رفتن به محتوای اصلی

کدام ریشهِ زنده ای که حقوق بشر درفرهنگ ایران؟

کدام ریشهِ زنده ای که حقوق بشر درفرهنگ ایران؟

منظر جاوید

بنظر من ؛مزدک جان کامنت های شما به دلیل توهین به بیش از یک میلیارد مسلمان جهان ؛سانسور شد . جانم ؛ جنایت یک مشت اخوند حاکم نبایستی دلیلی بر فحاشی شما به میلیونهای مردمی که خود را مسلمان می دانند ؛بشود.خوب بعضی ها مثل رحیم که تازه با نوشته های شما اشنا شده اند واکنش تندی از خود نشان می دهند و متقابل به مثل می کند

امروز نگاهی به مقاله جناب منوچهر جمالی می کردم که شما سمپاتی زیادی به نوشته های ایشان دارید

تئوری یا تز اصلی جمالی این است که گلوبال فکر کنیم و ایرانی عمل کنیم او چنین می نویسد:"ما از ریشهِ زنده ای که حقوق بشر درفرهنگ ایران دارد ، و نخستین تابشش را درمنشورکوروش، شش صد سال پیش ازمیلاد مسیح درتاریخ نمودارساخت ، میتوانیم به حقوق بشر برسیم، تا خمیرمایه پیدایشِ ِحکومت نوینی گردد . ولی با لحیم کردن سکولاریته غربی به اسلام ، یا با چسبانیدن حقوق بشر غربی ، با آب دهن به اسلام ، نه سکولاریته خواهیم داشت، نه حقوق بشر..."

حالا به این کاری ندارم مگر می شود 2600 سال پیش کسی از حقوق بشر سر در می اورد همین 30 سال پیش هم؛ پادشای ایران که جای خود دارد حتی ما روشنفکران_ سیاسی هم چیزی از حقوق بشر نمی دانستیم ...بگذریم ... چه برسد به اجداد ما در بیست و شش قرن قبل!!!!

اشکال بخش زیادی از روشنفکران_سیاسی ایرانی از جمله جمالی و مزدک این است که جنایت حکومت اسلامی موجب شد که در خیال به ریشه های 2600 پیش بر گردند

آخر کدام عقل سالمی می تواند باور کند که کدام :" ریشهِ زنده ای که حقوق بشر درفرهنگ ایران دارد!!! ؟؟؟

این ادعا دروغی پیش نیست ؛حقوق بشر و تساوی زن و مرد آنطوریکه در غرب اکنون وجود دارد در هیج کجای جهان قبلا پیاده نشده بود چه برسد در خاورمیانه با استبدا د آسیایی!!!

اینان تاریخ ملتی را ابتدا 2 قسمت می کنند بخش نخست یعنی 1200 سال زرتشتی که حقوق بشری و... قلمداد می کنند

و ان 1400 سال بقیه می شود فرهنگ عرب که جز نفرت چیز دیگر نبود انگار ایرانیان در این 1400 سال در خلا زندگی می کردند

اینگونه است افرادی مثل مزدک پیدا م شوند نفرت بی پایانی به فرهنگ 1400 کشور خود دارند و ان 1200 سال خیالی را پرستش می کنند.

اغلب این روشنفکران باصطلاح سکولار یک نوع اسلام ستیزی را با خود یدک می کشند

آری خوب است که جهانی فکر کنیم و محلی عمل کنیم ولی 2 خطا را در این ارتباط همزمان انجام می دهیم:

اولا 1400 سال از تاریخ 2600 سال پیش کسر می کنیم و سپس تصورات بسیار غلو انگیز از دوران زرتشت و کوروش را در اذهان خود ایجاد می کنیم بطور مثال اینکه در ان دوران زن سالاری و حقوق بشر و.چه چه.. بود.

دوستان کمی واقع بین باشیم دمکراسی ؛ حقوق بشر و برابری زن و مرد تنها صد سال که در غرب پیاده شده است و اصولا غیر ممکن بود که ملتی در 2600 سال پیش به اینگونه حقوق لوکس بشری رسیده باشد

فرهنگ هر ملتی متشکل از عناصر خیر و شر و یا خوب و بد است بایستی همه ان را دید و عناصر خوب ان را جدا کرد

مزدک

سانسور چیان ایران گلوبال!شما چراجوابهای مرا به حرامی بنام رحیم که بخوبی خود و پدر ش و محمد و علی و مقدسات اسلام را توصیف مرده پاک کرده اید ولی کامنتهای این حرامی را نگه داشته اید؟من در جواب این حرامی فقط کامنتهای خودش را گذاشته ام زیرا او خود و پدر جا...ش و محمد و علی ومقدسات اسلامی را بهتر از هرکسی توصیف کرده.یا این کامنت را درجوابش نگه دارید و یا کامنتهایش را پاک کنید.

میدونی چیه رحیم؟ من هم خودم هم هیچ اعقتادی و احترامی به اسلام ندارم اما از برخورد تو به این مساله استفراغم می گیره برای همین تو و پدر بزمجه ات را رها نخواهم کرد و آنقدر توی سرت خواهم زد تا آدم بشی. حقیقت را که تو و پدر جاکشت شعور نقد اسلام یا ادیان دیگر را نداری. تو و پدر خاکشت فهمتون نمیرسه که بین اسلام و دولتی که از اسلام بعنوان ابزار سرکوب استفاده می کنی فرق بگذارید. در دنیا میشه مردم هر عقیده ای توی چاردیواری خودشون داشته باشن و حقوق بشر هم رعایت بشه. در عین حال دولتهایی هم هستند و بوده اند که به نام اسلام یا مسیحیت یا کمونیزم یا حتا به اسم لیبرالیزم در ابعاد هزاران و میلیونها کشته اند و جنایت کرده اند و می کنند. تو و پدر جاکشت فهم شعورتون نمی رسه که بین مقوله دین و ابزار دولتی فرق بگذاری. بگذریم که اصلا شعور ندارید که در مورد مسائل عمومی اظهار نظر کنید. تو خودت را قاطی این بحثها نکن. یه پالون حمالی روی دوشتون بزارید و بروید کاسبی. تو خودت خوب میدونی که سواد بحث جدی را نداری برای همین فقط فحش میدی. دیده ای که چندتا آدم با سواد مثل بهرام مشیری یا فرود فولادوند اسلام را نقد می کنند و ایرادات و اشکالاتش را می گیرند میخوای به خیال خودت از آنها تقلید کنی. اما ای میمون زشت بد دهن، تقلید تو مثل پدر خاکشت اشتباه است. اونها سواد دارند و تقلید درست می کنند و مثلا آنجا که میگویند حضرت علی جنایتکار بوده و دلیلش را می آورند دیگر صفت جنایتکار توهین نیست بلکه توصیف است. اما تو آدم بی سواد بد دهن خیال می کنی که مثلا اگر از فولادوند یا مشیری تند تر برخورد کنی یا از اون هم بالاتر به مسلمان و اسلام فحش بدهی، فحش هرچه رکیک تر لابد منطق توی جملاتت در نقد اسلام وارد تره آره؟ خاک بر اون سرت نره خرتون بی سواد ابله. خاک بر اون شعور نداشته تون بی شعورها که شعورتون نمیرسه که فحش دلیل نیست بلکه فحش است. تو موجود مفلوک بی سواد و بیچاره و قابل ترحمی هستی که من قول شرف میدم که اطرافیان و دوستانتون به اندازه یک پشکل براتون ارزش قائل نیستن اما تو میایی اینجا که با فحش دادن به این و آن و به اسلام دوتا آدم مریض و نفهم مثل خودت به تو آفرین و باریکلا بگن و تو مثل عنتری که لوطی اش مرده و هویت نداره هی با فحش دادن پشتک وارو بزنی و کونتون را هوا کنیید که دیگران بخندند و با آفرین گفتن سکه ای توی کلاه صاحب سابق تون بیاندازند. خیلی بیچاره اید رحیم با پدر خاکشت! حقیقتش من خودم اسلام جمهوری اسلامی را مایه بدبختی میدانم و اصلا اعتقادی به دین ندارم اما مساله اینجاست که فعلا این دین برای میلیونها مردم بهانه ای برای خاکش مثل حودت و پدرت بودن است و از ترس جهنم و به طمع رفتن به بهشت چه کارهای زشت و تجبوز به مال و ناموس مردم که نمی کنند و سعی میکنند آدم خوبی خلوه کنند. و در نبود یک محیط سکولار و ازاد که جامعه را از کودکستان و دبستان درست بار بیاورد،این حرامیان مثل خودت و پدرت چه تخاوزاتی که به این اطفال نمی کنند و شرعی هم هست! این کار کرد دین در میان مردم و عوام عامل مفید و بازدارنده ای هست؟ و تو ای آدم نادان با اون مغز خرت مثل مغز پدرت که به شعبون بی مخ گفتی زکی، خیال میکنی که اینجا چندتا فحش به اسلام بدی با همین فحاشی ها مردم دینشون را عوض میکنند و مسلمان میشه زرتشی و بی دین؟ خودت میدونی که چنین اتفاقی نمی افته. پس حالا پی بردی که چقدر خرید(حیف خر)؟ چقدر بی جهت دهنت را آلوده کردی؟ چقدر نالازم فحش دادی و محیط بحث و گفتمان رو به گه کشیدی عینهو دهن بابات؟ اینجا که سر سفره بابات نیست که بشقاب بشقاب گه میذاشت جلوت. حالا می فهمی چرا به سفره بابات اشاره داشتم؟ درست حرف بزن مردیکه نفهم. اگر سواد نداری برو تو اینترنت چندتا نقد علمی و درست در مخالفت با اسلام پیدا کن بلکه دوتا مسلمانی که در خریت با تو همسان هستند، مثل مجاهدینی که خودشونو آتش میزنند یا ترور می کنند را آگاه کنی. مردیکه خر تو خیال میکنی که با فحش دادن و ری..ن به علی و محمد اون مجاهد خر تر از خودت دیگه دست به خوسوزی نمی زنه؟ میدونی که میزنه. پس چرا آب توی هاون می کوبی؟ چرا دهانت را بی جهت به فحش آلوده می کنی و جو و محیط گفتمان را عصبی می کنی و به گه میکشی که حالا یکی مثل من هم پیدا بشه که در دریدگی از تو دریده تر و بد دهن تر باشه؟ حالا که این سایت اجازه میده الاغهای نفهمی مثل تو وباباتاینجا هر گهی که میخوان بخورن، من دریده هم اینجا ایستاده ام و مواظب تو هستم که عرعر بیخود نکنی که اگر کردی افسارت را بکشم. من اگر ببینم تو یک دفعه دیگه اینجا حرف زشت بزنی، فحش بدهی، توهین کنی، حالا مخالفت مسلمان یا زرتشتی یا سلطنت طلب یا هر کسی دیگر هم که باشه میام اینجا از سر تا پایت را گه خواهم گرفت. آدم بشو درست حرف بزن و اگر حرفی هم نداری خفقان بگیر مردیکه نفهم، تاپاله، حیف نون. سنده مسلمون و ارمنی و بی دین توی اون دهن وراج آلوده خودت و بابات. کثافت. تو را چه به بحث سیاسی و عمومی؟ بتمرگ نگاه کن چندتا بزرگتر حرف میزنند چیز یاد بگیر. با پوزش از خوانندگان گرامی که این الفاظ رکیک را بکار گرفتم اما متاسفانه تربیت این رحیم و بابای خا...ش به گونه ای است که گویا بجز این زبان زبان دیگری را نمی فهمد.و اینجا را آلوده کرده یک طوری جلویش را بگیرم و قول میدم که به محض اینکه این نفهم آدم شد و در کامنتهای بعدی اش حرف زشت نزد من هم حرف زشت نزنم.

درپایان هم بچه پرو من هر چه دوست دارم می نویسم و هیچ حرامی نمی تواند بمن امرو نهی کند که چه بنویسم و چه ننویسم مثلا من می ر...م به روح دهن خودت و پدرت و محمد و علی و قران و تمام مقدسات اسلام!

خشایار رُخسانی

دومین پیام سرگشاده به «کنگرة ملیت
های ایران فدرال» پاسخ به آقای کیومرث نویدی جناب آقای کیومرث نویدی، پیش زمینه هنبازی (شرکت) کردن در گفتاوردِ اقوام و فدرالیسم این است که شما دستِ کم ارج و سَنایشی برای این آب و خاک ورجاوند، وجودِ این کشور و مرزهای آن داشته باشید. در جایی که شما در خاستگاه یک اندیشمند میانه رو، گسترهِ ایران را "تمامیت مرضی" مینامید، و بانی آن کورش بزرگ را به ریشخند میگیرید، چگونه از فَرهمَند ها و فرزانگانِ قوم پارس میبیوسید (انتظار دارید) که به پیام شما به "کنگره ملیت ها" پاسخ دهند.

همانگونه که من پیش از این بیان داشته ام کشورِ ایران از گردآمدنِ اقوام گوناگونی نغش (نقش) بسته است و این کشور ازآن همه اقوام ایرانی است. و بیگمان پارس ها نیز یکی از این اقوم ایرانی میباشند. ولی وجود این کشور در پاسداشت مرزها و گستره آن است که مینِش (مفهوم) پیدا میکند. اقوام ایرانی ای که کیستی خود را در ارج گذاشتن و نگهداری از این گستره بازگو میکنند، میتوانند در یک ایرانِ دمکراتیک از هوده فدرالیسم بهرهمند شوند. ادارهِ ایران به روش فدرالیسم به پاسِ گستره بسیار بزرگ و گوناگونیِ اقوام و زبان های آنها، یگانه راهی است که میتواند از راه بَخشِشِ تَوانِشِ (قدرت) حکومتی در بینِ اقوام، بازدارنده زایشِ دوباره خودکامگی در ایران شود.

هرچند که این دیدمانِ (تئوری) فدرالیسم استانی دیدگاه بسیار ارزنده ای است که دمکراسی را در ایران پایند (تضمین) خواهد کرد ولی گرفتاریها در آنجا آغاز میشوند که این دیدمان بخواهد به کاردرآید. برای نمونه در همین دورانِ حکومت اسلامی ما گواه چند شورش داخلی در شهرستان ها بودیم که سرچشمه آن، دگرگونی در بخش بندیهایِ استانی بود. با رویکرد به این نمونه هم اکنون شما میتوانید تَنایِش (تجسم) کنید که اجرایِ برنامه فدرالیسم استانی با چه دشواری هایی در هَستِش (تحقق) بخشیدن به آن رو در رو خواهد شد.. هرچند که این دشواریها نباید انگیزه ای برای بازداشتنِ دولتِ ملی از پیشبرد و اجرای این برنامه شود.

در جایی که (با گواه آوردن از دیدمان شما) یک سامانِ فدرالیسم استانی با دادنِ توانِش (قدرت) به پارلمان های استانی که نمایندگان آنها از راه گزینش راسته (مستقیم) مردمِ بومی برگزیده میشوند، میتوانند شَهرمَداری (سیاست) اداره آموزش وپرورش، برنامه های سازندگی و دادوری ترازداری (اقتصاد) استان را نشاخت (تعیین) کنند، چرا باید که این سامانِ اداری کشوری جایِ خود را به یک فدرالیسم قومی ( اتنیکی) بسپارد که ناشناخته میباشد. شما دیدمانِ فدرالیسم استانی و ساختار آنرا درست فرانموده اید (توضیح داده اید)، ولی از ساختار فدرالیسم اتنیکی ژرفکاوی ای من ندیدم. چرا نبایدکه بجایِ بازی با واژه ها به فدرالیسم استانی بسنده کرد. شما نمی توانید در خاستگاه یک آدم اندیشمند میانه رو امید داشته باشید که همه درخواست های تلنبار شده ای که برآیند چند دهه ستمِ قومی به اقوام ایرانی است، در یک زمانِ کوتاه از سویِ یک دولتِ نوپایِ ملی برآورده شود. هر گونه نشاخت (تعیین) کردنِ چهارچوبِ زمانی برای رسیدن به این خواست ها، تنها به ایجادِ امید هایِ ساختگی کمک میکند که میتوانند خَدرَک (جرقه) یک جنگ ویرانگرِ داخلی را بزنند، چنانچه این درخواست ها در آن چهارچوبِ زمانیِ موردِ نگر شما برآورده نشوند.

از اینرو شما بیوسیده میشود (انتظار میرود) که نخست با همه توانِ خود به برپایی و پشتیبانی از یک دولتِ یگانگیِ ملی برخیزید تا با گُوالِشِ (رشد) دمکراسی و فرهنگ بردباری و رواداری در ایران، بتوانند همه کسانی که اقوام ایرانی را میسازند (جدا از وابستگی قومی و مذهبی)، بنام شهروندانِ ایران از هوده شهروندی برخوردار بشوند، همچون همه شهروندان در دیگر کشورهای آزاد و دمکراتیک در جهان. پیش زمینه برپایی سامانِ فدرالیسم استانی در ایران، گسترش فرهنگ بردباری و رواداری میباشد که برآیند نهادینه شدن دمکراسی در ایران هستند.

اگر همان گونه که خود بیان نموده اید، ساختارِ ساستاریکِ (سیاسی) آینده ایران را مردم از راه همه پرسی نشاخت خواهند کرد و شما در خاستگاه یک روشنبین تنها از رویِ سُهِشِ (احساس) خویشکاری برنامه فدرالیسم استانی را گردآوردی و پیشنهاد کرده اید، پس نگذارید که نیروهایِ آزادیخواهان با درگیر شدن در گفتاوردهایِ شاخه ای تباه شوند.

گفته پایانی اینکه، برپاییِ سامانِ فدرالیسم استانی و نهادینه شدن و گسترش فرهنگ دمکراسی در ایران همچون دوبالِ کبوتر آزادی میباشند، که آینده درخشانی را برای مردم ایران پایند میکنند.

فضول

«محمد رضا شاه، اسلام آریایی و آفتی به نام چپ»

عمو ایرج کجای کاری ؟ چرا پرت و پلا میگی ! راستهای اسلامی ، که بقول تو گول چپها رو خوردن و انقلاب کردن ، آیا از گولخوردگی خود ناراحت و پشیمانند ؟ در این سی ساله که گول خوردند و حاکم شدند ، حسابی دارن حال میکنن و کیفورن و با دمشون گردو میشکنن . مفت و مجانی صاحب یک کشور ثروتمند با هفتاد ملیون برده آماده به خدمت شدن این گولخوردگان مسلمان بیچاره ! ایکاش یکی هم پیدا بشه و ما چپها رو اینطوری گول بزنه تا یک کمی هم ما حال کنیم و کیفور شیم .

کیانوش توکلی

امشب با خبر شدم که جوانی که در ترکیه در انتظار کمک مانده بود با کمک انسانی خانم شیوا مقدم و اقای کریم شامبیاتی حل شدو او قادر شد که به سفر خود دادامه دهد با سپاس و تشکر از این دو عزیز(شیوا و کریم)

احمد فدایی

« بزرگترها » چرا به ایران بد کرد ند ؟

آقای احتیاط کار بجای کلمه ای که من ننوشتم شما بگذارید باید متاسف بود یاچیزی شبیه آن ولی شما و من اگر قرار است نگران شویم و از کسی بترسیم، باید از آنهایی ترسید که در نوشته هایشان براحتی مخالفین خود را در گذشته و حال خائن و جنایتکار و همدست جانیان و ... مینامند و همه ما میدانیم که اگر کسی در بکار بردن این کلمات جدی باشد، این کلمات بار عملی و حقوقی دارد

احتیاط کار

« بزرگترها » چرا به ایران بد کرد ند ؟

قابل توجه آقای احمد فدایی

1ـ آقای « فدایی » عزیز ! به منظور اجتناب از بد فهمی ، ابتدا عین جمله شما را می نویسم .سپس در موردش صحیت می کنم . شما می گویی :

( کسانی که آدمهای بزرگتر از خودشان را تخطئه میکنند ، آدمهای قابل ترحمی هستند .ولی آنگاه که آنرا به عرصه عمومی میبرند دیگر مشکل میشود به آنان ترحم کرد)

معنی بخش اول این جمله این است که " کسانی که آدمهای بزرگتر از خودشان را تخطئه میکنند ، آدم های « حقیری » هستند که باید به ان ها « ترحم » کرد و از سر« یزرگواری » و « بنده نوازی » آن ها را بخشید و از مجازات شان صرف نظر کرد.

اما، معنی بخش دوم جمله شما این نیست که به این آدم ها ( به جرم دخالت در کار بزرگتر ها و بردنش به عرصه عمومی) نباید رحم کرد ؟ یا به سختی می توان رحم کرد؟ رحم نکردن هم معنی اش این نیست که باید آن ها را به اشد مجازات محکوم کرد ؟

من با کمال میل حاضرم توضیح شما را بخوانم و از اشتباه احتمالی بیرون ببایم .

2ـ من نمی دانم « احمد فدایی » نام حقیقی شما است ، یا اسم مستعار ؟

شما می توانید سی سال پس از انقلاب و بقریبأ 20 سال پس از فروپاشی شوروی و به رغم انتقادات همه سویه رهبران سارمان فدایی نسبت به گذشته خود ، هنوز هم به سازمان و مشی چریکی وفادار باشید و با افتخار نام خود را « فدایی » بگذارید . اما این اجازه را به دیگران بدهید که از گذشته سازمان شما انتقاد کنند . البته ، ناگفته پیداست که این حق هم برای شما محفوظ است که این انتقادات را نپذیرید و در مقام اعتراض بر آیید . اما ، مستدل، منطقی و معقول . نه این که توهین کنید و به حربه ی تهدید متوسل شوید .

3ـ من بر این عقیده ام که بسیاری از کمونیست های دو آتشه دیروز ، امروز از سرفرصت طلبی « کی بود ، کی بود ، من نبودم » سر می دهند و حتی از بقیه ( بابت گناهی که نکرده اند ) طلبکار اند.

اما دوست عزیز ، باور کنید ؛ بسیاری صادقانه و از سر درد و به منظور ممانعت از اشتباهی دیگر، از گذشته انتقاد می کنند .

آدم باید خورده شیشه داشته باشد و یا فرصت طلب و نان به نرخ روز خور باشد که نسبت به شرافت و نیت خیر فدائی ها ( که با رژیم شاه ، به غلط مبارزه مسلحانه کرده اند) شک کند .

اما این را هم بپذیرم که همه ما ( از رژیم شاه گرفته ، تا نیروهای سیاسی ) اشتباه کرده ایم و بیش وکم ، در مصیبتی که به سر مان آمده است ، شریک هستیم .

اردشیر-20

آسیب شناسی کمپین 1 میلیون امضا ـ ونگاهی کوتاه به کتاب جنبش1 میلیون امضااثرنوشین ا.خ تیتر مقاله

امان از دست این مقاله نویسان امروزی. هر جه دل تنگشان میخواد و به میل خود مفاهیم حتی حقوقی و مفاهیم تجتماعی را بکار می برندکه به اصطاح خوذشان را بزرگتر از آنچه هستند بنمایانند. خانم نویسنده اگر کسی از شما بپرسد که کجا زندگی میکنید آیا می گوید که ساکن سوئد هستم ولی در ایران زندگی میکنم؟ اگر این جواب را هم بدهید فکر نمی کنید که طرف شنونده بلافاصله سوال دومش را به این مضمون که ینعی چه همراه میدارد؟

البته این جور موارد زیاد یافت میشود چند مدت پیش مطلبی از یکی از دوستان در همین سایت ایران گلوبال خوانده بودم که به همین مضوعات اشاره داشت.سوالی به همین مضمون که چرا نویسنده گان در تبعید/ایرانیان تبعدی و ..... درست است و من هم به سهم خودم به آزادی بیان احترام میزارم ولی استفاده غلط مفاهیم و لغات دیگر آزادی بیان نیست که مجدوش کردن و تخریب است .نتنها بایذ مانغ این نوع گفتار ها شد حتی جرم هم شمرده شود.چرا که هر سوء استفاده و هر تخریبی اتقاثا در یک جامع مدرن هم جرم اشت .

بعنوان مثال اگر عضو شدن در کانون نویسنده گان در تبعید هماناکه از نامش پیدا است از تبعیدیان هستند پس برای عضو شدن به این تشکل باید شرط اول تبعید بودن اعصا باشد کخ فکر نکهم که حتی یک نفر به خارج از کشور تبعید شده باشد.به نظرم نام کانون نویسنده گان خازج از گشور نام مناسبتری است .صد البته صلاح مملکت خویش را خوسروان دانند. اگر قرار بر این بود که هر کسی هر تعریفی که دلش بخواهد به لغات / مقاهیم بدهد پشس کار انجمن های فرخنگی که کار پر زحمت زبان شناسی را انجام میدهند کشک است

خواننده

«محمد رضا شاه، اسلام آریایی و آفتی به نام چپ»

جناب گرگین، بالاخره نفهمیدیم که مشکل اصلی ایران در حال حاضر چپ‌های تار و مار شده و در سراسر جهان پراکنده شده و در خواب ایدئولوژیک فرورفته‌اند؛ یا دینی «سیاسی»، که برای بقایش دست به هر جنایتی می‌زند؟ به گمانم نوک کمانتان را به سوی اشتباه نشانه رفته‌اید!

اردشیر-20

آسیب شناسی کمپین 1 میلیون امضا ـ ونگاهی کوتاه به کتاب جنبش1 میلیون امضااثرنوشین ا.خ تیتر مقاله

امان از دست این مقاله نویسان امروزی. هر جه دل تنگشان میخواد و به میل خود مفاهیم حتی حقوقی و مفاهیم تجتماعی را بکار می برندکه به اصطاح خوذشان را بزرگتر از آنچه هستند بنمایانند. خانم نویسنده اگر کسی از شما بپرسد که کجا زندگی میکنید آیا می گوید که ساکن سوئد هستم ولی در ایران زندگی میکنم؟ اگر این جواب را هم بدهید فکر نمی کنید که طرف شنونده بلافاصله سوال دومش را به این مضمون که ینعی چه همراه میدارد؟

البته این جور موارد زیاد یافت میشود چند مدت پیش مطلبی از یکی از دوستان در همین سایت ایران گلوبال خوانده بودم که به همین مضوعات اشاره داشت.سوالی به همین مضمون که چرا نویسنده گان در تبعید/ایرانیان تبعدی و ..... درست است و من هم به سهم خودم به آزادی بیان احترام میزارم ولی استفاده غلط مفاهیم و لغات دیگر آزادی بیان نیست که مجدوش کردن و تخریب است .نتنها بایذ مانغ این نوع گفتار ها شد حتی جرم هم شمرده شود.چرا که هر سوء استفاده و هر تخریبی اتقاثا در یک جامع مدرن هم جرم اشت .

بعنوان مثال اگر عضو شدن در کانون نویسنده گان در تبعید هماناکه از نامش پیدا است از تبعیدیان هستند پس برای عضو شدن به این تشکل باید شرط اول تبعید بودن اعصا باشد کخ فکر نکهم که حتی یک نفر به خارج از کشور تبعید شده باشد.به نظرم نام کانون نویسنده گان خازج از گشور نام مناسبتری است .صد البته صلاح مملکت خویش را خوسروان دانند. اگر قرار بر این بود که هر کسی هر تعریفی که دلش بخواهد به لغات / مقاهیم بدهد پشس کار انجمن های فرخنگی که کار پر زحمت زبان شناسی را انجام میدهند کشک است

خواننده

«محمد رضا شاه، اسلام آریایی و آفتی به نام چپ»

جناب گرگین، بالاخره نفهمیدیم که مشکل اصلی ایران در حال حاضر چپ‌های تار و مار شده و در سراسر جهان پراکنده شده و در خواب ایدئولوژیک فرورفته‌اند؛ یا دینی «سیاسی»، که برای بقایش دست به هر جنایتی می‌زند؟ به گمانم نوک کمانتان را به سوی اشتباه نشانه رفته‌اید!

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید