رفتن به محتوای اصلی

خاطرات زندان تیف. قسمت سوم

خاطرات زندان تیف. قسمت سوم
ما بوی نفت نمیدادیم

روز 17 دی ماه 1382 و در آستانه ی سال نوی میلادی، ساعت 4 بامداد زندانیان تیف (اعضای جدا شده ی مجاهدین) مورد یورش نیروهای آمریکایی قرار گرفتند. ابتدا با تانک و تجهیزات زرهی زندان را که در بیابانهای برهوت قرار داشت محاصره کردند و سپس نیروهای پیاده برای سرکوب زندانیان به داخل زندان یورش آوردند

خاطرات زندان تیف. قسمت سوم:

محل نخستین زندان ارتش آمریکا پیش از آماده شدن زندان تیف، در ضلع شمالی قرارگاه اشرف قرار داشت. ابعاد آن 200 متر در 50 متر بود و شمار نفرات آن در آغاز به 200 نفر می رسید. حدود 10 تا 15 بنگال برای اسکان زندانیان در آنجا مستقر کرده بودند و افزون بر آن 2 ساختمان بلوکی کوچک برای حمام و سرویس: 2 حمام و 3 سرویس برای 200 نفر! اما سیم خاردار و پست نگهبانی به اندازه کافی موجود بود و کمبودی در این موارد دیده نمی شد!

مجاهدین به این زندان مهمانسرا می گفتند!

اما به محض گذر از سیم خاردارها، دیگر احساس بودن در مهمانسرا را نداشتیم. آن روز و پس از هجوم ارتش آمریکا به درون زندان، واژه های مهمان و مهمانسرا جای خود را به اسیران جنگی و زندانیان از یاد رفته دادند. شرایط و امکانات آن حتی در حد یک اسارتگاه جنگی هم نبود. اما به هر حال همه خوشحال بودند که از شرایط پیشین خلاص شده بودند و آگاهانه تلاش داشتند تا به تناقضهای میان رفتار و کردار نیاندیشند. روابطی دوستانه میان نگهبانان و زندانیان تیف برقرار بود و آمریکاییها همواره می گفتند که شما مهمان ما هستید، شما شجاع هستید، یا دیگر تروریست نیستید و ... . خلاصه این که از وجود ما احساس ناامنی نمی کردند. همه ی سخنان مقامهای آمریکایی هم بیانگر این بود که ما به زودی آزاد می شویم. این امیدواری روزانه (و همیشه) به درون زندان تزریق می شد و نیروهای آمریکایی هم هر روز تکرار می کردند که تا سال نوی 2004 میلادی همه ی ما را به کشورهای سوم می فرستند.

با چنین امیدواریهایی زندانیان در تلاش بودند این مدت زمان را به هر شکلی پشت سر بگذارند، ناله و گلایه نکنند، و خلاصه برای آزادی مشغول روزشماری بودیم. کم و بیش یک هفته مانده به سال نوی میلادی هم مقامات آمریکایی رسما" گفتند که روز یکم ژانویه خبر آزادی شما ابلاغ می شود و جشنی باید گرفت! و این آغاز داستان زندان تیف و زندانیان خوشحال و امیدوار آن بود. اما آغاز سال نو برای همه ی زندانیان بسیار سخت و تلخ بود و آن احساس امید و شادی چندان دوام نیاورد! اوضاع به ناگهان 180 درجه دگرگون شد و به جای جشن آزادی، مقامات آمریکایی رسما" اعلام کردند: شما به عنوان اعضای یک گروه تروریستی تا زمانی که سازمان مجاهدین در عراق است باید همینجا بمانید

در آغاز شوک بود و ناباوری و سکوت.... و سپس زمزمه های اعتراض و در پایان، اعتصاب . واکنش ارتش آمریکا در گام نخست قطع آب و برق و جیره ی سیگار بود. این رفتار وضع را بدتر کرد. 2 نفر اقدام به فرار کردند و شماری هم دست به اعتصاب غذا زدند. کش و قوسها تا روز 16 دی ادامه داشت و پس از سرکوب نظامی 17 دیماه که در آن نیمی از زندانیان معترض را به سیاهچال منتقل کردند، جو زندان به کلی نظامی شده بود. همه ی تلاش ارتش آمریکا در برابر 200 غیر نظامی، یک آرامش نسبی در زندان فراهم آورده بود.

زندانیانی که به سیاهچال منتقل شدند شرایط دشواری داشتند تا برای دیگران درس عبرت شوند. در نخستین روز دستگیری ، همه را با دستبند و پابند و گونی بر سر، 24 ساعت به حالت درازکش کف سوله های خالی مهمات نگه داشته بودند و هیچ امکاناتی به آنان نداده بودند. خود آمریکاییها به آن سوله های سرد و خالی، سیاهچال می گفتند. پس از 24 ساعت دستبندها و پابندها و گونی ها را برداشته بودند اما تا 15 روز همان بی امکاناتی و سرما و توهین و تحقیرها ادامه داشت. برای رفع حاجت هم باید زمین کف همان سوله را می کندند و کارشان را می کردند! حتی از نور و لباس گرم هم خبری نبود. هر گونه پرسش و اعتراض را هم با خشونت پاسخ می دادند.

این یک تمرین توحش بود! می دانستیم که در آن بیابان برهوت هیچ خبری از زندان ما بیرون نمی رود. توصیف و بازگویی فضای آن روزها و به تصویر کشیدن آن، کار آسانی نیست. زندانیان در ظاهر خاموش شده بودند اما این سکوت، معنی دار بود. شماری زیر لب حسرت روزگار زندگی با مجاهدین را می خوردند و شماری هم به رژیم ایران دسته گل می دادند و شعار "مرگ بر آمریکا" ی ولایت فقیه را نجوا می کردند! تنها حرف مشترک همه ی زندانیان این بود که: چرا و به کدامین گناه زندانی شده ایم؟ و چرا بهای نرد عشق میان رهبر عقیدتی و آمریکا را از ما می ستانند!؟ شرایط ما حتی شرایط اسیران جنگی هم نبود

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید