![](/sites/default/files/styles/galery_safhe_aval/public/2023-02/sabavasefi-bs.png?itok=IEv8Fbv6)
لادن مصطفایی ،همسر علی حسنپور، متأهل، پدر دو فرزند ۱۴ و ۲۱ ساله، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ در تجمع مسالمتآمیز اعتراض به انتخابات ریاست جمهوری ایران در میدان آزادی از ناحیهی صورت مورد اصابت گلوله نیروهای بسیج قرار گرفت و جان باخت. پیکرش پس از ۱۰۵ روز پیگیری های شبانه روزی خانواده اش به آن ها تحویل داده شد و در تاریخ ۵/۷/۸۸ در بهشت زهرای تهران، قطعه ۲۲۲ به خاک سپرده شد. صبا واصفی با لادن مصطفایی، همسر علی حسنپور گفتگو کرده است.
لادن مصطفایی ،همسر وی، در گفت و گویی با صبا واصفی در اعتراض به افرادی که تیر شلیک کردند و فرماندهانی که دستور شلیک گلوله بر روی مردم را صادر کردند، گفت: «چرا باید در روز روشن، همسر من و امثال همسر من را بکشند، کسی که همسر من را تیر زده، واقعا پیش خودش فکر کرده، آیا او گناه کار است یا نه؟ چه قدر فکر کرده به این نتیجه رسیده که گناه کار است و پیش خودش حکم صادر کرده و همان آن، آن حکم را اجرا کرده؟ یعنی با خودش فکر نکرده این آدم شاید بچه ای داشته باشد که منتظرش باشد؟ ایا کسی که تیر زده واقعا انسان بوده که به خودش چنین اجازه ای داده؟ مگر همسر من اسلحه داشت؟ مگر همسر من گناهی کرده بود؟ یک جوان ۱۸- ۱۹ ساله ای در نزدیکیاش تیر می خورد، همسر من می رود به او کمک کند، همان لحظه او را با تیر میزنند. واقعا این فرد، این افراد راحت می توانند بخوابند؛ یعنی وجدان شان آرام هست از این که هموطن خودشان را کشتند؟ یعنی نفرین ما پشت سر این فرد و افراد و دستوردهندگانشان است!
پس از کشتار عده ی زیادی از معترضان، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، شروع به ساخت گزارش و مستنداتی پیرامون رفع اتهام از نیروهای بسیج و لباس شخصی کرد و عاملین این کشتار را اغتشاش گران و فرصت جویانی که با نظام، هیچ ربط و سنخیتی ندارند، معرفی کرد. همسر علی حسن پور پیرامون این ادعای دولت در این گفت و گو گفت:«گفتند اغتشاش گران همسرم را کشتند، اما آدم معمولی چه طور میتواند اسلحه ی کلاش داشته باشد. این اغتشاشگران چه کسانیاند که دسترسی به چنین اسلحهای دارند، کلاش یک اسلحه ی سازمانی است! چرا دادگاهی تشکیل نمیشود که بپرسد گلوله از اسلحه چه کسی و با مجوز چه کسانی شلیک شده است؟»
وی ماجرای جست جوی همسرش را چنین تشریح کرد: «روز دوشنبه، بیست و پنج خرداد که علی خانه نیامد، منتظر ماندیم، خیلی نگران شدیم و به تلفنش زنگ زدیم در نهایت تا صبح که ایشان نیامدند به کلانتری و به اگاهی مراجعه کردیم با ۱۱۰ و اورژانس تماس گرفتیم. ۲۶ خرداد نیامدند و هیچ اطلاعی از ایشان حاصل نشد.صبح ۲۷ خرداد از طریق یکی از دوستان در اینترنت عکس تیر خورده علی را دیدم اولش حالمان خیلی بد شد تا ان لحظه فکر می کردیم در نهایت دستگیر شده اما وقتی عکس تیر خوردهاش را دیدم دیگه قطع امید کردیم با آن عکس تیر خورده شروع به جست و جو در پزشکی قانونی کردیم، اگاهی شاپور اگاهی شرق، زندان اوین، دادسرای انقلاب، همه به ما جواب منفی دادند، گفتند: "چنین چیزی نیست، چنین شخصی هم وجود ندارد." حدود ۴۰ بیمارستان مراجعه کردیم ۲۷ و ۲۸ خرداد نه بین زخمیها بود و نه بین اجساد. بعد از ۱۰۵ روز جست و جو که هر جای تهران را که بگویید زیر و رو کرده بودیم، تشخیص هویت آگاهی شاپور، اعلام کرد؛ بیایید اجساد مجهول الهویه را ببینید ولی هیچ چیزی دستگیرمان نشد. آن زمان را فقط خدا میداند که برای ما چه طور سپری شد. روز ۱۰۴ام به شکل مستاصل التماس آمیز به دفتر دادستان مراجعه کردم، گفتم: «حاضرم به پایتان بیفتم، التماس میکنم، یک خبری از همسر من به من بدهید، من ۱۰۴ روز است در به در تهران را دنبال همسرم می گردم. در این ۱۰۴ روز اخبار ضد و نقیض زیادی شنیدم. گفتند:"باید به داسرای جنایی مراجعه کنید، از طریق دادستان به دادسرای جنائی مراجعه کردیم، متاسفانه علی یکی از آن سه جسد مجهول الهویهای بود که در آن جا نگه داری میشدند. آن جا به من گفتند شما تا حالا کجا بودی؟ گفتم نمی دانستم باید به داسرای جنائی مراجعه کنم؛ چون اولین باری است که به چنین جایی آمدم و فکر نمیکردم باید به دادسرای جنائی مراجعه کنم.»
لادن مصطفایی از عدم رسیدگی دولت به شکایت آن ها ابراز ناراحتی کرد و گفت:" از ۲۵ تا ۲۸ خرداد این جسد ها کجا بودند؟ کجا عریان شدند؟ لباس هایشان کجاست؟ چرا محتویات داخل لباس هایش را به ما تحویل ندادند؟ متاسفانه به شکایتهای ما جواب داده نمی شود؛ ضمن این که به ما گفتند، دیه بگیرید، اما ما حاضر به دیه نیستیم. شناسایی و معرفی عامل و عاملین جنایت و قصاص آن ها را می خواهم الان یک سال است هر دو هفته یک بار به دادسرای جنائی مراجعه می کنم ولی تاکنون هیچ نتیجه ای نداشته است. مراسم سالگرد علی حسن پور در تاریخ ۲۵ خرداد در حالی برگزار شد که قطعه ۲۲۲ تحت محاصره مأموران امنیتی بود و به دلیل فشار نیروهای امنیتی مراسم به جای از ساعت ۶ تا ۸ از ساعت ۶ تا ۷ برگزار شد. چند روز پس از آن خانواده حسنپور به دلیل نصب بنر مقابل در منزلشان احضار میشوند. لادن مصطفایی دلیل این احضار را چنین عنوان کرد: «ما در روز سالگردش روی بنرمان نوشته بودیم "یک سال گذشت به کدامین گناه"؟ به همین دلیل احضارمان کردند تا در این خصوص پاسخ گو باشیم، ولی واقعا کسی به ما پاسخ بدهد، شوهر من به کدام گناه کشته شد؟ چیز زیادی نمیخواست او هم جزو همان سه چهار میلیون نفری بود که عدالت می خواست!»
مادر علی حسن پور هدف از کشتن افراد معترض را قتل عام به منظور ایجاد ترس و وحشت بین مردم دانست و گفت:«این ها فقط می خواستند مردم را قتل عام کنند و با هدف مشخص سر و صورت مردم را نشانه گرفتند. به پروندهها رسیدگي نمیکنید، قاتل را معرفی نمیکنید، ولی این قتل عام را اعلام کنید! یک مادر چه کشیده فرزندی را بزرگ کرده، ۱۴ ساله بودم این بچه را به دنیا آوردم با هزار مشکلات به این جا رساندمش، چه طور به این سادگی توانستند این کار را انجام بدهند؟ یعنی انسان، نمی تواند این کار را بکند! چه طور بیان کنم حالم را؛ یعنی کاری کردند که انسان شده، محکوم به زندگی. هر چی با خودم فکر می کنم نمی توانم جمله ای پیدا کنم که به این ها بگویم. تنها بچه من نیست که هزاران مادر الان مثل من هستند. انسان، اصلا نمیتواند تصور بکند چنین کاری میشود کرد، این ها چه طور کردند من نمیدانم
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید