اینجا نکات راهگشا "می خرند و بس!

سامان باربد

همان بهتر که ما را" ضد انقلاب" خطاب کنید

آقای توکلی عزیز کار کیهان گرم کردن تنور انتخابات است وگرنه شریعتمداری به قوزک پای شما هم نمی رسد که اینقدر مهم باشد. این روزنامه، اهمیت آدمها ها را به تعداد طرفداران آشکارش می سنجد نه به اندیشه ی آنها. برای همین است که می گوید مورچه چیه که فشارخونش باشه. وگرنه، نویسنده اش، برای نگاه به تاریکی های درونش به اینجا سر می زد، مقاله ای از داریوش برادری را می خواند تا ببیند چطور تندروها با خیال خیر وشر یکدیگر را تولید و بازتولید می کنند. مقاله ای از منوچهر جمالی

را می خواند تا ببیند که بعد از هزاران سال چند گام برای رسیدن به آزادی پیشتر رفته ایم. مقاله ای از سام قندچی را می خواند تا به هراس بیفتد که در برابر انسانهای آینده، با مغز تکامل نیافته ی خود چه خواهیم کرد، طرز استفاده از کلمات را از کیخسرو آرش گرگین یاد می گرفت. طرز ایستادن در برابر اندوه و پشتکار را از کیومرث نویدی. ذهن چابک و منطق روان محسن کردی را می دید و بسیار مقالات و اظهار نظرهای دیگر...به کسانی که برای گرم کردن تنور، برای پیشبرد هدف های حزبی و وابستگی، به دلیل منافع خود فروشانه به این تارنما توپ و تشر می زنند می توان گفت که راه را عوضی آمده اند:

اینجا نکات راهگشا "می خرند و بس

بازار خود فروشی از آن سوی دیگر است".

کنترل حکومت، از کنترل خود شروع می شود. از تحمل شنیدن. دریک خانواده هم نمی شود یک فکر را تحمیل کرد چه رسد به یک کشور. با آزادی رسانه هاست که جلو غارت مردم ایران می شود ایستاد. با آزادی رسانه ها و در فرهنگ گفت و گو ست که افرادی که خواب حمله به ایران را می دیدند نگران قانون یکسان برای شهروندان خود در کشور خود هستند. کیهانی ها می توانند بیایند مقاله بدهند و پیام بگذارند. آنجا که آزادی هست دست ها رو ست. به خیاط احتیاجی نیست با جامه ی عریانی بیایند. "تن رها کن تا نخواهی پیرهن". پشت کلمات پنهان نشوند. آنوقت پالان و قبای فاخر یکسان است.

کیومرث نویدی

آقای همایون و ایستادن کنار جمهوری اسلامی

جناب کردی! پاسخ پرسشها و انتقاداتتان را در مقاله بعدی خواهم داد. این را نوشتم که تأخیر در پاسخ را حمل بر بی توجهی نفرمائید. عجالتا اما تنها عرض کنم که من قطعا و در هر موقعیتی که مردم را به خطر اندازد، کنار مردم ایران خواهم ایستاد. ولی در هیچ موردی کنار فاشیسم نخواهم ایستاد و جمهوری اسلامی یک سامانه فاشیستی ست. همواره راه سومی هست که ذهنیت های معتاد به دو راهی (یا رومی روم یا زنگی زنگ) آن را دریافتن نمی توانند.

محسن کردی

آقای همایون و ایستادن کنار جمهوری اسلامی

یک نکته دیگر آقای نویدی، آقای همایون قبلا گفته بودند که چنانچه آمریکا به ایران حمله کند ما باید از میهن خود دفاع کنیم. این را هم بگذارید بعنوان فاکت شماره 2 که آقای همایون کنار جمهوری اسلامی هستند. در مورد قبلی نه اما در مورد فعلی من هم نظر همایون را دارم لذا از نظر شما باید فردی باشم در کنار جمهوری اسلامی. به نظر من این هوچی گری است نه پرداختن به سیاست صادقانه. من در همان زمان نوشتم که

در همان زمان نوشتم چنانچه آمریکا به ایران حمله کند من انگشتم را تکان نخواهم داد و تنها نظاره خواهم کرد. داریوش همایون یک فرض بد و بدتر را می آورد. می گوید "در سیاست، شما امکان گزینش بهترین گزینه ها را ندارید. سیاست اصولا برگزیدن گزینه کمتر بد است. من، در شرایط کنونی، گزینه کمتر بد را تثبیت جمهوری اسلامی می دانم، تا حمله نظامی و تجزیه ایران و از هم گسیختن کشور". و شما به این گفته اعتراض دارید و نتیجه میگیرید که داریوش همایون در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفته است. پس در کنار جمهوری اسلامی قرار نگرفتن یعنی اینکه مشکلی نیست اگر آمریکا حمله کرد و ایران هم تجزیه شد. شما به او تاخته اید که چرا نگران حمله آمریکا و تجزیه کشور است. گفتم همایون فرض سومی مطرح نکرده موضوع جنگ است یا تثبیت جمهوری اسلامی. همایون میگوید تثبیت جمهوری اسلامی. من هم همین نظر را دارم. اما شما مخالفید. دلیل آن واضح است. گور بابای آنه در تهران زیر بمبها جان میدهد و خانه اش به سرش آوار میشود. بگذار هزار هزار بمیرند و ناقص شوند (حمله آمریکا یعنی همین و کسی به قصد خوردن چلوکباب با بمب و موشک به ایران نمی آید). البته کیومرث نویدی این حرف را واضح نمیزند اما همینکه به نظر همایون اعتراض دارد معنایی بجز این ندارد. همایون نکبت جنگ را رد می کند و نویدی به این کار می گوید کنار جمهوری اسلامی ایستادن. و به این وسیله این نظر را تقبیح می کند و در لفافه حمله آمریکا و تجزیه ایران را عین حقوق بشر و عدالت میداند. شما دشمن ایران هستید آقای نویدی. در این من شکی ندارم. ما ایرانیان برای جلوگیری از جنگ مشکلی با تثبیت جمهوری اسلامی نداریم. نوادگان ما این رژیم را عوض خواهند کرد اما ما نمیخواهیم از حالا جهنم جنگ کشور ما را به روز عراق و افغانستان دچار کند. شما بروید در کنگره ملیت های تان و کنار جمهوری اسلامی قرار نگیرید. بروید کنار آمریکای تان قرار بگیرید و حلوای تان را نذر کنید تا هرچه زودتر شما را به آروزهای تان برساند.

مزدک

آقای همایون و ایستادن کنار جمهوری اسلامی

جناب همایون آنچه را گفته لاقل برای نیروهای دمکرات و سکولار دادگر و انسان محور نه احتیاج به تفیسر و توضیح دارد و نه گله و شکایت.ایشان نماینده افکاری هستند که فاصله زیادی با حرامیان اسلامی ندارد.ودرعمل هم نتیجه افکار افراد و گروهای مثل ایشان ثابت شده است.با کمال تاسف ارازل و اوباش پان از هر گروهی و مزدوران اجانب ...

باعث بوجود آمدن شرایطی گشته اند که دست نیروهای دمکراتیک و سکولار و مردمی وایراندوست را بسته اند.وراه را برای بقدرت رسیدن افکار همایونها و همپالکیهایشان دوباره همواره نموده اند.مسلما کسانی مثل نویدیها گرفتار شونیم ارتجاعی و قومگرایی منحطی شده اند و با پافشاریهای ابلهانه شان بر مواضعی ارتجایی و با همکاری با مزدورانی که هدفی بجز نابودی ایران و ایرانی ندارند باعث کشت و کشتار و برادرکشی و پراکندن تخم کینه و دشمنی بین ایرانیان خواهند شد.و نتیجه ای در بهترین صورت جز استمرارحکومت حرامیان اسلامی و یا به کرسی نشستن افکار همایونها نخواهد داشت.زمانی برسد که مردم ایران حسرت اوضاع کنونی را بخورندو با آغوش باز دوباره تن به حکومتی صدها بار بدتر از حکومت حرامیان اسلامی دردهند.بنابراین تمام وطن پرستان دمکرات و سکولاری که خواهان سربلندی و پیشرفت ایران و ایرانی هستند باید دست بدست هم داده و با مرزگیری مشخص با تجزیه طلبان و ارازل و اوباش بیگانه و حرامیان اسلامی به اتحادی اصولی برای نجات کشور دست بزنند.ایران امروز در بزرگترین پرتگاه تاریخی اش قرار گرفته و از داخل و خارج مورد هجوم بدخواهان و بیگانه پرستان است.فرزندان ایران در سخترین روزگار این سرزمین با شجاعت و ذکاوت از این مرزو بوم دفاع نموده تا امروز ما بتوانیم به هویتی ایرانی خود افتخار کنیم.کسانیکه هویتی غیراز ایرانی را برمی گزینند نمی توانند از این مرزو بوم دفاع کنند و ایران را نیز احتیاجی به چنین بیگانه پرستانی نیست. مزدوران پان ترک و پان اسلامیست و پان عرب و...اختلافشان کمتر است از هدف مشرکشان که نابودی ایران و ایرانیست.برایران دوستان و میهن پرستان ایرانیست که دست بدست هم داده ودربرابر چنین ارازل و اوباشی که درستیز با فرهنگ و زبان و تاریخ و هستی ایرانیان با حرامیان اسلامی همگامی می کنند متحد شوند.

گودرزی

مرکزگرایی از رشد همه جانبه جلوگیری می کند

آقای یحیایی آفرین بر حقیقت نویسی شما! عارف قزوینی تحت تأثیر نظرات راسیستی آلمانیها بود و بر علیه زبان آذربایجانی مینوشت. ناصر حاجی الکرمی و مزدک هم دست کمی از عارف ندارند، عرف قزوینی میونشت:

آقای یحیایی آفرین بر حقیقت نویسی شما!

عارف قزوینی تحت تأثیر نظرات راسیستی آلمانیها بود و بر علیه زبان آذربایجانی مینوشت. ناصر حاجی الکرمی و مزدک هم دست کمی از عارف ندارند، عرف قزوینی میونشت:

مرا قومیت از زردشت و گستاسب بود محکم

به پیشانی باز این فخر از پیشینیان دارم

مسلمان یا که ترسا این دو در دستور ملیت ندارد فرق ز آن بیگانگی با این و آن دارم

بکن ترک، زبان ترک کز تاریخ خونینش من از خون لاله گون کوه ارس دشت مغان دارم

بر غم آنکه با ملیت ما دشمن است ای دوست

مکن منعم که از جان دشمنی با این زبان دارم

تو باید عذر این ناخوانده مهمانرا از این منزل بخواهی

دزد را من دوست تر از این مهمان دارم

زبانی کو ندارد جز زیانکاری ببر اورا

برای قطعش از تیغ زبان خوش امتحان دارم..

تو گر کور و کر و لالو خمش باشی از این بهتر

که گوئی از زبان ترک و تازی این نشان دارم

برای آبروی کشور دارا چه میماند

بی نام

همان بهتر که ما را" ضد انقلاب" خطاب کنید

«حسین بازجو دنبال هدایت اپوزیسیون نظام است که در خط ضد امپریا لیستی امام راحل گام بر دارند و هر مطلبی که در انتقاد به آمریکا و اسرائیل است ترجمه و منتشر کنند و باری از دوش نظام بر دارند». فردی که اين جملات را نوشته است فردی است کاملاً شناخته شده به نام «مسعود. خجـ...» که مستقيماً از دفتر هواداران مجاهدين در شهر... دستور می گيرد، و هدف معينی را دنبال می کند.از سخن او به روشنی می بينيم که سازمان مجاهدين خلق در پی چيست

نخست به خدمتگزاری صدام پرداختند. آمريکا به هنگام حمله به عراق هم به خاطر باج دادن به رژیم ايران، هم به خاطر آن که مجاهدين را بخشی از ارتش صدام می دانست، و هم به منظور ضرب شست نشان دادن به آن ها، مراکزشان را بمباران کرد و چند تن از افرادشان را کشت. آن ها با جاسوسی های مستمر برای آمريکا و اسراييل به آمريکا اطمينان دادند که ما آماده تعويض ارباب هستيم. پس به ما اعتماد کن. و حالا هم می بینيم که آمريکا پاسخشان را بعد از توافقش با رژیم چگونه دارد می دهد. اما اين ها با ارسال افرادی از اين نوع به سايت ها، و ديکته کردن آنچه بايد به آن ها، همچنان در تلاش چسبانيدن انتقاد های اصيل نسبت به دولت های آمريکا و اسرايیل به ياوه يی های رژیمند. اين است سرانجام مزدوری به هر بها و برای هرکس.

شباهت های سیاسی معاصر ایران!

دكتر مصدق رئيس دولت وقت كه شخصا براي دفاع از حقوق ايران در اين جلسه حضور يافته بود در پاسخ به نماينده انگلستان در نطقي به زبان فرانسه گفت: شوراي امنيت هنگامي مي تواند رسالت و مسئوليت خود براي حفظ صلح و امنيت جهان را به انجام برساند كه تحت نفوذ و فشار چند دولت مشخص (دولتهاي پنجگانه فاتح جنگ جهاني دوم) قرار نداشته باشد. نقض حقوق ملل كوچكتر توسط دول بزرگ است كه باعث برهم خوردن صلح و امنيت جهان مي شود و اگر شوراي امنيت همچنان در دست اين دول بزرگ قرار داشته باشد، معلوم نيست كه بتواند صلح را كه همانا احقاق حقوق ملل ضعيف است برقرار و حفظ كند.

سيزدهم اكتبرسال 1951 ,دکتر مصدق: نفت ما امري داخلي است و به شوراي امنيت ارتباط ندارد

مهمترين رويدادهاي ايران:

13 اكتبر 1951 جلسه شوراي امنيت براي رسيدگي به شكايت انگلستان از ايران تشكيل جلسه داد و نماينده انگلستان در نطق خود گفت كه مسئله نفت تنها مربوط به ايران نيست و نفت به دليل نياز عمومي به آن، يك مسئله جهاني است زيرا كه تنها در چند كشور وجود دارد و برهم خوردن نظم استخراج و توزيع آن، صلح جهان را به مخاطره مي افكند و به همين لحاظ است كه دولت انگلستان موضوع ملي شدن نفت ايران را كه تحت تاثير تعصبات ملي و احساسات ناسيوناليستي ايرانيان صورت گرفته به اين مرجع حافظ صلح (شوراي امنيت) ارجاع كرده است و براي آسان شدن حل مسئله در پيشنهاد قبلي خود به شورا تجديد نظر كرده است.

دكتر مصدق رئيس دولت وقت كه شخصا براي دفاع از حقوق ايران در اين جلسه حضور يافته بود در پاسخ به نماينده انگلستان در نطقي به زبان فرانسه گفت: شوراي امنيت هنگامي مي تواند رسالت و مسئوليت خود براي حفظ صلح و امنيت جهان را به انجام برساند كه تحت نفوذ و فشار چند دولت مشخص (دولتهاي پنجگانه فاتح جنگ جهاني دوم) قرار نداشته باشد. نقض حقوق ملل كوچكتر توسط دول بزرگ است كه باعث برهم خوردن صلح و امنيت جهان مي شود و اگر شوراي امنيت همچنان در دست اين دول بزرگ قرار داشته باشد، معلوم نيست كه بتواند صلح را كه همانا احقاق حقوق ملل ضعيف است برقرار و حفظ كند. اگر يك دولت بزرگ عضو شوراي امنيت كه از امتياز (حق وتو) برخوردار است بخواهد موضوعي را كه در صلاحيت اين شورا نيست، براي رسيدگي به آن قبولاند نظير مورد مسئله جاري نفت ايران، در اين صورت شورا چيزي جز آلت دست يك قدرت در مداخله در كشوري ضعيف و بپاخاسته نخواهد بود و نخواهد توانست ماموريت حفظ صلح و امنيت درجهان را به انجام برساند. اگر اين اعمال نفوذ ادامه يابد، اعتماد ملل از شوراي امنيت سلب خواهد شد و نظم جهان برهم خواهد خورد.

دكتر مصدق گفت كه جنگ جهاني دوم وضعيت جهان را تغيير داد، ديوار استعمار و استثمار متزلزل شد و در حال فرو پاشيدن است. ايران نيز مطالبه حقوق خود را كرده و نفتش را كه يك ثروت و ميراث ملي است از چنگ استثمارگر خارج ساخته تا از درآمد آن صنايع خود را توسعه دهد، ترقي كند و در رفاه بسر برد كه مستحق آن است. 50 سال بود كه انگلستان اين نفت را مي برد. براي مثال: در سال 1948 تنها يك شصت و يكم از درآمد نفت نصيب ايران شده بود كه يك ظلم است. انگليسي ها حتي اجازه ندادند كه ايرانيان در رشته نفت كارشناس شوند و نفت خود را اداره كنند و اينك ما از اين بابت دچار مشكل هستيم. در خوزستان مردم ما با شكم گرسنه روي ذخاير نفت مي خوابند. اين يك بي انصافي تاريخي است. انگلستان اخيرا برخي صنايع داخلي خود را ملي كرد. چرا به شكايت معترضين به اين عمل در شوراي امنيت رسيدگي نمي شود؟!. دولت مسكو پس از انقلاب اكتبر، همه امتيازات خود در ايران را لغو كرد ولي دولت انگلستان بيش از پيش گلوي ما را فشار مي دهد، چرا؟. ما را كه بپاخاسته ايم تا با چنگ و دندان از منافع ، آزادي، استقلال و حاكميت ملي مان دفاع كنيم با كشتي جنگي و چترباز تهديد مي كند و ....

دكتر مصدق از نطق طولاني خود نتيجه گرفت كه شوراي امنيت صلاحيت مداخله در امور داخلي يك كشور را ندارد و نفت يك موضوع داخلي ايران است. با وجود اين، ايران آماده هر گونه مذاكره منطقي و منصافانه و بر پايه حيثت و شئون برابر با دولت انگلستان در خارج از شوراي امنيت است.