رفتن به محتوای اصلی

چه چیزی را باید از شما یاد بگیرند؟

چه چیزی را باید از شما یاد بگیرند؟

موضوع بدرفتاری با اقلیت ها، یکی از موضوعات روز است. ایران، اکنون در راس این اخبار قرار دارد. بدرفتاری و تبعیض با اقلیت های قومی و مذهبی داستانی تکراری در حکومت اسلامی ایران شده است.

به تازگی، یک مرجع تقلید، از برخوردهای اخیر عربستان با شیعیان انتقاد و از دولت عربستان چنین خواسته است:

“…ما به دولت عربستان سعودی می‌گوییم که یاد بگیرید ما با سنی‌ها چه رفتاری داریم و شما با شیعیان چگونه رفتار می‌کنید.”[1] همین یک خط کافی بود که با خواندنش به فکر فرو بروم، علی الخصوص که در ادامه آقای مکارم شیرازی، به طعنه چنین فرموده اند:

“…کنگره آمریکا هنگامی که فردی از یک فرقه‌ ظاله را دستگیر می‌کنیم فریادشان بلند می‌شود و می‌گویند چرا این کار را کرده‌اید؟ اما با این‌که عربستان با شیعیان این کشور این‌گونه بدرفتاری می‌کند هیچ‌گونه صدایی از این کشور که خود را مدافع حقوق بشر می‌داند شنیده نمی‌شود.”[2]

شاید پاسخ ایشان را برادران اهل سنت باید بدهند نه من بعنوان یک بهائی، اما از آنجائی که اولا برای دفاع از حق و حقوق مظلوم حد و مرزی وجود ندارد و دوما برای بنده بعنوان یک نویسنده فرقی بین انسان ها وجود ندارد و همه را بار یک دار می دانم، تصمیم گرفتم چند سطری در این مورد بنویسم، صد البته اهل سنت جواب هایی بهتر و مستدل تر در چنته دارند.

اولا که بنده درک نکردم که چرا برای ایشان حمایت کنگره آمریکا اینقدر مهم است؟ مگر این کنگره در همان کشوری قرار ندارد که بامناسبت و بی مناسبت “مرگ بر” او می دهید؟ حالا اعتراض می کنید که چرا این کنگره به دفاع از شما بلند نمی شود؟

دوما اینکه، چرا فکر می کنید کنگره آمریکا باید از شما حمایت کند؟ و چرا از آن فرقه ضاله، نباید حمایت کند؟ شیعیان در عربستان سعودی به راحتی به عبادت می پردازند و در موسم حج در انجام مناسک و فرائض دینی، آزادند. کما اینکه حکومت عربستان را اهل تسنن تشکیل می دهند و در عربستان شیعیان در اقلیت هستند، اما با همه این وجود شیعیان هم آزادند که در سرزمین وحی، هرطور که می خواهند عبادت کنند.

اما بهائیان و بقول شما، فرقه ضاله، مگر ایرانی نیستند؟ مگر پیامبرشان ایرانی نبوده؟ مگر در این سرزمین اماکن مقدسه ندارند؟ آیا آزادند که به راحتی مناسک حج خود را بجا بیاورند؟ با خانه ی قدیمی سید علی محمد باب، در شیراز چه کردید؟ جدای از ارزش دینی ای که این خانه برای بابیان و بهائیان بعنوان زیارتگاه دارد، این خانه، بسیار قدیمی و دارای ارزش تاریخی نیز بود، اما آن را خراب کردید.

شاید بگوئید، تخریب آن خانه و خانه های مشابه که یا تخریب شدند یا حوزه علیمه بر روی آن ساخته شد و یا غصب شدند و … اکثرا در زمان شاه صورت گرفته و جمهوری اسلامی بی تقصیر است. برای اطلاع از رنجی که بر بهائیان ایران رفته و می رود بد نیست نگاهی به گذشته بیاندازیم:

“از ابتدای انقلاب تا نیمه سال ۱۳۵۹، اعضای محفل روحانی ملی به طور مستمر مورد آزار و اذیت قرار گرفتند… هر نه عضو محفل روحانی ملی به همراه دو نفر از معاونین مشاوره قاره‌ای در یکی از جلسات محفل روحانی ملی در یک منزل شخصی، توسط افراد سپاه پاسداران انقلاب در ۳۰ مرداد ۱۳۵۹ و بدون رعایت تشریفات قانونی دستگیر شدند… در تاریخ هفدهم مهر ۱۳۵۹، رفسنجانی حرفش را عوض کرد و مدعی شد که دولت هیچ عضو محفل روحانی را بازداشت نکرده‌است و در عوض قضیه ناپدید شدن بهاییان را به طور غیر قابل قبولی به یک گروه مستقل نسبت داد… سرنوشت نه عضو محفل روحانی ملی و دو تن از معاونین مشاوره قاره‌ای نامعلوم باقی مانده‌است… هیچ گونه خبری از آنها از تاریخ ۷ شهریور ۱۳۵۹ به دست نیامده و اکنون همگی متوفی تلقی می‌شوند.”[3]

“در فاصله کوتاهی بعد از ناپدید شدن اعضای اولین محفل روحانی ملی، ایرانیان بهایی گرد هم آمدند تا اعضای جدید محفل روحانی ملی را انتخاب نمایند… سازمان عفو بین الملل گزارش داد که در تاریخ ۲۲ آذر ۱۳۶۰، مقامات ایرانی هشت عضو از نه عضو محفل روحانی ملی را در خانه ذوق الله مؤمن دستگیر کردند… در ۶ دی ۱۳۶۰، هشت نفر از نه عضو دومین محفل روحانی ملی ایران بدون محاکمه اعدام شدند… رئیس دادگاههای انقلاب مرکز، اعدام اعضای دومین محفل روحانی ملی را به این صورت توجیه کرد که عضویت در جامعه بهایی مترادف با جاسوسی برای سازمانهای استعماری است.”[4]

“در ۷ شهریور ۱۳۶۲، دادستان کل انقلاب، سید حسین موسوی تبریزی، تمام فعالیتهای جمعی و تشکیلاتی بهاییت در ایران را ممنوع اعلام نمود. این دستور انحلال سومین محفل روحانی ملی و حدود ۴۰۰ محفل روحانی محلی را الزامی می‌کرد… قبل از اینکه محفل روحانی ملی ممنوعیت را بپذیرد، در رد اتهامات دولت نامه سرگشاده‌ای به رهبران ایرانی نوشت . این نامه به اذیت و آزار بهاییان در جمهوری اسلامی اشاره کرد و از مردم ایران، دولت اسلامی و خدا خواست تا به رسمیت بشناسند … در اواسط سال ۱۳۶۲، بیش از ۵۰۰ تن از بهاییان که اکثر آنها از اعضای سابق محفل بوده یا با این اعضا در ارتباط بودند بدون هیچ اتهامی دستگیر شدند… در طول زمان، هفت عضو سابق اعضای سومین محفل روحانی ملی دستگیر و سرانجام توسط دولت اعدام شدند.”[5]

حتی جای قبور اعدامی ها را هم به خانواده هایشان نمی گفتند:

“… دختر ژینوس نعمت محمودی، گزارش داد که بعضی از خانواده‌ها برای اطلاع از محل اجساد عزیزان خود مجبور شدند که اول بهای گلوله مصرف شده برای اعدام را بپردازند…”[6]

آقای مکارم شیرازی، مرجع محترم تقلید، عربستان باید اینها را ازشما یاد بگیرد؟ نسل کشی، ظلم و ستم به همنوع، ایراد اتهامات بی اساس و اجرای احکام ناعادلانه؟ آیا اینها را از فضایل می دانید که دوست دارید دولت عربستان از شما یاد بگیرد؟

رفتارتان با سنی ها، که مسلمان هم هستند نیز چندان چنگی به دل نمی زند. همانطور که خودتان هم در میان سخنانتان اعلام کرده بودید، “…در شهر مدینه چون شیعیان اجازه‌ ساخت مسجد ندارند، مکانی دارند که به آن‌جا رفته و نماز می‌گذارند…”[7] آیا چنین مکانی در شهر طهران برای اهل سنت وجود دارد؟

آقای مکارم شیرازی، مرجع محترم تقلید، بند نهم اصل سوم قانون اساسی، دولت جمهوری اسلامی ایران را موظف کرده تا نسبت به رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینه‌های مادی و معنوی بکوشد. آیا این اصل اجرا می شود؟

جوانان بهائی را در دانشگاه راه نمی دهند، و جوانان سنی مذهب بعد از ورود به دانشگاه از انجام فرائض خود منع می شوند و یا با مشکلاتی روبرو می شوند که شاید شما از آنها بی خبرید:

“… به مقدسات ما توهین می‌شود، که نمونه‌اش توهین به ساحت مقدس حضرت عمر رضی‌الله‌عنه بود که اعتراض شدید دانشجویان اهل‌سنت را برانگیخت، به ما اجازه داده نمی‌شود تا نمازهای پنج وقت خویش را در مسجد دانشگاه بصورت جماعت برگزار نمائیم.. نشریه “آدین” که تنها تریبونی بود جهت معرفی اعتقادات اهل‌سنت برای دانشجویان سنی لغو امتیاز شد…“[8]

آقای مکارم شیرازی، مرجع محترم تقلید، اینها مشتی بود نمونه خروارها ظلمی که در این سی و یک سال حکومت اسلامی بر اقلیت ها رفته است. حتما شما بعنوان یک مرجع تقلید، از این مظالم با خبر هستید و همین باعث تعجب بنده است که چرا بنابه وظیفه دینی، اقدامی جهت برطرف کردن این تضییقات نمی کنید؟ مگر پیامبر شما، همان محمدبن عبدالله نیست که در زمان جاهلیت برای حمایت از مظلوم در پیمان “حلف الفضول”[9] شرکت کرد؟

آیا شما از دولت عربستان می خواهید که این رفتارها را از شما یاد بگیرند؟ بنده فکر می کنم مشکل کار جای دیگری است. آرزو می کنم، هیچ وقت در هیچ جای دنیا، هیچ حکومتی از شما نحوه رفتار با اقلیت ها را یاد نگیرد، انشالله.

[1] http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=114276

[2] همان

[3]

[4] همان

[5] همان

[6] همان

[7] http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=114276

[8]http://quran.kurdblogger.com/31284/%D8%A8%D8%B1%D8%AE

[9] در عصر جاهلیت , مردی از بنی زبیر, کالایی به عاص بن وائل , فروخت . عاص , کالا را تحویل گرفته بود و بهای آن را نمی پرداخت . تلاش مرد غریب بی اثر ماند, تااین که نامیدانه , بالای کوه ابوقبیس رفت و فریاد بر آورد:ای مردان قریش , به داد ستمدیده ای , دوراز طایفه و کسان خویش برسید, که در داخل شهر مکه , کالای او را به ستم می برند. زبیربن عبدالمطلب ,این فریاد را شنید, غم سراپای وجودش را فرا گرفت . دراین فکر فرو رفت که : چطور می شود, هر کس , قدرت داشته باشد مصون باشد.اما حقوق افراد ضعیف و غریب پایمال بشود. چاره ای اندیشید: قریش را در جریان گذاشت واز آنان خواست که از مظلوم دفاع کنند. بعضی از طوایف , حرف او را شنیدند واز پیشنهاداواستقبال کردندازاین روی , نمایندگان طوایف , بنی هاشم , بن عبدالمطلب , بنی زهره بن کلاب , بنی تمیم بن مره , و بنی حارث بن فهر در خانه عبدالله بن جدعان تمیمی جمع شدند. پیامبراسلام ,از طرف بنی هاشم , در آن جمع شرکت کرده بود.این گروه پیمان بستند که برای یاری هر ستمدیده و گرفتن حق وی , همداستان باشند واجازه ندهند که در مکه , به احدی ستم شود. دراولین اقدام , حق زبیری رااز عاص بن وائل گرفتند و نیز دختری را که نبیه بن حجاج ,از مرد خثعمی , با زور گرفته بود,از وی پس گرفتند.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
نگاه مجازی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید