رفتن به محتوای اصلی

شما ترس بر دل زورگويان انداخته ايد

شما ترس بر دل زورگويان انداخته ايد

انتخاب کامنت ها و تنظیم از کیانوش توکلی:

مارالان

۱۷ دانشجو در بیمارستان، نامه سرگشاده دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز

به دانشجويان اعتصابى دانشگاه صنعتى سهند تبريز،

با درود هاى بى پايان به جوانان و پيشگامان مبارزه با فساد و جهل،

دانشجويان بسيار عزيز، روحيه اعتراضى و مبارزه جوى شما قابل تحسين و تقدير است.

در جامعه اى كه فساد دولتى اهرم هاى ناميمونش را حتى تا صحن علم و دانش گسترش داده است، اعتراضات شما كاملا بر حق و قابل پشتيبانى است. مبارزه شما، دفاع از حيثيت انسان هاست. در مقابل شجاعت و خستگى ناپذيرى شما سر تعظيم فرود آورده و برايتان در رسيدن هر چه زودتر به خواسته هايتان آرزوى موفقيت دارم.

بر خواسته ها ى خود پافشارى كرده و براى احقاق آنها ايستادگى كنيد. تنها راه چاره ما مقاومت در مقابل زور است. ايستادگى و مقاومت دانشجويان در سال هاى اخير و بويژه دانشجويان آذربايجانى راه گشاى مبارزات بر عليه استبداد و فساد ناشى از آن بوده و خواهد بود. از تمامى امكانات و ابتكارات لازم و انسانى براى مبارزه بر حق و قانونى خود استفاده كنيد. شما ترس بر دل زورگويان انداخته ايد. مبارزاتتان را گسترش دهيد. آذربايجان با شماست. درود بر روحيه پيكارجو و عدالت خواهانه شما.

ياشاسين تورك اويرنجى لرى!

اهل ایران

۱۷ دانشجو در بیمارستان، نامه سرگشاده دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز

آنچه در ایران می گذرد، نشان از جامعه ای دارد که ولع رسیدن به سکولاریزم و دمکراسی و حقوق بشر دیوانه اش کرده اما هنوز شعور و علم و تجربه کافی برای استفاده از موهبت آزادی را ندارد. برای همین در اولین انتخابات ریاست جمهوری اش از استاد دانشگاه تا کارگر و از حقه باز و شعبده بار تا مارگیر و معرکه گیر (یکی بود به اسم دکتر کابوک که عجیب معجونی بود و مدعی بود با هیپنوتیزم جامعه را به رفاه میرساند) همه و همه نامزد شده بودند. هنوز هم وضع همین است. وقتی چند صد نفر داوطلب رئیس جمهوری می شوند این تنها نشان بی شعوری است نه چیز دیگر. تقصیر شاه و خمینی هم نیست. دیگر امروز پس از سی سال انقلاب و اینترنت و رادیوهای گوناگون و برنامه های ماهواره ای شعور مردم باید بیش از سی سال پیش باشد اما.. به نظر من مردم پس هم رفته اند! در یک جامعه اهل حساب و کتاب با وجودی که آزادی است و همه میتوانند نامزد رئیس جمهوری بشوند اما تنها و تنها و تنها در ایران است که چند صد نفر یا چند هزار نفر داوطلب رئیس جمهوری می شوند. اینها دیگر تقصیر رژیم هم نیست. چرا نمیخواهیم بپذیریم که مردم ما مشکل دار هستند. زمان شاه جامعه روی ریل های اجتماعی درستی داشت پیش میرفت که بصورتی کنترل شده جامعه بتواند به جایی که شایسته است برسد اما .. خرابش کردیم. و حالا هیچ راهی برای درست کردنش نیست. مثل یک ظرف آش شلم شورباست. هرکسی برای خودش نظریه پرداز است و راهکار دارد و همه هم آماده خراب کردن همه چیز. آخوندها را برای چی برداریم؟ که چی بشه؟ بتونیم حرف بزنیم؟ خوب اینجا داریم حرف میزنیم! آیا از این حرفهایی که در این محیط آزاد رد و بدل میشه وحشت نمیکنید؟

بهاری

یک دانشجوی دانشگاه همدان بعلت فشار مسئولین برای اخراج وی مغز خود را با سلاح کمری متلاشی کرد. فیلم آنرا در یوتوب به آدرس زیر تماشا کنید. قبل از انقلاب اصلا کسی به فکرش نمیرسید که دانشجو جماعت سلاح به دست بگیره مگه اینکه بندرت جزو گروههای تروریستی باشند. این واقعه دو مسئله را نشون میده. یکی اینکه اسلحه مثل ریگ توی دست مردم فراوان هست که یک معضل بزرگ اجتماعی است. دوم اینکه جامعه بسیار تحت فشار هست که اینهمه خود کشی روی میده. هرکسی که به انتخابات این رژیم میره و رای میده، هر ایرانی که این کار را میکنه، به هر دلیلی که هست، حتا ترس از اخراج از سر کارش یا جلوگیری از خروج از کشور یا هر بهانه دیگری در این جنایت شریک است. یعنی در هرچه که در این رژیم بر سر مردم می آید شریک است. هر فرد دولتی، که بخاطر اعتماد رژیم به وی شغل و کاری دارد، مثل محمد خاتمی، مثل یوسفی اشکوری و مثل سایر اصلاح طلبان (اصول گرایان که جای خود دارند) همه و همه در تمامی این جنایات شریک هستند. آنها اگر واقعا و قلبا مخالف این جنایات بودند مثل ما ایرانیان تبعیدی با رژیم همکاری نمی کردند. چه سخیف هستند اینان که وقتی که ما با رژیم جنگیدیم ماندند و زیر پر و بال رژیم را گرفتند. و از اینها بی شخصیت تر و انسان فروش تر و ابله تر آن سری تبعیدیانی که از اصلاح طلبان حمایت می کنند. ننگ بر اصلاح طلب و ننگ بیشتر بر تبعیدی هوادار اصلاح طلب.

خودکشی این جوان را ببینید و هرگاه در خیابان چشم تان به یک هوادار اصلاح طلب می افتد به رویش آب دهان بیاندازید. او مسئول این خودکشی است؛

http://www.youtube.com/watch?v=W9nYozWwbyA

حبیب تبریزیان

مشکل اصلی ما فقذان شعار،برنامه و یا راهبرد آرمانی مدرن همچون لیبرالیسم و ناسیونالیسم نیست . مشکل ایجاد رهبریتی است که تبلور این ها در نگاه مردم باشد . امروزه تأسیس مؤسسات لیبرلیستی و لیبرال نمائی مد روز گردیده است و هیچ بعید هم نیست خود رژیم هم در آینده به قصد کنترول و مصادره این گفتمان هم، پا به میدان نهد.

از این رو بجای توصل به موازی سازی بهتر است به گرد آوری آن چهره هائی پرداخته شود که کم یا بیش برای لیبرالیسم تلاش کرده و چهره های نمادین این جریان هستند و مشکل عمده این کار هم داخل و خارج بودن این چهره ها است.

متأسفانه، حرکت های بی پشتوانه اینترنتی کمکی به ارتقاء سطح این گونه گفتمانهای مدرن نمیکند.

کوتاه سخن، با برنامه اینترنتی لیبرال دادن نمیتوان حرکت و جنبش لیبرالی آفرید.

hamid

گفته می شد هر که با ما نیست با مادشمن است

گفتم آری این سخن فرموده اهریمن است

اهل معنا اهل دل با دشمنان هم دوستند

ای شما با خلق دشمن ؟ قلبهاتان از آهن است؟ فریدون مشیری

درد بزرگي است بي تفاوتي در مقابل سرنوشت هموطنانمان,قصدم فقط درد دلي است با كساني كه پناهنده بودند ؟زماني دور خود را به اب و اتش زدند ؟چرا چون معتقد به ازادي بودند البته با تعريف خودشان از ازادي و برابري.سركوب و كشتار اغاز شد جهل و جنون تفاوتي بين تنوع افكار نگذاشت.مجسم كنيد ,دوستاني كه بعد از فرو ريختن اردوگاه شرق به غرب پناهنده شدند را غرب نميپذيرفت به صرف داشتن انگونه باور! يا انها را مجبور به عبور از مرز ميكردند.در غرب اين شانس به ما داده شد تا بعنوان يك انسان برابر حقوق انسان بودن را تجربه كنيم . ا بايد پرسيد از اين تجربه ما را نسيبي هست؟ ايا بجه هايي كه در مرز تركيه و عراق به اب ريخته شدند جرمشان از اكبر گنجي ,سازگارا,سيد ابراهيم نبوي ,برادر مهاجراني و دهها عمله ريز و درشت ظلم بيشتر بود؟ چند هفته قبل امير فرشاد ابراهيمي اعلام كرد كه گرفتار شده كجا ؟در تركيه و تقريبا همه اعتراض كرديم انهم اعتراضي بحق ,اگر فردايي وطن روي ازادي ببيند ايشان بايد جوابگوي اعمالش باشد ....اما در ان روزها كسي شوخ او را برويش نياورد.اما دريغ از يك اعتراض براي اين هموطنان ,اقاياني كه اگر كسي تركيه را درست تلفظ نكند تكفير ميشود و در غرب هم زندگي ميكنيد اقاياني كه دنبال رخش رستم هستند تا گاز سوزش كنند ,حضراتي كه هرروز هر روز گروه خونشان را تست ميكنند شايد با طغرل,چنگيز,هولاكو همگروه باشند .كساني كه براي پژمرده شدن يك گل پنجاه هزار بيت شعر ميسرايند به پرپر شدن جان انسانها بي علاقه اند.داستان دوستي خاله خرسه مصداق حضرات نيست؟به احترام دوستاني كه بهاي تغير عقيده خود را با جان خود پرداختند لحظه اي سكوت كنيم.

ما برون را نگريم و قال را ....ما درون را بنگريم و حال را

ایرج

نگاه می
کنیم و نمی
بینیم

راستی آقای باربد یادآوری کردند و بد نیست این مطلب روشن شود!

این کلمهء سخیف حق طلاق که بعضی ها در بارهءمردم ایران به کار می برند.

این دیگر چه جور حرفی ست؟ طلاق؟ یعنی چی؟ کی زن است این وسط کی شوهر؟

خلوص گرایان نژادپرست اتنوسانتریک قبیلهء متبوع خودشان را در این «رابطهء جعلی زناشویی" مرد می دانند یا زن؟ و این مبارزه حق طلبانهء آنها درکادر حقوق انسانی و حقوق طبیعی معنا می یابد یا با مبارزات فمینیستی و در چارچوب حق طلبی زنانه باید قرار بگیرد؟

از اینها گذشته شوهر کیست؟ زن کیست؟

اگر این «رابطهء زناشویی" آنطور که سیستم نظری فدرالیت ها و تجزیه طلب ها و پان تورک هاتبلیغ می کند از نوع روابط زناشوهری پلی گامیک است ، یعنی در این حرمسرا (یا به قول بعضی پانتورک ها و پان عرب ها در این جغرافیایی به نام ایران" ملتی زورگو در نقش شوهری ظالم ظهور کرده و 7 ملت مظلوم (ملته شاید بهتر باشد چون در موقعیت تأنیث قرارش داده اند)را در حرمسرای ایران به صلابه کشیده ، آنوقت باید گشت و نژاد و قبیله و تبار و قوم شوهر ظالم را پیدا کرد.

بر طبق این تئوری وارداتی روسو ترکو عرب از مسئلهء ملی ظاهرا شوهر ظالم همان "ملت فارس" است یعنی سرانجام سر و کلهء پرتقال فروش در لباس ملت فارس پیدایش می شود.

در غیر این صورت باید شوهر را در این حرمسرا ملت ایران نامید و اگر اینطور بشود در و دکان تئوریک و نظری حضرات از چپول سابق تا نژادگرای لاحقش تخته خواهد شد>. آنوقت رابطه عوض می شود و دادگاه خانواده می باید تکلیف مسائل را جور دیگری روشن کند و و حق طلاق را جور دیگری برای این نمایندگان مضحک و مسخرهء قوم پرست ایرانی بگیرد و به آنها مسترد کند.

ببینیم کمدی تاریخ با این قضیهء زناشویی ملی قومی نژادی چطوری برخورد خواهد کرد و قهقههء نسل های آینده ازاین سیرک های نظری و بیمارگونه چگونه زیر گنبد نیلی روزگار خواهد پیچید

آنروز است که آیندگان ریسه خواهند رفت آی ریسه خواهند رفت. جمش کنید مضحک است این حرف ها

آیدین تبریزی

۱۷ دانشجو در بیمارستان، نامه سرگشاده دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز

شما گفته اید که اینها " نا ارامی احساسی است" کسی که دچار غیرت متعصبانه شود و به "نا ارامی احساسی" روی آورد، یک چاقو یا یک تفنگ بر می دارد و می رود آن حراستی را می کشد و بعد هم حکومت او را می گیرد و اعدامش می کند و بعد هر دو طرف، مظلوم نمایی می کنند! اما کسی که مبارزه مدنی با حفظ آرامش می کند، بیش از یک هفته به صورت خستگی ناپذیر اعتراض آرام می کند و با اعتصاب غذا صدایش را با وجود بایکوت کامل خبری حکومت، به گوش جهانیان می رساند و حکومت را بی آبرو می کند! اینکه می گویید مخالف توپ و تفنگ هستید بسیار با ارزش است چون در دنیای امروز تفنگی که دست مخالف چریکی می دهند، در برابر موشک و هواپیمای حکومتها، چیزی جز اسباب بازی نیست و اگر گلوله ای شلیک کنی موشکی جواب خواهی گرفت. پس شرط عقل آنست که اصلا دست به اسلحه نبری. من این را نه در دفاع از ترکیه و ایران که در دفاع از آذربایجان و کردستان می گویم. حال هرکسی هرگونه صلاح می داند، برداشت کند!

نوشته اید: "تظاهراتی که در ان پرچم ایران را اتش می زنند پشیزی ارزش ندارد " فیلمها و عکس های تظاهرات موجود است و شما یک تکه سنگ دست تظاهر کنندگان نمی بینید! تحریک مردم به حمله بانکها و ساختمانهای دولتی توسط عوامل اطلاعاتی انجام شد و تاکنون ثابت نشده که کسانی که پرچم را آتش زده اند، واقعا از خود مردم بوده اند. اما به هر حال اشتباه چند نفر را نمی توان به میلیونها نفر در سراسر آذربایجان تعمیم داد. این روش حکومتهای سرکوبگر است که عمل یک عده افراطی را (البته اگر مامورهای خودش نباشد) علم می کند تا جلوی اعتراضات مدنی مردم را بگیرد. در یکی از شهرها کتابخانه ای آتش زده شده بود و بعد همه جا جار زدند که اینها قرآن را آتش زدند، چون داخل کتابخانه قرآن هم وجود داشته است!؟

ببینید من انتقاداتم را با حوصله و با نقل کردن جملات خودتان می نویسم، کاری که هر منتقد اهل فکر و منصفی باید انجام دهد. نوشته اید: " در کامنتت ان دختر را وسیله ای برای مبارزه سیاسی کرده ای و غیرت ترکی ات به خوش امده نه من!" می توانید توضیح دهید که دفاع از حیثیت یک دختر که توسط یک حراستی دانشگاه برای تجاوز تحت فشار قرار گرفته، کجایش ایراد دارد که شما آن را سوء استفاده یا غیرتی شدن می دانید؟! آیا نسخه شما بهتر است که " دختر که کم نیست ارزش اعتصاب غذا رو نداره باور کن!" فقط کمی فکر کنید که چه نوشته اید و بعد اگر لازم دانستید این جمله را با روش استاد دانشگاهی ماست مالی کنید! باور کنید این اصلا چیز بدی نیست من بارها از این روش استفاده کرده ام تا اشتباهم را با حفظ آبرو پس بگیرم. بد آنست که بر اشتباهتان اصرار بیجا بکنید.

جناب کردزاد،

این شما هستید که آنقدر نسنجیده حرف می زنید و از حرفتان هم برنمی گردید که دود از کله آدم بلند می شود! من بارها در این سایت به خاطر برخی نوشته های قدیمی ام عذرخواهی کرده ام. یک اعتراف ساده به اشتباه می تواند جلوی خراب شدن بیشتر کار را بگیرد. آخر من چه دشمنی با شمایی که نمی شناسم می توانم داشته باشم ولی باز آنقدر مطالب مشکل دار نوشته اید که هرچند من دلم نمی آید شما را که استاد دانشگاه هستید بیش از این تحت فشار قرار دهم ولی مجبور می شوم که پاسخ بدهم. من جمله ای از خودتان را نوشتم و برداشتم از جمله شما را نوشتم. شما اگر با برداشت من از جمله تان مخالفید، یک توضیح "استاد دانشگاهی" بنویسید وبدون آن که اعتراف به اشتباه بکنید، بگویید که منظورتان آن نبوده که من برداشت کرده ام. وقتی شما هیچ اعتراضی به برداشت من از حرف خودتان ندارید و هیچ دفاعی از خودتان نمی کنید و در مقابل دهها حمله به من می کنید (شاید با این توجیه که بهترین دفاع حمله است!؟) مرا مجبور می کنید که به حملات ناقصتان پاسخ دهم و شما بیشتر خراب شوید. دوست عزیز استاد دانشگاه هم می تواند اشتباه کند، مگر احمدی نژاد هم استاد دانشگاه نیست!

کرد زاد

۱۷ دانشجو در بیمارستان، نامه سرگشاده دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز

اقا ایدین

1.اول یک نفس عمیق بکش قدری صبر کن وبه قول خودت صبور باش بعد کامنت بنویس تا خودت را ضایع نکنی! پسر خوب برعکس این تویی که در کامنتت ان دختر را وسیله ای برای مبارزه سیاسی کرده ای و غیرت ترکی ات به خوش امده نه من! که مخالف چنین بهره برداریهایی هستم انگیزه مبارزه سیاسی باید اشکارا گفته شود تا بعد به انحراف شیده نشود موی زنان و ماتیک دختران و ترک بازی و غیرت بازی مبارزه سیاسی نیست و تنها یک نا ارامی احساسی است!

2.مرتب از تظاهرات "هارای هارای من ترکم" دم می زنی پسر خوب تظاهراتی که در ان پرچم ایران را اتش می زنند پشیزی ارزش ندارد تو این مبارزه را که سمبل مدنیت و جامعه مدنی ایران یعنی پرچم ایران را به اتش می کشند مبارزه مدنی می دانی ؟ ولی من روی ان نام ترک بازی می گذارم!

3.بر خلاف اتهامات تو من نه طرفدار توپ و تانکم که انان که من را در این سایت می شناسند به خوبی می دانند ! پس اگر من را نمی شناسی بیخودی ابروی خود را نبر !

4. من در این سایت با اسم خودم هم نوشته ام و اگر اسم مستعار دارم برای اینکه فردا نگویند استاد فلان دانشگاه با بچه های سیاسی مثل تو همدهن می شود ! اما با وجود انکه هر بار نمی خواهم جواب شماها را بدهم اما در جه تحریف به حدی است که وجدانم اجازه نمی دهد سکوت اختیار کنم!

5.در پایان شرم بر تو باد که از به اتش کشیدن پرچم ایران حمایت می کنی!

فضول

۱۷ دانشجو در بیمارستان، نامه سرگشاده دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز

راستش در این چند سال اخیر هر وقت یک حرکت دانشجویی در اعتراض به چیزی در گرفته ، اول چند نفر از این دانشجویان به عنوان فعال دانشجویی چند بار با رادیوهای خارجی مصاحبه کردند و عده ای چند روزی بزندان افتادند و بعد از چند ماه همه از واشنگتن و تلویزیون آمریکا سر در آوردند و دیگر هیچ .

آیدین تبریزی

۱۷ دانشجو در بیمارستان، نامه سرگشاده دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز

آقای جمال عزیز،

کامنت شما مرا یاد یک کامنت که قبلا پای خبر کشته شدن چند نفر در ایوان غرب دیده بودم انداخت وقتی دوباره نگاه کردم دیدم که همین آقای کردزاد عزیز است. اگر قبلا این را می دانستم اینقدر تند به کامنتشان پاسخ نمی دادم چون من فکر کردم که دارند مسخره می کنند ولی این کامنت نشان می دهد که ایشان اصولا از نظر فکری با من دچار اختلاف فاحشی هستند. کامنت این است: "...هرچند روحیه کردان در ایوان غرب هم مبارزه جویانه مانند سایر کردان است ولی باید دقت کنند که این مبارزات سیاسی سر مربا نباشد هیچ فرقی برای مردم کرد نخواهد کرد که اصلاح طلب وارد مجلس اسلامی شود یا اصولگرا!!!" من همان موقع می خواستم پاسخی بدهم که فرصت نشد. واقعا عجیب است که آقای کردزاد کشته شده ها را سرزنش می کند که "سر مربا" خودشان را به کشتن داده اند؟!! این را نمی بینند که کسانی که به تقلب در انتخابات اعتراض کرده بودند، برای کشته شدن نرفته بودند بلکه برای گرفتن بخشی از حق شان رفته بودند و اینجا خیلی بی انصافی می خواهد که کسی وحشی گری حکومت را "عادی" بداند و کشته شده ها را سرزنش کند!؟ البته به نظرم می رسد که ایشان درکشان از مبارزه سیاسی کاملا در جهت متضاد من است. من معتقدم مبارزه سیاسی باید از کوچکترین و صنفی ترین مسائل شروع شود و هرگاه مبارزه فراگیر شد، شعارها و خواسته های حرکت به تناسب توان بسیج مردمی افزایش یابد. نمی توان این را کشته شدن بر سر مربا نامید! وقتی سر مربا شما را می کشند، اگر صبح که از خواب بیدار شدید، بدون مقدمه بروید وسط میدان مرکزی شهر و مرگ بر خامنه ای بگویید، که دیگر تکه بزرگه تان گوشتان خواهد بود؟!!

اگر اینطور فکر کنیم تا ابد باید دست روی دست بگذاریم و هیچ تغییری هم پیش نخواهد آمد. یا باید اسلحه برداریم که نتیجه اش معلوم است و یا باید به انتظار آقای بوش بنشینیم! اتفاقا انتخابات بهترین فرصت برای اعتراض کردن به حکومت است و کم خطرترین راه انقلاب مخملی هم از انتخابات می گذرد البته اگر چیزی در حد نیمه انتخابات وجود داشته باشد. همانطور که در مقاله زیر توضیح داده ام:

http://iranglobal.info/node/22779

اتفاقا اشتباه در اینجاست که این خرده مبارزه ها جدی گرفته نمی شود و همینطور در مورد کشته شدن باید بسیار حساس بود. هرگز نباید از کنار کشتن مردمی که حق قانونی شان را می خواهند به سادگی گذشت و آنرا سر مربا دانست! نباید اجازه داد حکومت به همین راحتی بکشد و بعد هم اپوزیسیون هم بگوید حقشان بود، چرا سر مربا خودشان را به کشتن می دهند! خوب این یعنی خودکشی برای اپوزیسیون! مردم دلشان به چه چیز ما خوش باشد، نباید از ریختن حتی یک قطره خون ساده گذشت و آن قدر گفت و نوشت تا حکومت را مجبور کرد دستش بلرزد اگر بخواهد تیری شلیک کند چون می داند بلوایی پس از آن به پا خواهد خواست. اینگونه است که می توان قدم به قدم حکومت را عقب نشاند و در لحظه ای تاریخی کار را یکسره کرد

جمال

جناب آیدین کامنت شما در جواب کردزاد را من نه‌ تنها فاشیستی برآورد کردم بلکه‌ شما به‌ وضوح دارید ملت کرد را تحقیر و توهین میکند البته‌ در لوای جواب به‌ کرد زاد جناب آیدین شما ترکهای آذری ماشلا تظاهراتی که‌ چند سال پیش به‌ حق آدربایجانی ها در توهین یک روزنامه‌ ایرانی به‌ خیابانها ریختند به‌ قول ما کرد ها به‌ ( بنه یشته‌ خوشکه‌) تبدیل کردید (آدامس همیشه‌ در دهن ) جناب خوب تظاهرات کردید که‌ کردید تظاهرات میلونی بود که‌ بودشما ترکها در هر بحثی در 3 سال گذشته‌ این مسئله‌ را پیش میکشید آقای ایدینننننننننننننننننن از این نوع تظاهرتها در 4 بخش کردستان هه‌ روز جریان دارد به خصوص بخش اشغالی کردستان ترکیه‌ که‌ مبارزه‌ مدنی کشور عزیزت ترکیه‌ را پی در پی به‌ بحرانهای عمیق سیاسی کشانده‌ جناب آیدین من باید به‌ شما عرض کنم زنده‌ باد مبارزه‌ مدنی ولی 1000 بار زنده‌ باد مبارزه‌ مسلحانه‌ PKK w PJAK در ترکیه‌ و ایران در ترکیه‌ pkk بوده‌ که‌ افسار ترکیه‌ را کشیده‌ عزیز اگر همین مبارزه‌ پ ک ک نبود شاید شما میگفتی در ترکیه‌ اصلأ کرد وجود ندارد جناب شـا همین قدر مانده‌ بود به‌ کرد زاد بگوید ترک کوهی .

آیدین به‌ این صحنه‌ها نگاه کن روزانه‌ نه‌ 3 سال یک بار 1000 ها اعتراض مدنی این گونه‌ در گوشه‌ و کنار تمام کردستان روی میدهد

http://youtube.com/watch?v=l_1kHEjPiuQ&feature=related

امروز مردم ایلام و ایوان غرب در اعتراض به‌ کشتار 5 نفر به‌ دست نیروهای فاشیست اسلامی ایران در ایوان غرب مردم ایلام و ایوان غرب در شرق کردستان تمام این 2 شهر در اعتصاب عمومی بود از طرف دیگر گزارشهائی میرسد که‌ امروز 29.5.008 بار دیگر مردم ایلام و ایوآة غرب با نیروهای دولتی ایران درگیر شدند و 3 نفر دیگر جان خود را از دست داده‌اند

کیومرث نویدی

۱ ـ جناب باربد نفهمیدم آن مصرع چه اشکالی دارد. «تا که بو" یعنی تا که بشود تا که باشد. وزن مخدوش نیست و معنا هم روشن است. آیا منظور این است که بارش باران و تابش خورشید نمی
توانند هم
زمان باشند؟ خب این که روشن است باران ببارد و بند که آمد خورشید بتابد.

۲ ـ آقای وطنخواه برای روشن شدن ریشة این واژه
ها سری بزنید به فرهنگ دهخدا. خوئی در مورد نظامی از چند بیت ترکی خبر داد. حتی اگر یک بیت سروده باشد یعنی با زبان ترکی آشنائی داشته است. احساس شما هم احساس شماست؛ یکی از بدترین گرایشات این است که آدمی احساسات و عواطف خود را به حساب همگان بگذارد یا از همگان بخواهد احساسی چون او داشته باشند. در عین حال به شما که جویای دانشید توصیه می
کنم مواظب باشید معرفت را با دانش و دانش را با خورده معلومات عوضی نگیرید.

ای بسا عالم ز دانش بی
نصیب ـ حافظ علم است آن کس بی
حسیب

۳ ـ آقای ایرج نمی
دانم از ما دو نفر کدام سزاوارتریم که با آن دیوانه قیاس شویم. چرا به جای این حرفها نمی
گوئید کدام سخن من غلط است؟ آیا بیست ملیون (شاید هم بیشتر) از هم
میهنان ما ترک
زبان هستند یا نه؟ آقا احساس نفرت شما از ترک و ترکی از جمله
جمله
تان می
بارد؛ اگر از حق طلاق خوشتان نمی
آید بگوئید جق جدائی. معنایش هم این است که هیچ انسانی را نمی
توان به خاطر این میل یا تبلیغ برای جدائی تحت پی
گرد قرار داد و توی دهن آن کسی باید زد که جدائی
خواه را به صرف جدائی
خواهی به اعدام حتمی (ولو در آینده) تهدید می
کند. آیا شما با او هم
سخن هستید؟

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید