رفتن به محتوای اصلی

یده آل خواهد بود اگر اسلام در ایران به حد موقعیت مسیحیت در غرب برسد

یده آل خواهد بود اگر اسلام در ایران به حد موقعیت مسیحیت در غرب برسد

مینا ملکی

 

به شهامت عبدالکریم سروش باید آفرین گفت. با وجود اشتباهاتی که آقای سروش در ابتدای انقلاب اسلامی بخاطر انقلاب فرهنگی مرتکب شده و متاسفانه اکنون خود را از آن بری میداند باید گفت که این تلاشها ی او برای شکستن متروپل ارتجاعی ملاها و شخصی کردن تفصیرها از دین و فرستادن اسلام از حوزه عمومی به حوزه خصوصی را باید به فال نیک گرفت. ایده آل خواهد بود اگر اسلام در ایران به حد موقعیت مسیحیت در غرب برسد و برای اینکار تۀوریسینهای خود را نیاز دارد. پروژه ریشه کن کردن دین ناممکن و در کشورهای کمونیستی سابق نتیجه منفی خود را پس داده است. در ایران آینده دمکراتیک که هرانسانی آزادانه و در حوزه شخصی دینی یا بی دینی خود زندگی خواهد کرد همزیستی با مسلمانانی مانند سروش مطلوبتر از فناتیک تر ها خواهد بود.

بله آقای سروش شاید که خود را از اشتباهاتی که در ابتدای انقلاب کرده بری میداند اما به حق باید گفت که او حساب خود را مانند اکبر گنجی سالهاست که از رژیم اپارتاید جمهوری اسلامی جدا کرده است. این مرد به آنهایی که عضو دایمی حزب باد میباشندِ آنهایی که ظاهرا بی دینند ولی سنگ ملایان و شرکت در انتخابات نمایشی را به سینه میزنند وبرای پیروزی ملای فرصت طلبی مانند کروبی دست به دامان فرشتگان و ملایک میشوند شرف دارد. نیروهای باهوش و باتجربه و معتقد به دمکراسی اپزیسیون باید که - بدون چشمپوشی از اختلافات خود - در راه همبستگی بر علیه رژیم فاسد و آپارتاید جمهوری اسلامی بکوشند. سی سال لجبازی و بچه بازی و کوته نظری بس نیست؟

مزدک

 

استقلال و تماميت ارضی و يگانگی ملی ايران برای ما از همه بالاتر است و به هر قيمت و در هر وضعی از آن دفاع می‌کنيم(حزب مشروطه)

یعنی شما حاضرید تمام مردم ایران را یا حد اقل 40-50% مردم را اگر نخواستند با بقیه ایران بمانند قتل و عام کنید؟تنها برای تمامیت ارضی و یگانگی ملی؟شما مگر ایران را برای مردمش نمی خواهید؟خب این اصلی فوق العاده خطرناک است!منهم به تمامیت ارضی و نه یگانگی ملی مثل شما معتقدم ولی حاضر نیستم حتی یک نفر را هم قربانی چنین یکپارچگی کنم!

محسن کردی

 

گفتمان ایران را باید از عصبیت ها و انحراف ها خارج کرد. ما باید یاد بگیریم در کنار هم زیستن و تحمل را. ما باید به این امر برسیم که همه ما خواهان نیک بختی ایران هستیم و اختلاف ما اختلاف دشمنان ایران نیست بلکه اختلاف بر سر این است که کدام راه برای رسیدن به ایران نیک بخت فردا بهتر است. معنای این سخن آن نیست که از میان این راهها، راه یکی صد درصد درست است و بقیه خانمان بر انداز. هم در ایران فدرال میشود زندگی کرد، هم در ایران تکه تکه شده میشود زندگی کرد (مثل کشورهای برآمده از یوگوسلاوی سابق) و هم در ایران یکپارچه ای که ما آرزو داریم. این که کدام راه را مردم ایران بر میگزینند، تکلیفش را مجلس موسسان تعیین میکند و ما نباید در مورد مجلس موسسان اختلافی باهم داشته باشیم. مجلس موسسان فردا تنها راه حل ما و نقطه رفع مشکلات ماست. 98 درصد مطالبات جدایی طلبان در ایران یکپارچه فردا نیز فراهم خواهد بود. 98 نمره قبولی خوبی است حیف است که روی آن توافق نکنیم.

من یک تاکیدی شاید نالازم اما برای احتیاط بکنم. مشکل من با آرش گرگین اصلا و ابدا ربطی به دین او ندارد و متلک های من به او همانگونه است که به یک مسلمان مخالف میتازم. تاکید هم بکنم که برای من مهم جدایی دین از دولت است و ایرانی میخواهم که در آن معتقدین همه عقاید آزادانه به عقاید خود بپردازند. من احترام زیادی برای زرتشت پیامبر و دین او قائل هستم و اگر احساس بخصوصی در مورد سایر ادیان ندارم اما علاقه ای قومی به دین زرتشت و هم میهنان زرتشتی مان دارم و آنها را بیشتر از دیگران دوست دارم. (دوست داشتن یکی معنایش نفرت از دیگران نیست بلکه معنایش این است که همه را دوست دارم زیاد، اما اینها را بیشتر) نکته ای نیست در عقاید زرتشتیان در زمینه زندگی اجتماعی که من با آن مشکل داشته باشم. بسیاری ارزشهای ملی زرتشتی، مطابق منافع ملی ما و مقدم بر نگاه جهان وطنی اسلام است. از همین رو، در جدایی دین از دولت، زرتشتیان به مشکلی بر نخواهند خورد اما مسلمانان افراطی چرا. نطام سکولار بخصوص با دین زرتشت هیچ مشکلی ندارد.

آقای مزدک، این سوال شما سیاسی بود پس پاسخ میدهم. نه عزیز، به هر قیمت و در هر وضعی معنایش آنکه شما می گویید نیست که درصد بسیاری از مردم ایران را بخواهیم برای رسیدن به هدفمان بکشیم. این جنایتها را از لابلای گفتارهای فلسفی رفیق تان آرش گرگین میتوانید بیابید. حرف ما یک معنای سیاسی دارد و معنایش نیز بسته به شرایط تعریف می شود. نوشته ایم از استقلال و تمامیت ارضی ایران در هر وضعیتی دفاع مکینیم. ننوشتیم که حمله میکنیم! شما اگر خوب بندها را مطالعه بکنید ملاحظه خواهید کرد که ما بارها بر مبارزه بر اساس حقوق بشر تاکید کرده ایم و در امر حقوق بشر جایی برای کشتار اتنیکی آنگونه که شما می فرمایید وجود ندارد. در بند 2 آمده است که سرنوشت کشور را مردم تعیین میکنند. یعنی مجلس موسسان در هر موردی صاحب اختیار است و من و شما نیز چاره ای بجز گردن نهادن بر تصمیمات و قوانین اساسی حاصل مجلس موسسان نخواهیم داشت. در بند 3 تاکید شده است که "ما از هیچ تلاش قانونی و دمکراتیک برای فلان هدف فروگذار نخوایم کرد". تلاش قانونی و دمکراتیک معنایش یعنی چه؟ یعنی آدم نمی کشیم، جنگ مسلحانه نمی کنیم مثل مجاهدین، بلکه با مبارزات مدنی مثل اعتصاب کاری، اعتصاب غذا، تظاهرات، و فعالیتهای مدنی از این قبیل اهداف را پیش می بریم.

حیران

 

آقای کردی شما از جواب دادن به‌ سوال مزد طفره‌ رفتین شما ایشان را حواله‌ دادید به‌ مجلس موسسان. سوال مزک روشن و کنکرت بود شما در برنامتان نوشته‌اید دفاع از تمامیت ارضی ایران از هر چیزی برای شما بالاتر است و به‌ هر قیمتی توجه‌ کن به‌ هر قیمتی و هر شکلی باز توجه‌ کن هر شکلی از آن دفاع میکنیم . جواب به‌ این سوال باید روشن باشد اگر مثلأ مردم کردستان دقیقأ مانند مردم کرد در عراق که‌ 98% خواهان بودن با عراق نیستند اگر مردم کرد در ایران 80% مثلأ نخواهند با شما هموطن باشند تکلیف چیست به‌ هر قیمت و هر شکل در اینجا چه‌ معنی میدهد غیر از اینکه‌ یکی از آن اشکال لشکر کشی و کشتار مردم کرد باشد به‌ هر قیمتی یعنی اگر آن 80% را نابو‌د کنید برای تمامیت ارضی چه‌ معنی دیگری میتواند داشته‌ باشد ؟

Alain Chevalerias

در تاریخ 2 اسفند 1386 ( 21 فوریه 2008، بنی صدر در کاخ دادگستری فرانسه حاضر شد و در دادگاه شهادت داد :

یک روزنامه نگار فرانسوی، بنام آلن شوالریاس Alain Chevalerias کتابی نوشته است با عنوان «سوخته زنده " Brulé Vif نویسنده خودسوزی طبق دستور 8 تن از افراد گروه رجوی را ، به دنبال دستگیری مریم رجوی و گروهی از افراد این گروه، در فرانسه، پی گرفته و این کتاب را در باره این گروه نوشته و انتشار داده است . به دنبال انتشار کتاب، گروه رجوی توسط سایتی از سایتهای متعلق به خود، او را متهم کرده است که « مزدور واواک " و « مامور سازمان اطلاعات فرانسه " و... است . نویسنده این اتهامات را توهین به شخصیت و شرافت خویش تلقی کرده و به دادگاه شکایت کرده است .

او از بنی صدر خواست در دادگاه حاضر شود و شهادت دهد . بنی صدر به او پاسخ داد : من شما را نمی شناسم . شما دو بار نزد من آمده اید برای مصاحبه . بنا بر این نمی توانم بسود شما شهادت دهم . تنها می توانم در دادگاه حاضر شوم و در باره خطر تروریسم اخلاقی برای ملتی که از آزادی محروم است سخن بگویم . بدیهی است هرگاه دادگاه بپذیرد، در آغاز خواهم گفت که شما را نمی شناسم و برای آن نیامده ام که در دعوا جانب شما را بگیرم. او نیز پذیرفت . بعد از ظهر 21 فوریه ، بنی صدر عازم دادگاه شد. د راه بود که از کاخ دادگستری به او تلفن شد که گروه رجوی جمعیت آورده اند و آمدن به کاخ دادگستری ، ممکن است برای او خطر در برداشته باشد . با این وضعیت آیا او باز می گردد و یا می آید؟ او پاسخ داد : من برای توضیح در باره خطر تروریسم اخلاقی برای ایران به دادگاه می آیم و این گروه مدرک مشهود بر صحت اعلان خطر من تهیه کرده است. با وجود این مدرک، چرا باید از خطر اندیشه کنم و بازگردم ؟ علاوه بر این که ترسیدن از این خطر تسلیم شدن به تروریسم فیزیکی و شخصیتی و اجازه ترور و تحمیل سکوت به ایرانیان و غیر ایرانیان دادن به یک گروه زور پرست نیز هست .

بی نام و نشان

 

از این رو، آموس گیلاد از طریق لابی طرفدار اسرائیل ، شروع به دادن اطلاعات به شورای ملی مقاومت ایران در واشنگتن کرد . علت استفاده از این شورا این بود که در نظر مردم امریکا اینطور وانمود کند که اطلاعات در باره فعالیتهای اتمی ایران را یک گروه مستقل ایران انتشار می دهد . برای این کار لازم بود نظر مردم امریکا را نسبت به این سازمان ، از آلت فعل رﮊیم صدام به یک سازمان مستقل تغییر دهد . از جمله ، فصل نامه Middle East Quarterly با ترتیب دادن مصاحبه های دوستانه با مسئولین ارشد این شورا، کار تغییر دادن چهره این سازمان را عهده دار شد .

تحت فشار کمیته خاورمیانه لابی طرفدار اسرائیل، از سپتامبر 1995، اعضای کنگره امریکا شروع به پشتیبانی از شورای ملی مقاومت ایران و تغییر رﮊیم در ایران کردند . هدف از این اقدام دو چیز بود : در افکار عمومی امریکا تغییر رﮊیم ایران را ، بعنوان یک خط مشی مثبت تثبیت کنند و پیدا کردن راه حل برای مطرح کردن اطلاعاتی که سازمان جاسوسی اسرائیل بدست آورده بود ، به ترتیبی که لابی اسرائیل بعدا بتواند از آن استفاده کند و اعضای کنگره امریکا را برای دست زدن به اقدامی که حکومت کلینتون حاضر به انجامش نبود، تحت فشار قرار دهد . در ﮊانویه 1999، شورای ملی مقاومت ایران اولین قدم را در این راه، با انجام مصاحبه با خبرنگاران در باره پیشرفت ایران در تولید سلاحهای شیمیائی و بیولوﮊیک برداشت . ( صفحه های 64 و 65 ترجمه فارسی کتاب ) .

منظر جاوید

 

جناب بی نام و نشان

، ایا برای این ادعا مدرکی هم دارید البته اطلاعات شما بنظر می رسد واقعی باشد ولی چه خوب بود طی مقاله جداگانه و با ارائه دلایل قابل قبولانتشار دهید، با احترام

محسن کردی

 

جناب حیران، اولا فرض شما تا زمان مجلس موسسان که مردم کردستان نیز مانند سایر مردم ایران نماینده های شان را به مجلس موسسان بفرستند، فرضی من در آوردی است. مثل آن است که بگویید اگر مردم کردستان خواستند به آسمان پر بکشند شما چه میکنید؟ هنوز من مدرکی ندیده ام که نشان بدهد که مردم کردستان خواهان چنین چیزی باشند. اما برای آنکه خیال نکنید از پاسخ طفره میریم؛ پاسخ مشخص است. به هرقیمتی و به هر وسیله ای که در توان ما باشد با آن مخالفت می کنیم. اما شما یک امر را مطمئن باشید. آن قیمت و توان چیزی در چارچوب قوانین حقوق بشری خواهد بود نه خارج از آن. شما هم اگر خواستار جدایی از کردستان هستید، سلاح به دست نگیرید، آدم نکشید. بلکه مثل ما، با وسایل مدنی به ایده تان بپردازید. شما نیز اگر خواستید جدا شوید، حق تان است که به هر قیمتی و وسیله ای که در چارچوب مبارزات مدنی می گنجد خواست تان را پیش ببرید.

حیران

 

جناب کردی متسفانه‌ شاها به‌ غیر از سفسطه‌ و تحریف جیزی ندارید حتی به‌ سخنان خودتان هم باور ندارید شـا دقیقأ ما را یاد آن بچه‌ دزد می اندازی با اینکه‌ بچه‌ 6 ماه را که‌ دزدیدی در بغل داری در زمان دستگیری آن را بغل آژان مندازی و داد و هاوار که‌ آژان بچه‌ دزد است کلمات خود گویا هستند حقوق بشرتان را بردارید برای زمانی که‌ این مردم از شر شما نجات پیدا کردندد شما مردم را به‌ جنگ و کشتار محکوم میکنی که‌ اسلحه‌ دست نگیرند ؟

خجالتم خوب جیزی است مگر ایران نامبارک شما چی دست میگیرد ؟ اگر ملت کرد یک برنو دست میگیرد برای دفاع از خود این ننگ منطقه‌ که‌ 100 سال است مردم کرد را سلاخی میکند مگر ملت کرد بود ملخهای جهادی را به‌ تهران فرستاد ؟ مگر ملت کرد بود اویسیهای جلاد را به‌ اصفهان و شیراز فرستاد ؟ شما حق دارید تانک و توپ بر سر ملت کرد بفرستید برای دفاع از تمامیت نامبارکتان ایران ان زمان ملت کرد ساکت باشد هرگزززززززززززززز اشغالگران در کردستان جای ندارند ملت کرد از حضور اشغالگران و مزاحمین ایرانی بر سرزمین کردستان بیزارند این را در گوشهای مجلس مأسسانیت فرو کن

ناصر مستشار

 

پرسش ما از اعضای رهبری اتحاد جمهوری خواهان این هست که آیا همه آنهااز شرکت در انتخابات حمایت می نمایند؟آیا فرخ نگگهدار سخنگوی همه اتحاد جمهوری خواهان هست واو به تنهائی در میان اتحاد جمهوری خواهان سیاست گذاری می کند؟در حالی که دکتر پیمان و مهندس سحابی و دیگر نیروهای سیاسی ملی ومذهبی انتخابات را تحریم کرده اند اما فرخ نگهدار کدام پیام ها را از دورن مشارکت اسلامی دریافت نموده است که نمی تواند با بقیه نیروهای سیاسی زبان مشترک داشته باشد؟

به این ترتیب معنای سیاسی دعوت "جمهوری‌خواهان و نیروهای مشابه"(۱) از مردم برای شرکت در انتخابات عمدتا محدود است به "اعلام حمایت از ائتلاف اصلاح‌طلبان". به همانگونه که پیام سیاسی "عدم شرکت" تاکیدی است بر جدایی با، و یا عدم اعتماد به، آنان. کسانی هستند که البته معنای دعوت مردم به عدم شرکت را "مشروعیت‌زدایی از رژیم" و پیام دعوت به شرکت را "حمایت از رژیم" می‌فهمند. این کسان هنوز در الفبای تحلیل سیاسی و سیاست‌گذاری با ما مشکل دارند. با چنین کسانی یافتن زبان مشترک آسان نیست.

گردآورنده: آیدین تبریزی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید