رفتن به محتوای اصلی

گرگها در سكوت حمله مي كنند!

گرگها در سكوت حمله مي كنند!

چند احتمال براي دستگيري سران جنبش

مي گويند گرگها براي حمله به گله، مي گذارند هوا تاريك شود. بعد به صورت جمعي زوزه مي كشند و يكباره سكوت مي كنند. كمي صبر مي كنند و سپس در سكوت، شروع مي كنند به دريدن گوسفنداني كه فريب سكوت بعد از زوزه را خورده اند و به خواب رفته اند. مي گويند در مثل مناقشه نيست و ما گوسفندان بي دست و پايي نيستيم كه بتوانند به راحتي قورتمان بدهند. ولي آنها گرگهاي خونخواري هستند كه به انواع جنايت آشنايي دارند. به عبارتي اگرچه ما امروزه در «كف گرگ بد خونخواره اي» اسير شده ايم، ولي «غير تسليم و رضا» حتما" چاره هاي بسياري داريم. هوشياري مي تواند بهترين راهها را نشانمان بدهد.

احتمال دستگيري و برخورد با آقايان موسوي و كروبي اين روزها بيش از قبل شده و مقامات نظام با تصور اينكه امروزه قدرت كافي براي سركوب آنها و كنترل قضاياي بعدي را دارند، دائم در صداوسيما و رسانه هاي حكومتي از اين احتمال و عطش انتقامجويي از موسوي و كروبي پرده بر مي دارند. سخنان ديشب حسين شريعتمداري و رحيميان، برنامه هاي ويژه اخبار بيست و سي و مطالب متعدد سايتهاي خبري حكومتي و تجمع لباس شخصي ها در مهديه تهران و شايعاتي مبني بر تجمع بسيجيان در مقابل منزل آقاي موسوي، اين احتمال را بيشتر مي كند كه ظاهرا" حكومت، اين روزها را «زمان مناسب» براي حذف سران جنبش سبز فرض كرده است. بررسي احتمالات دستگيري و حذف آقايان موسوي و كروبي از آن روي اهميت دارد كه فرصت تاريخي مردم براي يك واكنش حساب شده را در خلال آن مي توان سنجيد. يادمان باشد كه اگر حكومت بارهاي قبل جرأت برخورد با سران جنبش را پيدا نكرد ، به اين دليل بود كه «پيش واكنش» مناسب را از سوي مردم در محيط اينترنت و شكلهاي مختلف ديگر ديد و عقب نشست. پس لازم است اين بار هم حساسيت لازم را داشته باشيم. دستگيري و حذف سران جنبش سبز از سه مسير محتمل است:

احتمال اول: برخورد قانوني. يعني احضار قانوني سران جنبش سبز با روند حقوقي! اين احتمال تقريبا" صد در صد منتفي است و به هيچ وجه ممكن نيست حكومت به شكل حقوقي و قانوني به سراغ سران جنبش برود و آنها را در دادگاه علني محاكمه كند. زيرا گمان مي كند با اين روش، فرصت اطلاع رساني و آگاه سازي مردم را به آنها خواهد داد.

احتمال دوم: برخورد مستقيم. يعني دستگيري ناگهاني و بيخبري بعد از آن. حكومت اين شيوه را بعد از انتخابات سال قبل درباره دستگيري بسياري از فعالان سياسي به كار بسته است و چون دستگيري شبانه، غالبا" ضربتي و شوكه آور است حكومت همواره از اين شيوه استفاده مي كند. احتمال دارد اين نوع دستگيري ضربتي، در ايام تعطيل (مثل تعطيلي رسانه ها در همين شب ژانويه و يا در ايام تعطيلات ديگر كشور) صورت بگيرد. دستگيري ضربتي، در نيمه شب و به صورت يورش مأموران و با قطع كردن تمام سيم هاي ارتباطي با ديگران و رسانه ها صورت گرفته است. در اين صورت حكومت احتمال خبررساني بعدي را هم با اقدامات بعدي مثل سانسور خبري و قطع اينترنت و ... ضعيف تر مي كند تا بر اوضاع مسلط شود.

احتمال سوم: برخورد غيرمستقيم. حمله افراد خودسر(!) به منازل موسوي و كروبي و ايجاد خسارتهاي مختلف مالي و حتي جاني به ساكنين منازل. در مرحله بعد، دخالت سپاه و «ربايش» سران جنبش سبز به بهانه «تأمين امنيت» آنها و انتقال آنان به مكاني نامعلوم. در اين صورت هم، بعد از مدتي بيخبري، بازجويي ها عملا" در همان مكان نامعلوم آغاز مي شود و در فاصله اي كه جامعه عطش خبري دارد، خبرهاي ضدونقيض و خوب و بدي را براي گمراه كردن اذهان عمومي منتشر و تكذيب خواهند كرد تا به زعم حكومت، آبها از آسياب بيفتند و مردم دلسرد شوند و با ارعاب و وحشت افكني هاي بعدي سپاه و بسيج، جرأت اعتراض پيدا نكنند.

احتمالات دوم و سوم، اين روزها بيش از بقيه احتمالات مطرح هستند. آنچه مهم است اينكه ما بدانيم وقوع اين اتفاق حتمي است. حكومت هرگز از آقايان موسوي و كروبي (و بسياري شخصيتهاي ديگر كه فكر مي كنند حاشيه امني دارند) نخواهد گذشت و انتقام تمام حقارتي را كه جنبش سبز بر استبداد ديني تحميل كرد، از آن دو و سايرين خواهد گرفت. هرچند با حضور هوشيارانه مردم، اين خواسته حكومت عملي نخواهد شد.

بايد مراقب باشيم؛ گرگها زماني حمله مي كنند كه شكارشان خفته است! حكومت براي قطع هوشياري مردم، دهها جنگ رواني بلد است كه بايد نسبت به همه آنها حساس باشيم. از ايجاد درگيري و جنگهاي «حيدري نعمتي» بين مخالفان، تا ايجاد تنش ساختگي بين جناح حاكم و اصولگرايان و دهها بازي رواني ديگر. بايد هسته هاي خبررساني و اقدام را در ميان خودمان ايجاد و تقويت كنيم. در صورت بروز قطعي اينترنت يا شبكه مخابرات، از حالا بايد روشهاي ديگري را براي خبررساني در ميان جمع خودمان تمرين كنيم. به اخباري كه اين روزها مي شنويم، با ديده «درايت» بنگريم و مراقب دهها دسيسه اي باشيم كه گرگها بر سر راهمان خواهند گذاشت.

اين نوشته را در آخرين دقايق سال 2010 ميلادي به روح «ندا» تقديم مي كنم. كسي كه همچنان «زنده» است زيرا حكومت حتي از روح بلند و مزار او هم مي هراسد. همانگونه كه از طرفي مي گويند «جنبش اعتراضي» مرده است، اما هنوز از «مرده» اين جنبش اعتراضي هم وحشت دارند!

پي نوشت: امشب در فيس بوك هستم. با شناختي كه از حكومت اراذل و اوباش دارم، حدس مي زنم ( و خدا كند درست نباشد) كه در اين تعطيلات رسانه هاي جهان در شب ژانويه و شروع سال نوي ميلادي، ديكتاتور ديني در دست به كار احمقانه اي بزند و به دستگيري آقايان موسوي و كروبي مبادرت كند. بايد هر كدام از ما با خبررساني درست، مردم را از خبرهاي درست و موثق مطلع كنيم و از بازيهاي رواني حكومت هم غافل نشويم. شايد اين فقط يك «تست حساسيت» از سوي حاكميت باشد. اما در همين تست هم آنها بايد بدانند ما هستيم. مهم خبررساني دقيق و به خصوص جلوگيري از نفاق افكني نيروهاي سايبري در فيس بوك و محيط اينترنت است. حكومت با استفاده از تعطيلات رسانه هاي خبري و هيجان رسانه هاي دنيا در شب ژانويه، ممكن است براي دلسردي مردم هم در محيط داخل و اينترنت دست به كار شود. بايد هشيار باشيم. خبرهاي جديد را زير همين نوشته خواهم گذاشت.

نوشته اي بود از بابک داد در 1:41 AM

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید