رفتن به محتوای اصلی

صغرا را اعدام نکنید!

صغرا را اعدام نکنید!

خشایار رُخسانی

حکم اعدام برای دختری که از ۱۳ سالگی در زندان است

چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار صغرا یک دختربچۀِ روستایی است که از رویِ تنگدستی در جایگاه پایزن (خدمتکار) در خانۀِ یک آدم توانمند بکار گرفته میشود؛ پس از چندی در 13 سالگی اِرَنگِ (اتهام ) بی بنیادِ کُشتن ِپسربچۀ دارندۀِ خانه را به او وارد میکنند که نه برای انجام آن انگیزه ای در کار بوده و نه گواهی؛ اِرَنگی که تنها بر پایه گمانه زنی دارندۀ خانه استوار بوده است

در جهان آزاد به این پیشآمد اندوهناک به پاس خُردساله بودن "بزه ور" (متهم) آنرا بسانِ یک پَشیماری (شکایت قضایی) ارزیابی نمیکنند؛ وپس از انجام روندِ بازجویی های نخستین، برای رسیدگی به آن دیگر دادگاهی برپا نمی شود. ولی در ایرانِ اسلامی این پیشآمدِ غم انگیز شَوَندی (دلیلی) میشود که صغرا را قصاص کنند و پیش از آن 19 سال صغرا را در سیهاچال های هراسناک اسلامی زنده بگور کنند تا جوانه زندگیِ او نشکفته پرپر شود. و در این میان دوبار او را به پای چوبه دار میبرند. پرسش اینجا است که در آنجایی که تبهکاران اسلامی این بیداد را به نشان از "خلوص ایمان " آنها به الله و نیایشِ الله انجام میدهند، چرا فَرجادِ همگانی (وجدانِ عمومی) در ایران به این جَنوَریِ (جنایت) نامردُمیک (غیر انسانی) پَتکارِش (اعتراض) نمیکند. براستی ما در چه همبودگاهی و در چه سده ای از دوران زندگی میکنیم که این چنین بیدادی را برمیتابیم و خاموش میمانیم؟ اگر برداشت مردم ایران از دادگری و ارزش های آدمی چیزی سوایِ برداشت آخوندها است، چرا در برابر این بیداد خاموش مانده اند؟ آبشخور ِ این همه سنگدلی که هیچ گونه ارزشی برایِ و هودهایِ (حقوق) آدم نمی شناسد و در زیر پا گذاشتن ِ آن مرزی نمی شناسد در چه فرهنگی پرورانده و کجا اُستوانیده (محکم) شده است؟ چگونه است که همبودگاه ایران این گزارش را میشنود ولی بسادگی از آن میگذرد؛ انگار که هیچگونه رویدادِ ناهنجاری پیش نیآمده باشد. براستی، آن دادرسِ دژخیمی که رای به "قصاص" کردن ِ این دختر بچۀ بیگناه داده است، آموزش ِ آدم بودن یا بهتر بگویم آموزش ددمنش بودن ِ خود را بر پایه چه نسکی (کتابی ) فراگرفته است و در چه فرهنگی پروریده شده اس؟ مگر راستینگی چیزی بجز این است که زرسنج ِ (معیار) ارزش هایِ این بیدادگر، قرآن و رفتار و سُنت محمد است؟ در جاییکه رسول الله دختر 9 ساله را گُوالیده (بالغ) میداند و کام گرفتن از یک دختر بچه 9 ساله (عایشه) فَرداتِ (امتیاز) خودویژه (شخصی) خود میپندارد (که تنها بخش کوچکی از "سرفرازی های" اوست)، باید که در سده بیست و یکم، در زمانیکه این گونه رفتار را (کام گرفتن از یک دختربچه)به نشان بزهکاری با آن برخورد قضایی میکنند؛ این دادرس ِ اسلامی ( تو بخوان بیدادگر اسلامی) برای رَوایشِ (توجیه) این کار نامردُمیک که سُنتِ رسول الله بوده است ، یک دختر بچه 13 ساله ایرانی را بسان یک زن گُوالیده (بالغ) و جاافتاده کُرپانی (قربانی) باور هایِ نامردُمیک و واپسماندۀ خود و پیشینیانِ تازی خود میکند، تا جهانیان بدانند زمانیکه رسول الله از یک دختربچه 9 ساله کام میگرفت به بیماری بچه بازی گرفتار نبوده است. زیرا بنا بر قانون قرآن و سُنت، دختران از سن هفت سالگی رسیده و گوالیده (بالغ) شمرده میشوند و آنها در این سن خویشکار کردار خودشان میباشند.

برما چه رفته است که در برابر این بیداد، آگویا (خاموش) مانده و در خود تَنیده ایم (سکوت کرده ایم)؟ پرده دری از این بیداد، در رساندنِ این گزارش به رسانه هایِ گروهی دنیایِ آزاد، و نامه نگاری برای درخواستِ کمک از دولت هایِ دمکرات برایِ جلوگیری از قصاص و آزادی صغرا، کمترین کاری است که ما میتوانیم برایِ آرامشِ فَرجادِ (وجدان) خود انجام دهیم، اگر هنوز به ارزش ها و هوده هایِ آدم ارج مینهیم و همه آدمها در یک همبودگاه را اندامهای یک پیکر میپنداریم.

iran pars

کودتای مخملی به وقوع پیوست!

آیا آمریکا می خواهد به حکومت ایران نزدیک شود

آیا ایالات متحده به حکومت ایران نزدیک

میشود وخواسته های رژیم را می پذیرد؟

17 ژوئیه 2008

در روزهائی که بیشترین بخش از گزارشهای خبری خاورمیانه به موضوع مبادله تروریستهای حزب الله با پیکرهای دو تن سرباز جان باخته اسرائیلی اختصاص داشت، دو رویداد مهم خاورمیانه ای نیز در جهان بازتاب یافت که ارزیابی آنها برای پی بردن به مسیری که بحران اتمی ایران در آن گام بر می دارد ضروری است:

از یک سو آیت الله خامنه ای در آخرین نطق خود تاکید کرد که هیچکس جز احمدی نژاد حق اعلام سیاستهای اتمی رژیم را ندارد و از سوی دیگر، ایالات متحده که همیشه گفته بود شرط اول آغاز مذاکرات اتمی با ایران آن است که ابتدا غنی سازی اورانیوم را متوقف کند، اعلام داشت که برای یک بار حاضر است نماینده ارشد خود را برای حضور در گفتگوهای سعید جلیلی با خاویر سولانا بفرستد. برخی تحلیلگران این خبر را چنین تفسیر کردند که ایالات متحده در مواضع اصولی خود یک تغییر راهبردی داده و گام مهمی به آشتی با حکومت ایران نزدیک شده است.

این گونه تحلیلگران همچنین یادآوری کردند که اکنون چند هفته است که اعلام می شود ایالات متحده خواهان گشودن دفتر دیپلماتیک در تهران است که طبق موازین بین المللی حق آن کشور است، زیرا در واشنگتن نیز دفتر دیپلماتیک ایران برقرار می باشد. گرچه ایالات متحده هنوز تقاضای رسمی در این باره به تهران ارائه نداده، ولی احمدی نژاد در روزهای گذشته چند بار گفت که اگر چنین تقاضائی تسلیم شود، دولت وی آن را به طور جدی مورد بررسی قرار خواهد داد. همچنین سخن از مبادله ورزشکاران بین دو کشور در میان است.

"دفتر دیپلماتیک، برای نزدیکی با ملت ایران"

برخی آگاهان در واکنش به خبر علاقمندی ایالات متحده به گشایش دفتر دیپلماتیک می گویند که چنین امری نمی تواند به طور قطع به علاقمندی واشنگتن برای نزدیک شده به حکومت تهران تلقی شود، بلکه ممکن است هدف آن آسان ساختن تماسهای مستقیم بیشتر مقامات آمریکائی با مردم ایران و علیه رژیم باشد.

نیکلاس برنز معاون پیشین وزیر امور خارجه آمریکا در 13 ژانویه گذشته، و پیش از آن که سمت خود را به ویلیام برنز بسپارد، در یک مصاحبه با رادیو بی بی سی گفت: دولت آمریکا در صدد تضعیف موقعیت حکومت ایران در منطقه می باشد. او گفت: حکومت ایران به تلاش برای دستیابی به بمب هسته ای ادامه می دهد، در عراق و نقاط دیگر به فتنه گری دست می زند و در روند صلح اسرائیل و فلسطینیان اخلال می کند و موجب خطر در منطقه و جهان می شود.

اخیرا شایع شد که کنگره آمریکا بودجه کلانی را برای ایجاد ارتباط دولت ایالات متحده با مردم ایران تصویب کرده است. گرچه این خبر به طور رسمی تائید نشد، ولی طبق گزارشهای علنی پیشین، کنگره آمریکا دهها میلیون دلار به برنامه های رسانه ای برای ترویج دموکراسی در ایران و ایجاد ارتباط با مردم آن کشور اختصاص داده است.

"حضور در مذاکرات اتمی، جنبه اتمام حجت"

در مورد حضور نماینده آمریکائی در گفتگوهای اتمی، در نشستی که قرار است پس فردا (شنبه 19 ژوئیه 2008) در سوئیس برگزار شود، برخی آگاهان بر این باورند که چنین اقدامی پیش از آن که گامی از جانب ایالات متحده برای نزدیک شدن به حکومت ایران باشد، ممکن است جنبه اتمام حجت داشته باشد.

در گزارشها گفته شده که ویلیام برنز معاون سیاسی وزیر امور خارجه آمریکا (و جانشین نیکلاس برنز) قصد دارد روز شنبه (پس فردا) در جلسه خاویر سولانا (سرپرست سیاست خارجی اتحادیه اروپا) به عنوان نماینده کشورهای 1+5 (پنج کشور عضو دائم شورای امنیت + آلمان)، با سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران حضور داشته باشد. این دیدار در حالی صورت می گیرد که اتحادیه اروپا و ایالات متحده اعلام کرده اند که پیش از متوقف شدن یا تعلیق غنی سازی اورانیوم از جانب ایران، گفتگوهای اتمی را با آن کشور آغاز نخواهند کرد.

در گزارش گفته شده که ویلیام برنز در گفتگوها دخالت فعال نخواهد داشت، بلکه به صورت "مستمع آزاد" به حرفهای جلیلی گوش خواهد کرد تا طرز تفکر و شیوه استدلال حکومت ایران را بشناسد. احتمال دارد که این حضور در ضمن اعتبار بخشیدن به جدی بودن خواسته های بین المللی در قبال حکومت ایران باشد و اخطاری به دولت تهران تلقی گردد.

احتمال دیگر آن است که ایالات متحده می خواهد پیش از تصمیم گیری نهائی در مورد نابود کردن تاسیسات نظامی حکومت ایران، به اروپا و جهانیان نشان دهد که همه امکانات دیپلماتیک را آزموده است.

"سخنان خامنه ای، درگیری را شدیدتر می کند"

در همین حال، آیت الله خامنه ای در آخرین نطق خود سیاستی را اعلام کرد که ممکن است در تعیین سرنوشت اتمی ایران و احتمال جنگ تاثیر قاطع داشته باشد. او در این سخنرانی گفت: از این پس تنها احمدی نژاد است که سیاستهای اتمی ایران را بیان می کند و دیگران حق ندارند در این باره سخنی بگویند که با گفته ها او تناقض داشته باشد.

این اعلام سیاست از جانب خامنه ای، به دنبال اظهار نظرهای متفاوت و متناقض دو تن دیگر از دست اندر کاران سیاسی ارشد رژیم – رفسنجانی و لاریجانی – بود که ظاهرا مواضع نرمتری عرضه کرده اند.

خامنه ای در سخنرانی خود گفت: «مسوول پيشبرد موضوع هسته‌يي شورايعالي امنيت ملي است که در رأس آن رييس‌جمهور محترم قرار دارد و آن چه که از طرف رييس‌جمهور و مسوولان درباره موضوع هسته‌يي بيان مي‌شود، مورد اجماع همه مسوولان کشور است و رييسان سه قوه و نمايندگان رهبري، در شورايعالي امنيت ملي با تدبير، تعهد و مسووليت اين موضوع را پيگيري مي‌کنند».

آگاهان می گویند که خامنه ای با این سیاست جدید که تعیین کرده، در نزاع سه گانه بین احمدی نژاد – رفسنجانی – لاریجانی، به سود رئیس جمهوری رای داده و در واقع وابستگی خود را به او و سپاه پاسداران که پشت سرش قرار دارد بیشتر کرده است.

این سیاست جدید در ضمن به پرسش مهم سالهای اخیر دائر بر این که چه کسی سیاستهای اتمی رژیم را رقم می زند پاسخ می دهد و معلوم می شود که جناح احمدی نژاد در کنار گذاشتن جناح روحانیون و دیگر مهره های "واقع گرا و میانه رو" به امتیاز تازه ای دست یافته و اکنون شخص خامنه ای را نیز به دنبال خود می کشد.

این تحول موقعیت رژیم ایران را در صحنه درگیری اتمی بین المللی دشوارتر می کند و کار را برای ایالات متحده و همه کشورهائی که می گویند با حکومت کنونی در ایران نمی شود کنار آمد، آسان تر می سازد و زمینه را برای حمله نظامی احتمالی آینده ایالات متحده هموارتر می کند.

برخی تحلیلگران یادآوری می کنند که مواضع آشتی ناپذیر مشابه از جانب صدام حسین بود که حمله نظامی آمریکا به عراق را قابل قبول تر ساخت.

این سخنان خامنه ای در ضمن بر این واقعیت نیز انگشت می گذارد که هیچ یک از مردم ایران نیز حق ندارد درباره سود و زیان برنامه های اتمی رژیم سخنی بگوید و ادعای رژیم که پروژه های اتمی خود را "خواسته و آرمان ملت ایران" می خواند پوچ و بی پایه است.

"خامنه ای عملا تهدید تروریستی می کند"

نکته وخیم در سخنرانی اخیر خامنه ای، اظهارات تهدید آمیز او علیه پرزیدنت بوش بود. او گفت که اگر آمریکا بخواهد به حکومت کنونی ایران تعرض کند، پرزیدنت بوش حتی پس از آن که دوران ریاست جمهوریش به پایان برسد، مورد تعقیب رژیم ایران خواهد بود و "مجازات" خواهد شد. برخی تحلیلگران این سخنان را نوعی تهدید تروریستی علیه جان پرزیدنت بوش از جانب حکومت ایران تلقی کردند.

علی خامنه ای در این بخش از سخنان خود گفت: « اين که برخي بگويند رييس‌جمهوري آمريکا در ماه‌هاي آخر مسووليت خود اقدامي را انجام دهد و دردسر آن (را) براي دولت آينده بگذارد، تصور اشتباهي است، زيرا اگر کسي اقدامي انجام دهد، ملت ايران او را حتي در زماني که در مسووليت هم نباشد مورد پيگرد قرار خواهد داد و مجازات خواهد کرد».

این تهدیدهای خامنه ای از این شایعه و ارزیابی سرچشمه می گیرد که بر حسب آن، پرزیدنت بوش ممکن است در آخرین ماههای زمامداری خود دستور حمله را صادر کند تا دوران ریاست جمهوری خود را با یک دستاورد سیاسی و نظامی به پایان برد و موجب پیروزی نامزد حزب جمهوریخواه (سناتور جان مک کین) در انتخابات ریاست جمهوری شود.

گفته های خامنه ای دائر بر این که "ملت ایران" بوش و دیگر مسوولان آمریکائی را حتی پس از پایان دوران خدمت آنها "تعقیب و مجازات" خواهد کرد، یک تهدید تروریستی آشکار است که بی تردید مقامات آمریکائی آن را به حساب رژیم ایران خواهند نوشت تا در موقع مناسب بهای آن را مطالبه کنند.

نامه ائی از شهر غم وقم!

چرا فرهنگ اصیل ِ ایران ، نیاز به جنبش سکولاریته ندارد ؟

مسجد جمکران - حقه بازی آخوندها من ازشما یک درخواست دارم من به واقعی بودن جمکران واقعا شک دارم ومی دانم خیلی از روحانیون هم می دانند که این مسجد جعلی وساختگی است تقاضا دارم شما یک فراخوان نظرات بگذارید ومردم بخصوص روحانیون درباره صحت احداث جمکران نظربدهند وازروحانیون بخواهید اگرواقعا اسلام به علم اهمیت می دهد وتحمیق توده ها را نمی پسندد واقعیت را درباره این مسجد کذایی بگویند واگرمقصود این است که مردم را درخرافات وگمراهی نگه دارند مشخص شود . خواهش می کنم حتما این کار را بکنید.

کیومرث نویدی

از که عفو بخواهم؟

حاشا! این حکومت جز نمایندة لمپن
های ایران نیست. یعنی در میان پست
ترین لایه
های فرهنگی ایران نیز نمی
توان پایگانی که این حکومت درخور نمایندگی
اش باشد یافت. تنها قوادان و اوباشان می
توانند پایگان چنین جرثومه
ای از تباهی باشند.

درود بر تو مبارز نستوه و شرم بر آنانی که در تأیید اعدام چونان توئی می
دوند و کنار همین جمهوری اسلامی می
ایستند.

هزیزان!

تا نجات جان و رهائی این یل دمی از پای ننشینیم. باور کنیم این را که لمپن
های حاکم در برابر فشار افکار عمومی جهانی عقب می
نشینند.

درود بر فرزاد کمانگر. درود! درود! درود!

منوچهرجمالی

jamali@parseng.com

چرا فرهنگ اصیل ِ ایران ، نیاز به جنبش سکولاریته ندارد ؟

رستم که بارخش ، درچاه می افتند ، بیان آن بوده است که « آنکه به آن ایران ، همیشه به پای بوده است » در رحم خدا، فرورفته است و ازسر برای نجات آزادی از استبداد دینی و آزادی از ایده جهاد دینی بپا خواهد خواست . درمتون پهلوی هست که سام، نیای رستم در پایان زمان برخواهد خواست تا ضحاک را بکشد . این اندیشه « فرشگرد» درتشیع باقی مانده است . باید فرهنگ اصیل ایران را ازنو بسیج ساخت تا مردم اصل قضیه را بدانند . رخش ،اسب رستم همان واژه « روشنائی = رخشان » است . در زیر سر رستم ، جام جم است که خرد فطری هرانسانی باشد. این رستم هست که چشم همه را « خورشیذ گونه » میسازد . یعنی مردم دیگر نیاز یه قرآن و گاتا و انجیل و تورات ندارند .

فرهنگ ایران فرهنگ فراسوی کفرو دین یا بسخنی دیگر، فرهنگ فراسوی مذاهب وادیان و ایدئولوژیهاست وما نیزحکومتی فراسوی کفرودین، فراسوی مذاهب وادیان و ایدئولوژیها میخواهیم

Javat

آیا کارتر دیگری در راه است؟

‏جان بولتون ما تقريبا ً به طور حتم قائله را باخته ايم. تحريم هاي سريع، همه جانبه و به طور مؤثر تشديد يافته پنج سال قبل مي ‏توانستند تفاوتي ايجاد کنند، اما حالا ديگر نه.تحريم هاي بيشتر امروز - حتي با فرض حمايت روسيه و چين- بسيار معدود و خيلي دير خواهند بود. اگرچه تغيير ‏رژيم ايران راه حل ارجح است، اما تقريبا ً هيچ احتمالي براي برکناري بموقع آخوندها وجود ندارد. اگر ما در پنج سال ‏گذشته براي حمايت از اقشار ناراضي مانند جوانان، اقليت هاي غيرفارس و سرخوردگان اقتصادي اقدامات بيشتري ‏کرده بوديم، احتمالا ً اکنون شرايط فرق مي کرد.

جان بولتون

آزمايش موشک هاي باليستيک ايران در هفته گذشته در کنار صحبت هاي تهديدآميز اخير فرماندهان سپاه پاسداران ‏انقلاب اسلامي تأکيد مي کنند که تا چه اندازه خاورميانه به نقطه عطف غيرقابل بازگشت نزديک شده است. ‏

تلاش هاي تهران براي ترساندن آمريکا و اسرائيل از بکار بردن توان نظامي بر ضد برنامه هسته اي اين کشور در ‏کنار اهانت محترمانۀ ديپلماتيک به اروپاييان دو روي سکۀ همين سياست هستند. رژيم به منظور ساخت سلاح هاي اتمي ‏قابل پرتاب، هدفي استراتژيک که 20 سال بطور مخفيانه دنبال کرده، در حال وقت کشي است.‏

با اين وجود، ميان ايران و هدفي که مدت ها بدنبال آن بوده، سايه اي حائل است: اقدام نظامي پيش بيني شدۀ اسرائيل يا ‏آمريکا. بله، ايران امروز نمي تواند سلاح اتمي پرتاب کند و شايد تا چند سال ديگر هم نتواند. ارزيابي ها بسيار متفاوتند ‏و هيچکس بجز آخوندها به طور حتم نمي داند که ايران چه زمان به سلاح قابل پرتاب دست خواهد يافت. اما نقطۀ ‏عطف زماني است که ايران کليۀ قابليت هاي تسليحاتي شدن را بدون احتمال اعمال فشارهاي بيشتر خارجي براي توقف ‏اين امر در اختيار بگيرد. آنوقت است که تصميم تسليحاتي شدن و زمانبندي آن فقط با خود تهران است. ما نمي دانيم که ‏آيا ايران در اين نقطه قرار دارد يا بسيار به آن نزديک است. همۀ آنچه که مي دانيم اين است که پس از پنج سال ‏ديپلماسي شکست خوردۀ سه کشور اتحاديه اروپا (انگليس، فرانسه و آلمان)، ايران پنج سال به دستيابي به سلاح هاي ‏اتمي نزديک تر شده است. ‏

با اين وجود، وزارت خارجۀ آمريکا هفتۀ گذشته با بيان اظهاراتي در کنگره، پيشرفت هسته اي ايران را حتي با ‏وجود همزماني پرتاب موشک هاي اين کشور کم اهميت جلوه داد و تبعات ديپلماسي شکست خورده را ناديده گرفت. ‏اما اين فرضيۀ قطعي که ما براي پرداختن به مسأله هسته اي ايران سال ها زمان داريم، قماري پرخطر دربارۀ سياستي ‏است که در صورت شکست نمي توان آن را وارونه کرد. اگر ايران قبل از پيش بيني هاي سرخوشانۀ ايالات متحده به ‏نقطۀ تسليحاتي برسد، آنوقت توازن قدرت خاورميانه، و در واقع کل جهان، به طرزي فاجعه بار تغيير خواهد کرد. ‏

و سپس آنچه را که در انتظار آمريکا خواهد بود، در نظر بگيريد: شش ماه پاياني دولت بوش در تعقيب تلاش هاي ‏ضعيف ديپلماتيک، در کنار شش ماه زمان مورد نياز رئيس جمهور جديد براي تشکيل کابينۀ سياسي و امنيت ملي. به ‏عبارت ديگر، تهران براي پيشروي بي وقفه بسوي "نقطۀ بي بازگشت" يک سال ديگر زمان خواهد داشت.‏

ما تقريبا ً به طور حتم قائله را باخته ايم. تحريم هاي سريع، همه جانبه و به طور مؤثر تشديد يافته پنج سال قبل مي ‏توانستند تفاوتي ايجاد کنند، اما حالا ديگر نه. تحريم هاي موجود بي شک فشارهايي وارد کرده اند، اما مشکلات واقعي ‏اقتصادي ايران تقريبا ً از 30 سال سوء مديريت انقلاب اسلامي سرچشمه مي گيرند. ‏

تحريم هاي بيشتر امروز - حتي با فرض حمايت روسيه و چين- بسيار معدود و خيلي دير خواهند بود. اگرچه تغيير ‏رژيم ايران راه حل ارجح است، اما تقريبا ً هيچ احتمالي براي برکناري بموقع آخوندها وجود ندارد. اگر ما در پنج سال ‏گذشته براي حمايت از اقشار ناراضي مانند جوانان، اقليت هاي غيرفارس و سرخوردگان اقتصادي اقدامات بيشتري ‏کرده بوديم، احتمالا ً اکنون شرايط فرق مي کرد. با اين وجود، تغيير رژيم ايران کار ساده اي نيست، گرچه مشکل تحقق ‏اين امر بهانه اي براي انجام ندادن اقدامات بيشتر در زمان حال نيست. ‏

به اين خاطر است که اسرائيل در حال حاضر در نقطۀ تصميم گيري فوري قرار دارد: اينکه از توان نظامي پيش بيني ‏شده براي از بين بردن چرخۀ سوخت هسته اي بومي ايران در يک يا چند نقطۀ حياتي استفاده کند. موفقيت حملات ‏هوايي پرمخاطرۀ اسرائيل و يا خرابکاري، بحران هسته اي ايران را حل نخواهند کرد، اما اين قابليت را دارند که تا حد ‏امکان وقت کشي کنند و آن امتياز اصلي را بجاي ايران به ما برگردانند. هر چه بيشتر وقت کشي شود، ما مي توانيم ‏تغيير رژيم ايران را عملي کنيم و يا دست کم اين پروسه را به جريان بيندازيم. جايگزين اين گزينه، ايران صاحب سلاح ‏هاي اتمي خواهد بود که البته گزينۀ بسيار ناخوشايندي است. ‏اما اهميت و ضرورت اين وضعيت، باراک اوباما و يا سه کشور اتحاديۀ اروپا (انگليس، فرانسه و آلمان) را تحت تأثير ‏قرار نداده است. شايان ذکر است که سناتور اوباما در 9 ژوئيه، گويي تصادفا ً به ايدۀ جديدي رسيده باشد، خاطر نشان ‏کرد، ايران "بايد با تهديد تحريم هاي اقتصادي روبرو شود" و ما "براي جلوگيري از اقدامات تحريک آميز به ديپلماسي ‏مستقيم" نيازمنديم و بايد براي "تغيير رفتار ايرانيان به آنها مشوق هاي قوي بدهيم." در همين زمان خاوير سولانا ‏مسئول سياست خارجي اتحاديۀ اروپا مشغول تعيين نشستي با ايرانيان براي ادامۀ پنج سال سياست بي نتيجه اي بود که ‏اوباما به آن اشاره کرده بود.‏

جان مک کين نيز با تأکيد دوباره بر لزوم استقرار پدافند موشکي به منظور دفاع از آمريکا در برابر حملات کشورهاي ‏شرور مانند ايران و کره شمالي به آزمايشات موشکي ايران واکنش نشان داده است. بي شک حق با اوست و با توجه به ‏شکايات پي در پي اکثر دموکرات ها در خصوص استقرار پدافند موشکي، اين خود دليل ديگري است که چرا انتخابات ‏ماه نوامبر اينقدر حياتي است. ‏

وقتي منشأ واقعي تهديد به قابليت هولوکاست هسته اي نزديک مي شود، آيا کسي جدا ً مي تواند به تمايلات اسرائيل شک ‏کند؟ بنابراين، بجاي بحث دربارۀ ادامۀ پنج سال ديپلماسي شکست خورده، بايد بطور فشرده بررسي کنيم که قبل و بعد و ‏در طول حمله به ايران، آمريکا در چه زمينه هايي مي تواند با اسرائيل همکاري کند؟ به هر حال، ما بخاطر حمله به ‏ايران مورد سرزنش قرار خواهيم گرفت و قطعا ً تبعات منفي آن را احساس خواهيم کرد. بنابراين، منطق حکم مي کند ‏که اين اقدام تا حد ممکن موفقيت آميز باشد. حداقل امر اين است که نبايد مانعي در برابر اسرائيل قرار دهيم و جايي که ‏مي توانيم تلاش هاي آن را تسهيل کنيم. اين مسائل قطعا ً ناخوشايند هستند و ايران هسته اي ناخوشايندتر.‏

منبع: وال استريت ژورنال، 15 ژوئيه، 2008‏

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید