه جنایت های گذشته نیز دفاع می کرد ند ولی الان پس از آشکار شدن حقایق برای همگان آنها هم بر نقطه ضعف ها و جنایات استالین انگشت می گذارند که دیگر بسیار دیرهنگام است و هیچ اثر مثبتی ندارد چرا که دفاع از استالین آنها را در کنار جنایات جمهوری اسلامی قرار می دهد همانطوری که وقتی جمهوری اسلامی در دهه شصت کشتار می کرد ،حزب توده همه آن جنایات را بعنوان مشت آهنین توجیح می کرد تا چرخهای انقلاب ضدامپریالیستی پیش برود!

بهمن

مارکسيسم، استالينيسم ندارد ( گفت وگو با ناصر زرافشان )

همانگونه که حقوق بشر استسنا ندارد جنایت همم همین حالت را دارد. دفاع آقای زراقشان از مارکس وبه تبع ار لنین دفاع از جنایات بلشویک ها میباشد . هیچ کس حق ندارد برای سعادت مادی بخشی از جامعه اکثریت آن جامعه را به بردکی بکشد.این رویدا در روسیه منجر به قتل عام مردم روسیه اغلب دهقانان شد .شخص لنین فرمان قتل عام مردم روسیه را بنام پرولتاریا وفلسفه مارکس اعلام کرد. در حقیقت استالین ادامه دهنده راه لنین بود.ایراد به خود لنین است. او نه تنها قابل دفاع نیست بلکه مجرم است.هزازان ستد دال بر

فرمان لنین برای اعدام ها ونابودی کارگران ودهقانان وجود دارد.

هیچ قدرتی نمیتواند این جنایات را توجیه کند.ولی آقای زرافشان میگویند بعد از سالهای 30.گشتار های اساسی در زمان لنین پس از کودتای بلشویکی توسط خود لنین سازماندهی شد.ساختن اوردوکاهای کار اجباری در زمان خود لنین بود.با داشتن چنین افرادی که از جنایت دفاع میکنند راستی بهای آزادی اندیشه در گشور ما ایران چقدر ارزان است.انقلاب اکتبر به تاریخ پیوست وعده ای هنوز بدنبال ان فاجعه هستند.

ناصر کرمی

nasser.karami@gmx.de

از کمیت بکاهم و بر کیفیت بیافزایم

جناب آقای توکلی گرامی، با سلام و خسته نباشید: هیچکدام از ایرانیان و کاربران سایت ایران گلوبال خواهان بر کناری و فراری دادن "آقایان آیدین تبریزی و کیومرث نویدی" و امثال آنها نبوده و نیست. اگر برخوردی انتقادی و نقدی وجود داشته صرفأ به سبک و متدولوژیک نوشتاری و گفتاری بدون تحقیق بی پشتوانهء این آقایان بوده است که چند نفری از نویسندگان سایت بجای بحثهای فرسایشی بدونِ نتیجه تشخیص دادند که وقت خود را در کانالهای مفیدتر تلف کنند و رفتند. ......

جناب توکلی هیچکس باعث پرت شدن آقای تبریزی و نویدی از میدان بحث و گفتگو سایت ایران گلوبال نبوده و نیست، بلکه طرز برخورد و سبک تاریخ نگاری و ایران ستیزی با تفرقه افکنی و تحلیل های سطحی خودِ این آقایان بوده است که دیگر خریداری نداشت و در آینده هم طرفداری نخواهد داشت بویژه در بین همان افراد اقوامی که این آقایان ادعا دارند که از حقوقشان دفاع میکنند. هر کسی عامل، ناظر و مسئول بیوگرافی و هویّت اجتماعی و شناسنامهء سیاسی خود میباشد نه دیگران، بنا بر این فضای دشمن تراشی و اظهار نگرانی برای سرنوشت حال و آینده این آقایان جایی ندارد.

مطمئن باشید تلاش شما و سایر همکارانتان برای بازگشت و فعّال متعهد شدنِ آقای تبریزی و آقای نویدی در گردش کار سایت ایران گلوبال بدونِ تغییر بنیادی در سبک و تحلیل های قبلی خود جز خسارت وارد کردن و مسدود کردن مجدد میدان دیالوگ سازنده و پژوهش استخواندار در عرصه های مختلف هست و اگر شما خارج از چهار چوب اصول دمکراسی زمانی که نوشتارهای گل آلودِ آقایان نویدی و تبریزی به نقد گرفته میشدند و میشوند بر اثر روایط شخصی از آنها حمایت کرده اید و بکنید، دیگر ما را برای گفتن حرفی نیست. زیرا آنوقت خودِ شما اوّلین کسی خواهید بود که اصول و ارزشهای زیر بنای کار سایت را زیر پا گذاشته اید.

بسیاری از نویسندگان، تاریخ نگاران، تحلیل گران، پژوهشگران، جامعه شناسان، باستان شناسان، ایرانی هنوز در نیافتند، که ما در زمان و جهانی زندگی میکنیم که رشد فن آوری های تکنولوژی رسانه های گروهی جامعهء اطلاعاتی را بوجود آورده است که دیگر به سبک قدیم نمیشود، رشته کوه البرز را در یک کلام بر زاگرس گذاشت، نمیشود بر حسب احساسات و میل درونی قوم و قبیله و زبانهای مختلف ساخت، نمیشود بنا به منافع شخصی و قومی خویش چندین گویش را که ریشه های زبان پارسی هستند مطلقأ با آن بیگانه بدانیم، نمیشود خود را پارس و پارسی بدانیم و دیگران را دوره گرد به فروش رسانند، نمیشود هر ساعت یک ملّت فرهنگی، سیاسی، معنوی و غیر معنوی ساخت،نمیشودهویّت تیره های ایرانی را هزاران کیلومتر به کویرها پرتاب کرد، نمیشود تاریخ ایران و تخت جمشید و دیگر اسناد و آثار باستانی را یک ساعته از روی زمین برداشت،.

نه فقط در جامعهء ایرانیان خارج از کشور از هر طیف فکری و قومی آن، بلکه در درونِ کشور هم پایه های دمکراسی ریشه دوانده است و مردم دنبال واقعیّتها و ارزشها و منافع و هویّتِ ملّی خود هستند و برای آنها دیگر مهم نیست که این خواسته ها و واقعیّتها از زبان چه کسی بیان میشود، به عبارتی کوتاه: مردم بخوبی میدانند که آقای توکلی، مزدک، ستوده، حبیب تبریزیان، و غیره چه میگویند، اگر درست روشنگری نکنند، واقعیّتهای تاریخی و جامعه شناسی و باستان شناسی را از نگاهِ امروز بازگو نکنند، در کارشان صداقت و تحقیق نباشد، شما را بر اساس اصول دمکراسی قیچی خواهند کرد،

آقای تبریزی و آقای نویدی هم بر اساس همین ارزشهای دمکراسی و تجربهء شناختی امروز قیچی شده اند، چسپاندن زروگی و سوار کردن دوبارهء آنها به کاروان در حال شتاب غیر دمکراتیک هست، بگذارید که این آقایان در خویشتن شناسی خویش بازنگری کنند، راه و روشی دیگر را بر گزینند، راه پیوستنِ دوباره را بیابند، همهء ما جا و مکان را برایشان پیوسته رزرو نگه میداریم. امّا نوشتار و افکار آنها را خرده گیر تر از قبل زیر ذره بین خواهیم گذاشت و بدون بگذشت به نقد خواهیم گرفت.

در پایان امیدوارم به عنوان: [از کمیّت بکاهیم و بر کیفیّت بیفزایم ] که بدرستی کارشناسانه انتخاب شده است توّجه جدی شود.

یک آذربایجانی

مهندس عبداله عباسی جوان فعال هویت طلب آذربایجانی در بند انفرادی ۲۰۹ زندان اوین

هویت طلبی، یعنی طلبیدن حق آزادی اظهار هویت فردی و گروهی و نه بی هویتی و دنبال هویت گشتن!؟ جناب یک ایرانی، نوشته اید: "هویت طلبیدنی نیست و نخود و عدس و لوبیا هم نیست که کسی ازکسی بدزدد یک کسی از کسی قرض بگیرد یا عده ای از دولت و حکومتی طلب داشته باشد! ... هویت طلب یعنی بی هویت و این یک دشنام است. زیرا همه انسان ها هویت دارند ..." دقیقا درست است که هرکسی هویتی دارد و اتفاقا بیش از یک هویت هم دارد که این هویت ها از لایه های مختلف تشکیل شده است که تناقضی باهم ندارند و هیچ یک نباید جایگزین بقیه شوند. هر فردی یک هویت فردی دارد که متضمن استقلال فردی و عقاید و باورهای شخصی اوست

هویت فردی هر کسی باید به رسمیت شناخته شده باشد تا در امور شخصی اش بتواند استقلال و آزادی عمل داشته باشد و اجتماع نمی تواند باورها و عقاید اکثریت را به عنوان هویت اتنیکی (قومی) یا ملی یا مذهبی یا هر چیز دیگری بر او تحمیل کند. این یعنی آزادی فردی. در مرحله بعد هر اتنیکی (یا شما بگویید قومی) یک سری باورها، آداب، رسوم، زبان، فرهنگ، هنر، موسیقی و... منحصر به فرد خود را دارد که به عنوان یک جمع باید حق آزادی بروز و اظهار این هویت ویژه اش را داشته باشد. یعنی حق داشته باشد، زبان مادری اش را در تمام شئون زندگی جمعی داخلی اجتماع خود بکار بگیرد،فرهنگ، هنر، موسیقی خود را توسعه دهد، از بزرگان تاریخش تجلیل کند، اگر شما روزی را روز کوروش می نامید، بقیه هم آزادند مثلا روزی را روز بابک بنامند و در آن روز به قلعه بابک بروند و کسی نمی تواند به بهانه هویت ملی و کشوری، هویت اتنیکی را ممنوع کند یا آن را قبیله گرایانه بنامد.

البته تمام انسانها هم یک هویت بشری دارند که همدردی در بلایای طبیعی، جشنواره های بزرگ هنری و ورزشی جهانی همچون المپیک، اعلامیه جهانشمول حقوق بشر، به هم پیوستگی اقتصاد جهانی و گلوبال و... همه مظهر این هویت گلوبال بشری هستند. همه این لایه های هویت انسانها مکمل یکدیگرند و تا زمانی که بصورت جبری و تحمیلی در نیامده باشند، تناقضی هم با هم ندارند. انسانها باید در تمام لایه های این هویت تودرتوی خود آزادی اظهار و بروز هویت فردی و گروهی خود را داشته باشند. البته هر فردی و هر گروهی تا آنجا آزاد است که آزادی اش در تضاد با آزادی انسانها و جوامع پیرامونی دیگر نباشد.

یعنی هر اجتماعی حق دارد هویت اکثریتش را اظهار کند ولی حق ندارد آن هویت را بر اقلیت زیر مجموعه اش تحمیل کند و باید حق متفاوت بودن را برای زیر مجموعه هایش هم به رسمیت بشناسد. هیچ کسی را به صرف اینکه پدر و مادرش ترک است نمی تواند مجبور کرد از هویت جمعی اکثریت ترکها طبعیت کند یعنی هویت فردی مقدم بر هویت اتنیکی است. همینطور هیچ کسی نمی تواند تمام ایرانیان را به صرف متولد شدن در ایران، مجبور کند که مثلا کوروش را جد خود بدانند. البته وقتی اکثریت ایرانیان به کوروش احترام قائلند، روز کوروش هم تعیین خواهد شد و گرامی هم داشته خواهد شد اما هیچ هویتی نباید بر هیچ کسی تحمیل شود و احساس وابستگی به هر هویتی، موضوعی فردی و اختیاری است. یعنی همه باید بیاموزند که هویت جمعی خود را آزادانه ابراز کنند ولی به حق متفاوت بودن اقلیت زیر مجموعه خود نیز احترام قائل شوند و آن را به رسمیت بشناسند.

مهشيد

دو پرسش صريح از کيانوش توکلی در انتظار دو پاسخ صريح از ايشان!

جناب کيانوش گرامی!

آقای ناصر مستشار، در مقاله ای در همين سايت شما، بسيار صريح و بی پرده، از اسراييل خوسته است که دست از ترديد های خود بردارد، و هرچه زود تر به تأسيسات اتمی ايران حمله کند. يعنی هم ايرانيان زيادی را در همان لحظات اول به قتل برساند، و هم با پخش تشعشعات اتمی (محصول تأسيسات اتمی ايران و بمب های اتمی اسرايیل) باعث شود تا ده ها ده ها سال، نسل ها و نسل های آينده ايران و اطراف ايران سرطانی و مبتلا به انواع بيماری ها به دنيا بيايند.

آقای حبيب تبريزيان در مقاله ای که همين حالا هم در صفحه اول شما هست نوشته است که جاسوسی برای اسراييل و آمريکا اگر آرمانی باشد کار بسيار خوبی است و بايد تابوشکنی کرد و از اين کار بسيار خوب تقدير به عمل آورد. چون آمريکا و اسراييل متحدان استراتژیک ايران هستند.

من هم ضن محکوم کردن اقدام رژیم به اعدام کسی که رژيم او را جاسوس اسراييل ناميده بود، و اعلام عدم صلاحيت رژيم و دادگاه هايش در رسيدگی به اين امور، کامنتی در اين رابطه، در پای مقاله حبيب تبريزيان گذاشته بودم.

و حالا دو پرسش صريح من که اميدوارم پاسخ درست و حسابی و معقولی به آن بدهيد و حرف های کلی نزنيد. حرف کلی و جواب کلی را من خودم هم بلدم:

۱ ـ آیا اين دو نفر، ناصر مستشار و حبيب تبريزيان، عضو مديريت سايت ايران گلوبال هستند؟

۲ ـ اگر چنين است، آیا می شود حتی يک لحظه هم تصور کرد که اداره سايتی ايرانی و مستقل، تحت مسئوليت کلی کيانوش توکلی که مطمئن هستم فرد با حسن نيتی است، با مشارکت چنين مديرانی، قابل توجيه باشد؟

با احترام

کیانوش توکلی

از کمیت بکاهم و بر کیفیت بیافزایم

مهشید گرامی! در این سایت هرکسی مسئول نوشته و یا سخن خود می باشد؛ بنابراین ناصر مستشار و حبیب تبریزی اگر دوست داشتن به شما پاسخ می گویند. ضمنا آقای مسشتار از نویسندگان سایت است و حبیب از همکاران ما در مدیریت ایران گلوبال است در ادامه خط مشی سایت را درج کرده ایم در واقع با همین ملاک دوستان بدور سایت جمع شده اند. بقیه نظرات، نظر شخصی است:

ایران گلوبال ، سایتی خبری - تحلیلی می باشد و به هیج حزب و گروهی وابسته نیست و لی دارای سیاست تبلیغی و خط مشی معینی به قرار زیر می باشد:

-- سایت ، همگامی و اتحاد عمل کلیه نیروهای سکولار ایرانی را برای حقوق بشر و دمکراسی در کشور را پی می گیرد.

-- فرهنگ گفتگو به معرفی مطالب و دیدگاههای اینده نگران می پردازد!

-- سایت ، سعی می کند تجارب نسل انقلابی ها را با نگرشی آینده نگرانه ؛ در اختیار جوانان کشور قرار دهد تا آنان احزاب مدرن خود را یجاد نمایند.

-- سایت ، توجه خاصی به مشکلات دختران جوان (ایران) دارد و مطالبات آنان را پی می گیرد.

-- سایت، سیاست مقایسه را پی می گیرد و به معرفی دست اوردها و امکانات جوانان غرب می پردازد وآن را با وضیعت جوانان کشور مقایسه می کند.

-- سایت ، مدافع یک جمهوری سکولار و دمکرات در ایران فرداست، و بنابر خصلت گفتگو و دیالوگ خود ، مخالف سیاست حذف نظرات سایر دگر اندیشان است ودر این خصوص سانسور را کار نادرستی می داند!

ناصر مستشار

از کمیت بکاهم و بر کیفیت بیافزایم

خانم یا آقای مهشید .... در باره بنده چنین نوشته اند:آقای ناصر مستشار، در مقاله ای در همين سايت شما، بسيار صريح و بی پرده، از اسراييل خوسته است که دست از ترديد های خود بردارد، و هرچه زود تر به تأسيسات اتمی ايران حمله کند. يعنی هم ايرانيان زيادی را در همان لحظات اول به قتل برساند، و هم با پخش تشعشعات اتمی (محصول تأسيسات اتمی ايران و بمب های اتمی اسرايیل) باعث شود تا ده ها ده ها سال، نسل ها و نسل های آينده ايران و اطراف ايران سرطانی و مبتلا به انواع بيماری ها به دنيا بيايند.)اول اینکه نه به فرمان من جنگی آغاز می گردد نه مانع می گردد ونه پایان می پذیرد بلکه همه اینها با بر آوردهای بین الملی و خطر رشد اتمی حکومت اسلامی و به بازی گرفتن سرنوشت خاورمیانه بستگی دارد که حاکمان اسلامی تا کنون خوب بر طبل جنگ کوبیده اند واگر شما مخالف حمله نظامی هستید با از اتمی شدن جمهوری اسلامی جلوگیری نمائید و گرنه جمهوری اسلامی مسلح به سلاح اتمی مساوی با یک نزاع تمام عیار منجر خواهد شد!

یک ایرانی

مهندس عبداله عباسی جوان فعال هویت طلب آذربایجانی در بند انفرادی ۲۰۹ زندان اوین هویت را همه دارند ! هویت طلبیدنی نیست و نخود و عدس و لوبیا هم نیست که کسی ازکسی بدزدد یک کسی از کسی قرض بگیرد یا عده ای از دولت و حکومتی طلب داشته باشد!

ايران گلوبال

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Global (iranian futurist online magazine)

Thursday 27 November 2008

هویت را همه دارند!

هویت طلبیدنی نیست و نخود و عدس و لوبیا هم نیست که کسی ازکسی بدزدد یک کسی از کسی قرض بگیرد یا عده ای از دولت و حکومتی طلب داشته باشد!

بهتر است این بر و بچه های پان تورک و قبیله گرا که این سایت ها را هم اشغال کرده اند از همان عنوان هایی که سابقاً به کارمی رفت و پدران فکری و سیاسی شان به کار می بردند استفاده کنند.

مثلا بگویند یک عضو فرقهء دموکرات یا یک طرفدار استقلال طلب. مثل دوران پیشه وری و غلام یحیی!

انتساب تیتر هویت طلب به مردم مناطق گوناگون ایران به بهانه تنوعات فرهنگی و زبانی ، یک توهین اساسی به ملت ایران و مردم ایرانی ساکن این ایلات و ولایات است!

من نمی دانم آخر کی می خواهند بفهمند! لااقل منافع و مطامع سیاسی مراد ها و مرشدهای خودتان را در یک عبارات قابل قبول تر و عقلانی تر عنوان کنید.

هویت طلب یعنی بی هویت و این یک دشنام است. زیرا همه انسان ها هویت دارند و مردم ایران نخست از هویت ایرانی خود و سپس از صبغه ها و رنگ های هویت قومی یا فرهنگی یا مذهبی خاص خود برخوردارند. این مسخره است که کسانی ، مطالبات تجزیه طلبانه یا ایران شکنانهء خود را زیر کلماتی مثل هویت طلبی و هویت طلب پنهان می کنند و مردم ایران را بی هویت می خوانند. ریش این حرف ها دیگر درآمده است. آنقدر هم بچه های نا آگاه را در این دوران که پستی و دنائت سراسر ایران را اشغال کرده و سرنوشت ملت ایران را درچنگالهای حکومت دینی فشرده است تحریک نکنید و به زندان گسیل نکنید و از عنصر نا آگاهی و خامی و ناپختگی هم برای قبیله و ایل و عشیره ها قهرمان نسازید. که به قول عرب ها خسرًالدنیا والآخره خواید بود. از ما گفتن بود .دست از تحریکات قومی بردارید ، برای ازادی ایران مبارزه کنید زیرا اگر ایران آزاد نشود ایلات و عشایر هم روی خوش نخواهند دید.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید