رفتن به محتوای اصلی

تاج شاهی بر سر خداوند خامنه ای

تاج شاهی بر سر خداوند خامنه ای

م. ن. معرفت

اگر بگوئيم در شرايط کنونی ياس و نا اميدی بر روح و احساس ايرانی غلبه دارد چيزی به گزاف نگفته ايم. چرا که اکثرا به تغيير و تحول اساسی و فروپاشی حکومت دين اميدوار نيستند. دانسته و يا نا دانسته به شرايط موجود تسليم شده اند. واقعيت نيز آنست که حکومت دين توانسته است بر تمام وجوه زندگی سلطه افکند. هم زندگی درونی و خصوصی را تحت نظارت و کنترل گرفته است و هم زندگی بيرونی و اجتماعی. هم انديشه و گفتار ت را وارسی ميکند و هم کردار و رفتار ت را. هرچه هست از ثروت و منابع طبيعی و انسانی، علمی و صنعتی، تمام رسانه های جمعی، راديو و تلويزيون و مطبوعات همه را در کنترل تام و تمام خود دارد. دستگاههای امنيتی و جاسوسی و انتظامی حکومت چندين برابر نظام شاهی است. حکومت دين خود را در لايه ای پس از لايه ای ديگر از عوامل و سازمانهای رسمی و غير رسمی امنيتی پيچيده است. ظاهرا نيز اين نظام از حمايت توده های مقلد و پيروان فرمانبر با ايمان و مومن و معتقد بر خور دار است. درست است که در برابر سختگيری ها و خشونت حکومت دين از آغاز استقرار ش بخشی از زنان و دانشجويان هرگز تن به تسليم نداده و مشروعيت نظام را پيوسته به چالش کشيده اند. اما با اين وجود نميتوان از سازمانی مخالف که در خور جانشينی باشد و مردم بدان علنی و يا نهانی دل به بندند، ياد نمود. اين عوامل در جمع سبب شده اند که حکومت دين را تغيير ناپذير جلوه گر سازد گوئی که تا قيامت ادامه خواهد يافت. بگذريم که حکومت کنونی همان حکومتی نيست که مردم بر دوش خود گرفتند و بر تخت پادشاهی نشاندند.

حال آنکه نيست حقيقتی مگر حقيقت تغيير و دگرگونی، مگر شدن از چيزی به چيز ديگری. تاريخ شهادت دهد که آنچه روزی نيک و خير بوده است و فضيلت، تبديل شده است به شر و بدی و رذيلت . هزاران سال شاهنشاهی پر جلال و شکوه بود و مايه افتخار ملت. اما بعد طاغوت شد به زباله دان تاريخ پيوست. روزی مردم ايران سنی بودند و امام پرستان تقيه ميکردند و در دخمه های تنگ و تاريک خود را پنهان می ساختند. امروز شيعه گری راه رستگاری است و صراط مستقيم بسوی خدا. راه انبيا ست. روزی دين توی مساجد بود و در حوزه های علميه می زيست. مرحم روح بود و پناهگاه بی پناهان. امروز دين حکومت است و قهر و قدرت و خشم و خشونت.

واقعيتی ست تاريخی که تغيير و تحول گاهی شديد است و ناگهانی. ظاهر ميشود، همچون طوفان و زلزله بدون آنکه انتظارش را داشتی باشی. ميآيد و همه چيز را درهم ميريزد. هست را نابود ميکند و نيست را به هستی آورد. آنان که تحت دوران شاهی زيسته اند بخوبی ميدانند که کمتر کسی بود که اين انديشه به مغزش خطور کند که نظام شاهی با دستگاه عريض و طويل امنيتی و نظامی ش بر خور دار از حمايت قدرتهای جهانی، ظرف کمتر از شش ماه از هم فرو پاشد؟ آيا کسی ميتوانست حدس بزند که حزبی که بدست لنين و استالين پايه گذاری شده بود و نيمه ای از جهان را تحت کنترل خود داشت، طی چند سال کوتاه بدون خونريزی و کشت و کشتار در هم فرو ريزد و اثری از اتحاد جماهير شوری باقی نماند؟ آيا چائوسشکو را بخاطر داريد، رهبر پر قدرت رومانی. او در پيشگاه مردمی که به استقبالش رفته بودند که به سخنانش گوش فرا دهند، پا بگريز گذاشت. البته چيزی نگذشت که دستگير شده و به جوخه اعدام سپرده شد. صدام حسين و بعثيان روزی در عراق خدائی ميکردند. بنگر که به چه سرنوشتی گرفتار شدند.

اما نميتوان حکومتی که برای گسترش و تداوم سلطه تام و تمام خود بر سراسر زندگی اجتماعی بر تيغ و تازيانه تکيه ميکند، و برای حفظ خود از توسعه سپاه پاسداران و ارتش و سازمانهای مخفی مسلح و جاسوسی استفاده نموده و کليه اهرمهای کنترل فرهنگی و رسانه ها را در اختيار دارد، حکومتی پايدار ، با ثبات و غير قابل تغيير و دگرگونی خواند. حتی نميتوان حمايت و پشتيبانی توده های فرمانبر و مقلد را شاخصی از مشروعيت و پايداری رژيم دانست. ممکن است ماهيت پو شالی بودن رژيم برای ساليان دراز پنهان بماند، همچنانکه در دوران شاهی ماند و يا در جماهير شوری و يا در رومانی و يا در نيکاراگوئه، ماند. چرا که واکنش توده های فرما نبری که در مراسم نماز جمعه، يا در برپائی جشنهای انقلاب و يا در استقبال از خداوند خامنه ای و رئيس جمهور، ظاهر ميشوند هميشه قابل پيش بينی نيست. درست است که ممکن است آنها را توده هائی دانست که حکومت خريداری ميکند و آنها را از مناطق مختلف با اتوبوس و مينی بوس به محل موعود انتقال ميدهند. ولی اين توده همان توده هائی هستند که روزانه با فقر و محنت و حقارت و خواری دست به گريبانند. حتی توده های متوسط لا حوالی هم که در اين جشن و سرور ها و خوش آمد گويی ها هورا ميکشند و پرچم و پلا کادر بدست ميگيرند و يا زنانی که خود را سرتاسر در چادر های سياه پيچانده و در پيشا پيش مردان حرکت ميکنند و ترس و وحشت در دل آفرينند، کمتر کسی ميداند که در درون آنها چه ميگذرد و تا چه حدی تاب تحمل رنج فقر و در ماندگی را دارند. فرزندان همين توده های فرمانبر حمايت گر نظام هستند که سربار خانواده های خود هستند و برای امرار معاش يا تن بخود فروشی دهند و يا برای گريز از زندگی محنت بار و حقارت انگيز، به مواد مخدر پناه ميبرند. نيز به دشواری ميتوان حمايت مداحان و سينه زنان و زنجير زنان سينه چاک را مسلم فرض نمود. زمانيکه طوفان وزيدن ميگيرد، اينان همه ناپديد ميشوند. آتش سرخ و سوزان از زير خاکستر سرد و خاموش به بيرون جهد، همه هرچه سخت است ذوب کند و به دودی تبديل شان سازد.

هستند افراد بسياری که از سلامت کامل جسمانی برخوردارند و سرشار از شور زندگی اند. غافل از آنکه سلولهای سرطانی در وجود شان در حال رشد و گسترش است بدون اينکه خود و يا حتی دکتر به وجود اين موجود کشنده که در درون شخص زندگی ميکنند پی ببرد. اما وقتی به وجود اين مرض مرگ آور آگاه ميشوند که ديگر کار از کار گذشته است و جلوی گسترش و توسعه سرطان را نميتوان گرفت. آنگاه مريض متوجه ميشود که در نبرد با مرگ او ست که مغلوب خواهد گرديد.

حکومت دين نيز عليرغم ظاهر سالم و تندرستی که دارا می باشد و کار کرد منظم (البته نه چندان منظم) ارگان های درونی و سازمانهای بيرونی، غده های سرطانی در درونش در حال رشد و نمو است و خود از آن آگاه نيست. آن غده های سرطانی را حتی ممکن است ماشينها ام آر آی هم ناديده بگيرند. آنچه در اين جا دارای اهميت است، اين است که غده های سرطانی تنها در ارگانهای قدرت نيست که در حال رشد هستند، بلکه بمراتب اولی در ارگانهای و اعضای مختلف دين است که در حال رشد و توسعه ميباشند. چرا که اين دين است که حاکم است. درست است که بسياری از آيت الله ها و حجت الا سلام ها هنوز منبر وعظ و درس و خطابه را ترک نگفته اند و دامن کبريايی زهد و تقدس شان به ريا و حيله سياست آلوده نشده است، ولی آنها را ميتوان با سپهبد های دوران شاه مقايسه نمود که پس از شاه پر قدر ترين مقامها را در اشغال خود داشتند. تاج نامرئی شاهنشاهی بر سر ولايت فقيه امروز مرئی شده است. کيست نداند که او ست فرمانروای نهائی، شاه شاهان، خداوند روی زمين. به فرمان او ست که همه چيز به گردش در آيد و يا از چرخش باز ايستد.

افسانه های رسالت و امامت و اسطوره های جهاد و شهادت امروز موضوع شوخی و مزاح عمومی ست. زبان و گفتار و سخن اسطوره سازی از انحصار دينداران حرفه ای خارج شده است. امروز به دشواری ميتوان سره را از نا سره تشخيص داد و گفت کدام يک از مجالس عزا داری و نوحه خوانی جدی هستند و کداميک شوخی هستند. کافی است که نيم نگاهی هم به وبلاگ های دينی هم بيندازيد. کداميک را بايد جدی گرفت نيازمند تخصصی است که رفته، رفته کسب خواهد گرديد. اما چرا راه دور برويم آقای، سيد محمود حسينی دولت آبادی مخبر و عضو کميسيون فرهنگی مجلس شورای اسلامی به اين حقيقت اعتراف ميکند که: مداحان و سخنرانان به خرافات دامن می نزنند. وی در ادامه سخنانش خاطر نشان می سازد که:

اشعاری که مداحان استفاده می‌کنند بايد دارای محتوا باشد. در سخنرانی‌ها بايد دقت شود روايات يقينی ذکر شود. سخنرانان بايد مواردی را پيگيری کنند که اهداف سيدالشهدا(ع) را آشکار سازد.

بزبان ديگر محتوای مداحی همان نيست که مورد تاييد حجت الاسلام باشد. او منظور خود را نه از روايات يقينی روشن ميسازد و نه از اهداف سيد الشهدا. پس اگر مداحان در باره اين موضوعها مداحی نميکنند در باره چيست که داستانسرائی ميکنند؟ آيا نبايد از همين مداحان هراس داشت. مگر اين مداحان نيستند که احساسات و عواطف مردم را بجوش ميآورند و آنها را وادار بخود زنی کنند. آيا همين مداحان نيستند که ميتوانند روزی مردم را بشورش بکشانند؟

همچنين آقای سيد جلال يحيی‌زاده نماينده مجلس شورای اسلامی در گفتگو با «فردا»، در خصوص عزاداری های ماه محرم اظهار ميدارد که: عزاداری های محرم تحريف شده . وی نيز خاطر نشان ساخت که:

بايد معرفت دينی مردم را بالا ببريم. مسئولين بايد در سخنرانی‌های خود، حکيمانه سخن بگويند. با توجه به آموزه‌های دينی صحبت کنند. آنچه که بوی ظاهرگرايی و خرافات دارد بر زبان نياورند. در اين صورت عزاداری‌ها خدشه‌دار نخواهد شد.

تعبير و تفسير اين سخنان چيست؟ که دين سالم و تندرست است که دچار هيچگونه مرضی نيست؟ سی سال از حکومت دين ميگذرد حجت الاسلام های زمامدار دهان باعتراض گشوده اند و مداحان را مسئول توسعه و ترويج خرافات اعلام ميکنند و يا ادعا ميکنند که عزا داری های محرم تحريف شده است. که از کيفيت افسانه ها و اسطوره های دينی کاسته شده است. بعبارت ديگر، اين شکايت و اعتراضات که فقط نمونه ای از آنها اين جا نقل شده است، تنها ميتواند بيانگر رشد و توسعه آن غده های سرطانی باشد در ارگانهای مريض، عليرغم چهره سالم و بدنه ای تندرست.

حتی کار بدانجا کشيده شده است که خداوند خامنه ای اغلب برای تحريک و تجهيز توده های خريداری شده از واژه ملی استفاده ميکند و به اعتماد به نفس ملی رجوع نموده و با تردستی واژه ملی را جانشين واژه اسلامی ميکند. روشن است که آنزمان که غيرت اسلامی به تحرک و تحريک در ميآمد گذشته است. اين در حالی ست که حکومت دين، ملی گرايان را سالهاست که لعنت و نفرين ميکنند و آنها را بزندان می افکنند.

اما غده های سرطانی تنها در ارگانهای دين نيست که در حال رشد است. تورم و گرانی روز افزون، بيکاری و کمبود مسکن، فرار سرمايه ها، وابستگی روز افزون به درآمدهای حاصل از نفت، تحريمات اقتصادی و افزايش فقرو محنت و اعتياد و روسپيگری ميان جوانان و بحران در روابط خارجی را بايد همه را از عوارض رشد و توسعه غدد سرطانی در بخش دولتی و سياسی حکومت دين دانست.

اما همچنانکه کمی بيش از اين اشاره شد غده های سرطانی ممکن است در ارگانها سالها برشد و نمو خود ادامه دهد. اگر چه اين امکان نيز وجود دارد که از جلو رشد آن غدد را با تزريق داروهای شيميائی به مريض تا حدی جلوگيری کرد يا حتی با حرکتی خصمانه تر چاقوی جراحی را بکار گرفت و غده را بريد و بيرون کشيد. اما هيچ تضمينی وجود ندارد که غده های کشنده رشد و نمو خود را باز از سر نگيرند.

به عبارت ديگر عليرغم سلطه تاريکی، جای اميدواری بسيار است. اما اين بدان معنا نيست که دست بروی دست بگذاريم تا سرطان نظام ستمگر و ظالم را ار پا در آورد. نقد و بر رسی دين و قدرت ابزاری ست موثر در بر انداختن تاريکی و فراهم آوردن شرايط لازم برای کفن و دفن مريض. بعضا پند و اندرز دهند که نبايد دچار تند روی شد، نميتوان باورها و اعتقادات مردم را بباد انتقاد گرفت. حاصل آن چيزی جز جدائی از مردم نيست. مردم از دين خود دست بر ندارند. در پاسخ لازم است که ياد آوری نمود که پس از حمله اسلام چهار صد سال بطول انجاميد که مردم باسلام خو گيرند. وانگهی ايرانيان سنی مگر شيعه نشدند. اما ايرانيان امروز در زمانی ديگری زندگی ميکنند. وسايل ارتباطی و اطلاع رسانی هر راز و رمزی را آشکار ، هر خفته ای را بيدار و هر نامرئی را مرئی ميسازد از جمله تاج شاهی را بر سر خداوند خامنه ای.

راشل

اسرائیل وفلسطین تحولات پایان ناپذیر (2)

با سلام آقای سامان دراسرائیل بعلت موقعیت جنگی اکثر احزاب سیاسی هستند وکمتر اجتماعی. حزبها مانند لیکود (دست راستیها) و معراخ یا کار(دست چپیها) وکدیما- مرتس- گیم لائیم (اشخاص سن بالا)- مفدل (حزب ملی گرا- مذهبی افراطی)- شس (مذهبی اجتماعی ) پرچم تورا (مذهبیها) وحزبهای کوچکتری نیزفعال هستند. همگی حق انتخاب کردن وشدن دارند. فلسطینهائی که دارای شناسنامه اسرائیلی هستند نیزهمینطور. آنها چندین نماینده درمجلس دارند. یکی ازنمایندگان بنام عظمی بشارا چند

سال پیش کاندیدای نخست وزیرشدن را داشت اما به اندازه کافی رای نیاورد. بسیاری ازفلسطینها دراداره ها وکارخانه های مختلف مشغول بکارهستند. اما برای آنهائی که شناسنامه اسرائیلی ندارند بسختی کارمیدهند. با اینکه اهود براک وسناتورهای دیگرهردفعه اجازه کاربه آنها میدهند اما پس ازاینکه درمکانی دست به خرابکاری میزنند وباعث کشته شدن چند اسرائیلی میشوند موقعیت بقیه رانیزبخطر میاندازند وتامدتی دروازه های ورود به کاربسته خواهند شد. بهمین دلیل بسیاری ازفلسطینهای که شناسنامه اسرائیلی ندارند بعلت خرابکاران وتروریستهای مختلف که ازطرف خزب اله وخماس وفتح هستند زندگی آنها سخت میشود. مثلا دریکی ازکارخانه های قهوه بنام "رجوان " صاحب ومدیر کارخانه که مردی 40 ساله بود ازروی شفقت ومهربانی اکثر کارکنان خودرا فلسطینی انتخاب کرده بود. اما دریکی ازروزها یکی ازهمان کارگران فلسطینی رجوان بیچاره رابدون هیچ دلیلی با هفت تیر ازپای درآورد. این فقط یک نمونه بین هزاران مثال است که درطی سالیان درازدراسرائیل زندگی میکنم شاهد بودم. تروریستها موقعیت همه را بخطرمیاندازند. دربسیاری ازبیمارستانها پزشکان فلسطینی مشغول بکارهستند وموقعیت بسیار خوبی دارند. قاضی های بیشماری نیزفلسطینی دردادگاههای اسرائیل مشغول بکارهستند. کاسم خرابکاری که 17 نفررازیرگرفت توسط یک افسرارتش کشته شد. فامیلهای او به خبرنگاران گزارش دادند که بعلت اینکه دخترعمویش تقاضای اورا رد کرده تصمیم به چنین کارپلیدی گرفته بود. متاسفانه افراطیهای فلسطینی کم نیستند اما من آماردقیق ندارم. دربین اسرائیلها نیزافراطیها هستند اما تعداد آنها بسیارمعدود است. تازمانیکه خماس وخزب اله ودیگراحزاب افراطی دست ازترور برندارند اوضاع هرگزبهترنخواهد شد. باکمال تاسف یکی ازبدترین دلائل ترور دخالتهای بیجای مقامات بالا درایران وهمنطور سوریه که خزب اله را حمایت میکنند موقعیت را چندین برابربدترکرده وهمینها باعث میشوند که دوملت با هم نسازند. درغیراینصورت طبق تجربه شخصی من چنانچه ریشه ترور وخرابکاری ازبین میرفت اسرائیلها وفلسطینها میتوانستند درصلح وصفا باهم زندگی کنند. بطورمثال آنهائی که دردانشگاهها باهم تحصیل میکنند اکثرا دوستی مستحکمی دارند ونیزبسیاری ازفلسطینها واسرائیلها که باهم داد وستد میکنند اما همانطورکه قبلاگفتم یک حادثه خرابکاری وترور مسائل بسیاری را پیچیده میکند. بطورخلاصه چنانچه ترورقطع شود اسرائیلها با آنها میسازند ودرآنصورت گذشت بیشتری نیزخواهند داشت. اما متاسفانه دربرخی ازمدارس فلسطینی بچه ها را ازبچگی تروریست بارمی آورند وحتی جمع وتفریق رابا کشته شدن اسرائیلها مثال میزنند. دراینصورت هیچ آرزوی نیکی برآورده نخواهد شد واسرائیل مجبورخواهد شد بطوردائم ازخود دفاع کند. امیدوارم همین مختصرتوانسته باشم جواب شما را داده باشم. شاد باشید.

کیانوش توکلی

در حاشیه ی موضوع پالتاک رفقا

جهت اطلاعات دوستان زیر: "نامه کاربران – امضا محفوظ، تهران:" ؛ کامران و کرمانشاهی

دوست گرامی سعی نکنید جوسازی کنید شما با Ip " نامه کاربران – امضا محفوظ، تهران:" که با نامهای مختلف در این صفحه می نویسد ؛نه از تهران بلکه ازیکی از شهر های اروپاکامنت می گذارید قبلا هم نظراتی بنام اسامی دیگر از تهران در ایران گلوبال نوشته است . شما حتی علیه خود هم می نویسد. دوست گرامی این شیوه نادرستی است. شما اگر تحلیل های منشه امیر را می پسندی می توانید آن در بخش دیدگاههاسایت بگذارید ما با کمال میل آن را به صفحه اول انتقال می دهیم .

کامران گرامی حق با شماست تاریخ دستگیری رهبران حزب بهمن 61 است یادداشت من در باره عبدالله شهبار در ارتیاط با کتاب" چریکهای فدایی خلق "که توسط مرکز مطالعات و پژوهشهای سیاسی که شعبه سیاسی وزروات اطلاعات ج .ا انتشار یافته بود _است

کرمانشاهی گرامی !

تشخیص توهین با نظرات سیاسی به مقدار زیادی سخت است مثلا شخصی مبارزه خشنونت امیز توسط مخالفین را می ستاید و در همان حال کس دیگری ان شیوه مبارزه را تروریستی ، خرابکارانه و یا جنایتکارانه می نامد.

بهر حال من سعی می کنم کامنتهایی را انتخاب کنم و آن را ارشیو کنم که فکری بدون توهین در ان باشد . بنابراین این دوستان بد زبان کمتر شانس پیدا می کنند که نظراتشان را تعداد بیشتری مطالعه نمایندولی کامنت های که علنی به دیگران فحش بدهند و یا تحقیر امیز باشد ، بدون تردید توسط اعضای مدیریت سایت حذف می شوند و در صورت تکرار ؛ امکان کامنت گذاری از آنان سلب می شود

یک آذربایجانی

تماس تلفنی بازداشت شدگان آذربايجانی، پس از سه هفته: ما در بند ۲۰۹ هستيم

سفسطه در مورد حق «جدایی خواهی» در صدای آمریکا! جمشید چالنگی، در صدای آمریکا در برابر نظر حقوقی و دقیق خانم الهه هیکس به سفسطه متوسل شد و در حالیکه خود را گم کرده بود، یک سری سفسطه های بی سر و ته را به هم بافت! خانم الهه هیکس در مخالفت با نظر پیمان عارف که گفته بود "باید با جدایی طلبی و جدایی طلبان با تمام قوا برخورد شود"، به درستی و با موازین مدرن حقوق بشر اینگونه پاسخ داد: «این طرز تفکر با کمال احترام باید بگویم بسیار بسیار اشتباه هست... تا زمانی که افراد با هر نوع عقیده افکار خودشان را به طرز مسالمت آمیز بیان می کنند به هیچ عنوان نباید با آنها برخود بشه و این یکی از تعهدات ایران است که طبق کنوانسوین حقوق مدنی که به این آزادی عقیده احترام بگذاره و محترم بدونه و فعالین حقوق مدنی هم اگر کسی جدایی طلب هست، و عقاید خودش را به صورت مسالمت آمیز ابراز می کنه، باید محترم شمرده بشه...»

ناصر کرمی

nasser.karami@gmx.de ا

واژه های عربی «الله اکبر» را از میانِ پرچم ملّی ایران، از نگار گذرنامه ها و سایر اسناد و مدارکِ رسمی ایران بر دارید تیتر مقاله

به کاربر گرامی آقای کاوه:....

نشانهء خورشید که در پرچم مردمان کُرد هست، امری اتفاقی نیست، برخاسته از اندیشهء ایرانی تباران و مکتب زرتشت مادِ ایرانی هست، هیچ اشکالی ندارد پرچم شمال عراقِ کُرد نشین بر فراز ایران برافراشته شود، این همان همبستگی ملّی ایرانی تباران درخاورمیانه هست که در مقاله به آن اشاره کرد ه ام. بنا بر این پرجم شمال عراق نقطهء ضعف نیست باعث افتخار و قوّت هست.

در پرچم ایران همان نشانهء خورشید مصدر و بوجود آورندهء گاتها هستند، بجای تصویر کوروش کبیر هم میشود لوحهء حقوق بشر آنرا گذاشت، از این گذشته در نمادِ خورشید هم کوروش هست و هم اصول حقوق بشر آن که همه بر گرفته از خورشید هست.

طبق گفتهء شما اگر ما مغر خر خورده ایم تا به این شناختها رسیده ایم، محبت فرمایید شما از مواد طبیعی تر تولیدی این حیوان سودمند و بارکش میل نمایید که درک کنید، وجودِ نشانهء خورشید در پرچم شمال عراق و ایران از کجا می آید.

در ضمن در ایران حزبی داشتیم بنام "حزب خران" که با لگد اندازی خود فلسفه می انداخت که با حزب گاوان تفاوتِ بسیار داشت، در پایان من سلطنت طلب نبوده و نیستم، جمهوری خواه بر اساس فلسفهء لیبرال دمکراسی و بیشتر سوسیال دمکراسی هستم، با سپاس از شرکت شما در بحث.

به آقای ناصر مستشار:...

سپاس از شما که با کامنت خودتان به تکمیل شدنِ بحث کمک کرده اید و بر نکاتِ پراتیکِ بنیادی انگشت گذاشته اید. واقعیّت هست در چندی پیش که ارتش ایران به مناسبتی رژه داشت، آن تکّه پارچه را بر گردنِ علی خامنه ای فرمانده سه بخش ارتش ایران دیدم و بدون اختیار بر سر خود کوبیدم. این تکّه پارچه را حتّی رهبرانِ بیسوادِ و بدونِ مسئولیّت و کوچه و بازاری گروه رادیکال حمس هم نمی پوشند.

اکبر گنجی یک پاسدار بوده و پاسدار خواهد ماند، فقط شیوه و ابزار مبارزاتی خود را عوض کرده است، البتّه بالا رفتن سنّ و سال هم در ملایم شدن در اعتقاد و در عمل تأثیر گذار هست، ایشان اکنون قلمی ضعیف در دست دارد، ولی توپ هایی را به هوا پرتاب میکند، با این حال در اندیشه و باطن انسانی شکسته و متزلزل هست،

استحکام رژیم اسلامی، خمینی، رفسنجانی، و خامنه ای نبوده و نیست، خاتمی ها و گنجی ها میباشد، قشری از اپوزیسیون که اکبر گنجی را برجسته کرد، بر تکه چوبی بر دریایی که در آن غرقند و در پی راه نجات هستند امید بست، قشری دیگر هم سر در کیسهء اصلاح طلبانِ حکومتی داشتند و دارند.

امروز دیگر از تکّه چوب و موج اصلاح طلبی دیگر خبری نیست، بدیخت به آن طیف از اپوزیسیونی هست که در انتظار افتادنِ کلاهِ کج گذاشته شدهء سواری آهسته ران بر اسب مسافتها را خمیده و بر افراشته در سپر درختی و سنگی پیموده است، امّا به یک بار سوار کار کلاهِ خود را راست و ایستاده بر فرق سر میفشارد و دو پا را بر دو پهلوی اسب میکوبد تا با شتابی تازه تاریکی او را در آغوش نکشد،

اکبر گنجی مسئلهء شما و من و بسیار دیگران نبوده و نیست، بگذار ایشان همچنان با نوحه سرایی خود با کشکولی بر دوش برای کسب آبرو و امتیازی برای دستگاهِ ولایتِ فقیه به این سو و آن سو به گدایی و دوره گردی خود ادامه دهد.

منوچهر جمالی

mail@jamali.info

فعالان اجتماعی - سیاسی و فرهنگ «بدون خشونت»

اصل قداست جان ( گزند ناپذیری جان وخرد هرانسانی ) نخستین و برترین اصل فرهنگ سیمرغی ایران است و این اصلیست که حقوق بشرو دموکراسی برآن نهاده میشود. قانون اساسی ایران ، بایستی براین شالوده نهاده شود . بنا براین اصل ، هر خدائی که حکم قتل وکشتاربدهد، خدا نیست . امر به معروف و نهی ازمنکر، برضد این اصل هست . آزردن حرد انسانی در اندیشیدنش، آزردن جان او وجان خداست . این اصل، دست اسلام و آخوند را از تجاوزو خشونت و از دست دادن فتوای قتل میرهاند. عدم خشونت ، اصطلاح منفیست و کل مطلب را بیان نمیکند . بهمن، که درنهاد هرانسانی فطرت اوست ، خزدیست برضد هرگونه تجاوزو قهر.

سامان باربد

دختران اجازه دارند فقط در محل سکونت خود به دانشگاه بروند!

طرح نفرت انگیز "بومی" سازی، توهین به همه است، چه زن چه مرد، چه تهرانی چه شهرستانی. چه معجونی می توان از "بوم" و "ساحتن" به دست آورد! انگار کاری جز تزریق نفرت به جامعه ندارند. اگر اینها را با یک کلمه بشود بیان کرد اینست: نفرت انگیز! انگار باورشان شده که برای حکومت بر مردم باید بر نفرت آنها حکومت کرد!!

عرب زاده !!!!

واژه های عربی «الله اکبر» را از میانِ پرچم ملّی ایران، از نگار گذرنامه ها و سایر اسناد و مدارکِ رسمی ا��ران بر دارید

میگویند تزار روس بعداز سفر به فرنگ ، با هوش و ذکاوتی نظیر جناب کرمی دریافت که علت عقب ماندگی روسیه از اروپا این است که اروپاییان هر روز صبح ریش خود را از ته می تراشند ولی روسها ریش های بلندی دارند ! جناب تزار که بر خلاف جناب کرمی از قدرت اجرایی برخوردار بود ، فرمانی صادر کرد که نیروهای پلیس به «قیچی» مجهز شوند و ریش هر عابر ریشو را از ته بتراشند . چند ماه بعد ، نتیجه این حرکت انقلابی ، تنها چندین کیلومتر ریش بر زمین ریخته بود و دیگر هیچ ! پیشنهاد ادبی : من کاری به دروغهای تاریخی استاد کرمی ندارم فقط به مصداق مثل معروف «یک سوزن به خود و یک جوالدوز به دیگران» ، ابتدا جناب کرمی واژه های «عربی» را از این مقاله خود حذف کنند ! و آنگاه پیشنهاد خود را مطرح کنند ! اگر کسی فهمید چه میگویند ، حق با ایشان است و باید «الله» را به «یهوه» تغییر داد

کامران

وقتی وزرات اطلاعات برای ما " تاریخ "می نویسد!

آقای توکلی سلام> دستگیری رهبران حزب توده سال 62 بود ونه سال 60. شما مواضع فدا ئیان اکثر یت و حزب توده را در سال 60 بهتر می دانید. سالهای 60و 61 حکومت به سرکوبی مجاهدین خلق و اقلیت و پیکار مشغول بود و از اواخر سال 61 شروع به دستگیری وابستگان به حزب توده نمود. در مورد عبدالله شهبازی دوستان کنجکاو می توانند به مقاله ایرج مصداقی مراجعه نمایند. مصداقی ده سال را در زندانهای خمینی بسر برد و تحقیقات معتبری دارد. موفق باشید www.irajmesdaghi.com

جمال

خلیل بهرامیان،محمد شریف و محمد علی دادخواه امضایشان را جعلی خواندند

کمیته‌ حمایت از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و مدنی کرد:

همزمان با چهلمین روز اعتصاب قریب به‌ 80 زندانی کرد،امروز از سوی منابعی مجهول ،نامه‌ای با جعل امضای 6 تن از وکلای مطرح دادگستری انتشار یافت.کمیته‌ به‌ منظور پیگیری این موضوع با برخی از وکلایی که اسامیشان در این نامه‌ ذکر شده‌ است در تماس بود.

"خلیل بهرامیان" وکیل دادگستری ،که‌ وکالت پرونده‌ حساس معلم زندانی "فرزاد کمانگر" را بر عهده دارد،پیرو انتشار نامه‌ مجهول الهویه‌ای با جعل امضای ایشان و چند تن دیگر از وکلا در سایت "پیک نت"، طی گفت و گویی رودررو با برخی از فعالان کمیته‌ از جعلی بودن امضایش خبر داد و جاعلان را یک " مشت ترسو" و "خبیث" خواند که‌ کاری زشت و غیر انسانی انجام داده‌اند.کسانی که‌ خود را پشت سر اعتبار دیگران پنهان میسازند و به‌ دلیل کارنامه سیاه خود حتا جرات علنی ساختن هویت خود را ندارند.

ایشان با رد امضای هر گونه نامه‌ای در ارتباط با انکار اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و مدنی کرد،اذعان داشتند که‌ من در محدوده‌ صلاحیتی که‌ در مورد وکالت پرونده‌ اقای کمانگر بر عهده‌ دارم،چگونه میتوانم چنین ادعایی بنمایم؟و اگر مرتکبین این جعل شناسایی شوند ،در هر جایگاهی که‌ باشند آنان را تحت تعقیب کیفری قرار خواهم داد.

وکلای دیگری چون محمدعلی دادخواه ومحمد شریف نیز،امضای نامه‌ مزبور را قویا تکذیب نموده‌اند. متن تکذیبیه‌ ایشان نیز به‌ زودی منتشر خواهد شد.تلاشهای کمیته‌ برای تماس با دیگر وکلا همچنان ادامه‌ دارد.

شنبه‌ 13 مهر 1387 برابر با 3 اکتبر

کیانوش توکلی

وقتی وزرات اطلاعات برای ما " تاریخ "می نویسد!

عبدالله شهبازي یکی از اعضای سابق حزب توده بود که ظاهرا در سال 60 بهمراه رهبران حزب دستگیرشد .او مجری شوی تلویزیونی رهبران حزب توده در سال 62 بود. شهبازی نقش اصلی در ایجاد" مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي" را که در واقع بخش سیاسی وزرات اطلاعات ایران است _ ایفا کرد .در زیر معرفی نامه عبدالله شهبازی بزبان خود او :

عبدالله شهبازي در عرصه تحقيقات تاريخي و سياسي چهره شناخته شده اي است و فعاليتهاي نظري و قلمي او از اواخر دهه 1360 سهمي جدي و مؤثر در تحقيقات تاريخي و سياسي داشت.

تحصيلات خود را در شيراز و سپس در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران به پايان برد و از سال 1367 فعالانه وارد عرصه تحقيقات تاريخي و سياسي شد. در تأسيس مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي ايفاي نقش نمود و به مدت يك دهه اداره امور پژوهشي اين مؤسسه را به عهده گرفت.

در سال 1374، در تجديد سازمان مركز اسناد بنياد مستضعفان و جانبازان به عنوان مؤسسه تخصصي مطالعات تاريخ معاصر ايران نقش فعال ايفا نمود، معاونت پژوهشي آن مؤسسه را به دست گرفت و در اين مسئوليت فصلنامه تخصصي تاريخ معاصر ايران و ده ها طرح پژوهشي ارزشمند، از جمله «فهرست نمايه مطبوعات ايران در دوره قاجاريه»، «دانشنامه ايلات و طوايف ايران» و «روزشمار تاريخ ايران در دوره قاجاريه»، را طراحي و راه اندازي كرد.

طي دهه اخير از شهبازي ده‌ها مقاله و مصاحبه در مطبوعات كشور منتشر شده است كه با مراجعه به سايت http://www.shahbazi.org قابل دسترس مي‌باشد.

آثار و تاليفات:

ايل ناشناخته – پژوهشي در كوه نشينان سرخي فارس (1366).

مقدمه‌اي بر شناخت ايلات و عشاير (1369).

ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، جلد دوم: جستارهايي از تاريخ معاصر ايران (1369)،

ويراستاري و سه مقاله در مطالعات سياسي (مجموعه مقالات، كتاب اول، 1370) و

مطالعات سياسي (مجموعه مقالات، كتاب دوم، 1372)، نظريه توطئه،

صعود سلطنت پهلوي و تاريخنگاري جديد در ايران (1377) و

مجموع هفت جلدي زرسالاران يهودي و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران كه مجلدات اول تا پنجم آن در سال هاي 1377-1382 منتشر شده و دو جلد بعدي هنوز انتشار نيافته است.

شهبازي علاوه بر تأليفات فوق ويرايش كتب زير را نيز به دست داشته است:

احسان طبري، شناخت و سنجش ماركسسم (1368)،

ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، جلد اول: خاطرات ارتشبد سابق حسين فردوست

(1369)،

خاطرات نورالدين كيانوري (1371)، خاطرات ايرج اسكندري (1372).

آثار در دست تاليف:

شهبازي، علاوه بر سه جلد پاياني زرسالاران، دو كتاب ديگر را نيز در دست انتشار دارد:

اسطوره‌ها و انديشه سياسي،

زندگي و زمانه شيخ ابراهيم زنجاني: جستاري از تاريخ تجددگرايي ايراني

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید