رفتن به محتوای اصلی

"هستی"، نمی بخشاید وُ ما- باید نبخشیم

"هستی"، نمی بخشاید وُ ما- باید نبخشیم

Image removed.

 

در شادمانی های هستی

انسان ، حضوری،  مست دارد.

باران، به جان ِعاشق اش باید ببارد.

 

آواز را در جان ِ او شوری ، شگرف ست.

وقتی درختش را بهاران ، می سُراید

وقتی که رختش ، بیقرار ِ آفتاب ست –

او را چه ترسی از شقاوت های برف ست .؟

 

همزادِ آتش های دیرین

همریشه ی آب است وُ خورشید.

 

در مهربانی های جاری

شادی ِ شور ِ زیستن را

در چشمهایش می توان دید.

 

باید زمین ، بر خود ببالد

دستی به دستِ این چنین ، سرمست دارد.

 

آن کیست اما؟

آن کیست می خواهد چنین ، مستی نباشد؟

آن کیست می خواهد که این زیباترین را -

از باغ ِ ما بردارد وُُ بر دار دارد. ؟

 

" هستی" ، نمی بخشاید وُ ما

باید نبخشیم-

آن دست ِ پستی را که با ما کار دارد.

                                                

                                                     

  کلن-   10 اکتبر روزجهانی مبارزه با اعدام

                                                    

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید