این یادداشت در ضمیمه روزانه اعتماد (24-10-88) منتشر شده است.
----------------------------
راديكاليسم سياسي در شرايط كنوني به لحاظ ارزشي مطلوب تلقي نميشود و بار منفي دارد، بنابراين در يادداشت حاضر هم از همين زاويه به آن نگاه ميكنم و ميكوشم كه از ديدگاه خودم اصليترين ويژگي آن را معرفي كنم و توضيح دهم كه ساير ويژگيهاي راديكاليسم برآمده از همين ويژگي است. ريشهي ذهني راديكاليسم سياسي، از تركيب چند گزاره تشکیل می شود. اول؛ «حق دستيافتني است»؛ دوم، فقط هم «يك حق وجود دارد و نسبي نيست»؛ سوم، «ساير موارد باطل است» و چهارم، « حق بر باطل باید غلبه كند» و در اين ميان، این گزارهي محذوف هم وجود دارد كه؛ «من به حق دست يافتهام». نتيجهي تركيب اين چند گزاره به زبان روشن چنين ميشود كه من حقم و ديگران باطل و باطل بايد حذف شود البته برخی از این گزاره ها می تواند درست باشد اما آنچه خطرناک است ترکیب مجموعه آنهاست. چنين انديشهاي در سياست رنگ و بوي راديكال پيدا ميكند، زيرا كمتر فردي پيدا ميشود كه قادر باشد همهي مردم را براي مدت طولاني با آنچه كه خود آن را حق ميپندارد، همراه كند. بنابراين براي حفظ برتري خود ناگزير از اعمال زور براي پيش بردن سياست حذف ديگران می شود. هدفي كه تحققيافتني نيست و اگر هم در كوتاهمدت محقق شود، در ميانمدت آثار منفي خود را نمايان ميكند. راديكاليسم سياسي، مترادف با ارادهگرايي محض است. گويي كه جامعه و مردم چون موم نرم هستند و سياستمدار راديكال فقط بايد اراده كند كه اين موم را چگونه شكل دهد. راديكاليسم سياسي در جريان عمل به گناه ميافتد، همچنان كه امام علي(ع) به روشني بر اين نكته تأكيد ميكند كه: «كسي بيشترين خسارت را ميبيند كه جسم خود را در جستجوي آرزوهايش فرسوده ميكند، بدون اينكه قانونمنديهاي امور با ارادهي او هماهنگ باشند. پس او با افسوس از اين جهان ميرود و با بار گراني از گناهان به آن دنيا وارد ميشود.»
راديكاليسم سياسي هم در سياست داخلي مصداق دارد و هم در سياست خارجي. بدترين نوع راديكاليسم سياسي، از سوي خمرهاي سرخ كامبوج اعمال شد كه ميليونها انسان را به كام مرگ كشاند و نتيجهي مطلوب مجريان آن را در پي نداشت، سهل است كه اكثراً به پاي ميز محاكمه كشيده شدند. نازيها و فاشيستهاي اروپايي و همچنين كمونيسم استاليني و روسي مصاديقی مهم از راديكاليسم سياسي هستند. سياستهاي خارجي ايالت متحده در ويتنام مصداق ديگري از سياست راديكال بود. در ايران نيز شاه از سياستي راديكال تبعيت ميكرد، هنگامي كه اعلان كرد مخالفان وي يا به زندان بروند يا به خارج و به همهي مخالفان خود از روشنفكران و دانشجويان تا روحانيون توهين كرد و آنان را تحقير نمود و همه را نادیده گرفت و به معنای روشن کوشید که آنان را از صحنه سیاست حذف کند. سياست حذف، نتيجهي تركيب گزارههاي مذكور است و خشونت پايه و اساس چنين سياستي خواهدبود. البته معناي حذف لزوماً اين نيست كه ديگران نابود شوند، بلكه اجبار ديگران به پذيرش قواعد و اصول زندگي يكسان و نادیده گرفتن آنان نيز، يكي از وجوه حذف است. بنابراين هر شعار يا ايدهاي كه بر پايهي واحد بودن حق و ضرورت تبعيت همه از يك شيوه بنا شود، سياستي راديكال و در نهايت شكستخورده نيز هست. البته بعضي افراد سياست راديكال را معادل تغييرات اساسي و بنيادين ميدانند، به نظر من اين نگاه نيز ريشه در همان گزارهي فوق دارد. وقتي ما خواهان تغييرات بنيادي و ريشهاي ميشویم كه اولاً، بر حق و درست بودن خود ايمان و يقين داریم، در غير اين صورت اگر كمي هم در اين برداشت شك داشته باشیم، لازم است كه احتياط كنیم و از دست زدن به تغييرات ريشهاي پرهيز كنیم. ثانياً، تغييرات ريشهاي را براي آن ميخواهيم كه به قول حافظ «طرحي نو دراندازيم» و به سرعت انسان جديدي خلق كنيم و اين همان آرزوي ناشدني است، آرزويي كه برای رسيدن به آن دچار گناهان متعدد خواهيم شد.
اگر ذهنيت حذف ديگران را از سر بيرون كنيم و بپذيريم كه در عرصهي داخلي هيچ گروهي نميتواند گروه ديگري را حذف كند و لاجرم بايد در كنار هم زندگي مسالمتآميزي داشته باشيم، در اين صورت سياست راديكال از جامعه رخت خواهد بست. در عرصهي بينالمللي نيز بايد همين تصور را داشت و اين به معناي ناديده گرفتن اختلافات نيست، اختلافاتي كه حتيالمقدور بايد از طريق گفتگو و بده و بستان به نتيجه رساندشان.
آنچه كه نوشته شد محدود كردن راديكاليسم سياسي به امري ذهني نيست، چرا كه به نظر من ساختارهاي اجتماعي و اقتصادي نقش مهمي در شكلگيري اين ذهنيت راديكال دارند كه در اين يادداشت فرصت پرداختن به آنها نيست، اما اجمالا بايد گفت كه براي پرهيز از راديكاليسم سياسي و ذهنيت راديكال بايد ساختارهاي ايجادكنندهي آن را هم حذف كرد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید