![](/sites/default/files/styles/galery_safhe_aval/public/2023-06/zimg_002_27.jpg?itok=zyJp6D4x)
۲۳ آبان ۱۳۸۸
جنبش سبز بر سیاست خارجی و گفتگوهای هستهای ایران تاثیرگذار است. از یکسو، مقامات عالیرتبه به دلیل بحران داخلی ناشی از قوت یافتن جنبش سبز، نتوانستهاند به تصمیمگیری عملیاتی در خصوص برنامهی هستهای دست یابند و از سوی دیگر، تمایل ایران برای گشایش رابطه با غرب به مشکل برخورده است.
برغم موفقیتآمیز بودن مذاکرات اول اکتبر، که حتی موجب شگفتی مذاکرهکنندگان غربی شد، ایران هنوز نتوانسته است برسرمفاد آن مذاکره و چگونگی اجرایی کردن آن به جمعبندی مورد نظر دست یابد. ناتوانی دولتمردان ایرانی از اتخاذ تصمیم مشخص، به دو دلیل است. اول، بحران داخلی ایران و دوم، ترویج تلقی هرگونه مذاکره با غرب در مورد برنامهی هستهای به منزلهی ترسویی و زیرپا گذاشتن منافع ملی و سازشکاری است.
طبق مذاکرات اول اکتبر، قرار شد میزان 1200 کیلوگرم اورانیم کم غلظت غنی شده ایران، برای غنیسازی بیشتر، به میزان 20 درصد به روسیه و سپس برای تبدیل به میلههای سوخت، به فرانسه منتقل و این میلهها مصارف علمی به تهران برگردانده شود. این تفاهم بین تهران و کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل، از نظر تمامی کشورهای درگیر مذاکره با اهمیت است. این مذاکرات بلافاصله از سوی تهران و همچنین واشنگتن سازنده اعلام شد. دلایل این اهمیت به شرح زیر است:
- برای گروه 5+1 این تفاهم بسیار مهم است. زیرا بدین ترتیب بخش اعظمی از اورانیم کم غلظت غنی شده ایران به خارج از ایران منتقل میشود. این اتفاق، اطمینان خاطر لازم را به غرب میداد که ایران مواد لازم برای ساخت بمب را حداقل تا یکسال آینده دارا نخواهد بود.
- اعتمادسازی دومین دلیل اهمیت این نشست بود، چراکه در این مرحله از مذاکرات، که مرحله اعتمادسازی بین طرفین است، همهی طرفهای گفتگو، نیات مثبت خود را برای پیشبرد مذاکرات در عمل نشان داده بودند.
- بر مبنای این تفاهم، ایران سوخت لازم برای راکتور تهران را بدست آورده بود.
- تهران خطر تحریمهای اقتصادی و غیر اقتصادی بیشتر را به تاخیر انداخته بود.
- از سوی دیگر، بدلیل اهمیت مذاکرات هستهای، افکار عمومی دنیا از مسالهی سرکوبهای خونین داخلی در ایران، به مسالهی هستهای منحرف میشد. این مهم میتوانست از نگرانی رهبر ایران که از بیحیثیت شدن نظام سخت معذب هستند را بشدت کاهش دهد.
هدف غرب، از سال 2005 که ایران دوباره برنامهی غنی سازی اورانیم را از سرگرفت، توقف فعالیتهای هستهای ایران بود. اما از سوی دیگر، عزم دولت ایران، تداوم غنی سازی در داخل کشور بود. در پی اصرار طرفین بر خواست خود، 3 قطعنامه در تحریم اقتصادی علیه فعالیت هسته ای ایران، به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسید. اما تفاوت اساسی بین مذاکرات اول اکتبر و تاریخچهی این مذاکرات این بود که هر دو سوی مذاکره، از مواضع قبلی خود عقبنشینی کردند. از یکسو، در مذاکرات اول اکتبر، سخنی از تعلیق غنیسازی اورانیوم در ایران به میان نیامد و از سوی دیگر، ایران موافقت کرد که اورانیم کم غلظت غنی شدهی خود را به خارج از ایران بفرستد، توافقی که پیش از این، از انجام آن با طرحهای مشابه مخالفت میکرد. گرچه همین موافقت اولیه، به محل نزاع داخلی مقامات ایران تبدیل شد. بعضی از مقامات از ارسال تدریجی 800 کیلوگرم اورانیم به خارج، در ازای دریافت میلههای سوخت برای راکتور تهران دفاع نمودند و بعضی از مقامات بکلی با ارسال مواد اورانیم به خارج کشور مخالفت کردند.
این موافقت حداقلی که در اول اکتبر بدست آمد، غرب را متعجب و با این سوال مواجه کرد که چرا ایران نهایتا این تفاهم را پذیرفت. در حالیکه قبلا با پیشنهادهای مشابه هم مخالفت کرده بود. آیا این بدلیل تاثیر جنبش سبز و بحران داخلی ایران است و یا تحریمهای اقتصادی وضعیت غیرقابل تحملی را برای اقتصاد ایران فراهم کرده است؟
از نظر نگارنده، تداوم جنبش سبز و فقدان مشروعیت داخلی، بدلیل برگزاری انتخابات تقلبی در ایران، دلیل اصلی رویکرد همکارانهی ایران در مذاکرات هستهای اول اکتبر بود. در واقع دولت ایران نمیتواند در دو جبههی داخلی و خارجی بصورت همزمان بجنگد. توجه به شرایط داخل ایران، حاکی است که دولت ایران، استراتژی سرکوب معترضین داخلی و جنبش سبز را همزمان با سازش با غرب، در دستور کار قرار داده است. گرچه بدون تردید تحریمهای اقتصادیای که از سال 2005 برعلیه برنامهی هستهای ایران به اجرا گذاشته شده، تاثیر مخربی بر اقتصاد ایران داشته است. اقتصاد ایران تحمل تحریمهای بیشتر را ندارد . به گونهای که این تحریمهای اقتصادی وضعیت نابسامان داخلی را تشدید و بحران مشروعیت رژیم ایران را افزایش داده است.
لذا در چنین شرایطی، مقامات ایران بدنبال ایجاد گشایشی در روابط خود با غرب هستند، اما بحران داخلی این امر را برای رهبری کشور دشوار کرده است. از یکسو، رهبری نیاز به دشمن دارد تا تحت نام دشمن به سرکوب مخالفین داخلی خود بپردازد. از سوی دیگر، دشمنی با غرب بویژه امریکا، به یک ایدئولوژی در طول 30 سال گذشته تبدیل شده است. هرگونه گشایش رابطه با امریکا زمینهی روگردانی هوادران محافظهکاران را فراهم میکند. هوادارانی که دولت کودتا، برای تداوم سرکوب مخالفین به آنها نیاز دارند. در عین حال، دولت ایران به مذاکره با امریکا و کاهش تنشهای موجود بین دو کشور، نیاز دارد، زیرا اقتصاد ایران تحمل تحریمهای بیشتر را بخاطر عدم تفاهم با غرب برسرمسالهی هستهای ندارد.
رویکرد ماه اکتبر ایران به مذاکرات هستهای، صرفا یک واکنش تاکتیکی به دلیل وجود بحران داخلی بود. اگر جنبش سبز در ماههای آینده عمق بیشتری پیدا کند، دولت ایران مجبور است که سطح همکاریهای خود بر سر مسالهی هستهای با غرب را حفظ و حتی توسعه دهد. بنابراین سرنوشت مذاکرات هسته ای در واقع به سرنوشت جنبش سبز در ماههای آینده، گره خورده است.
Gozaar, Freedom House
1301 Connecticut Ave., NW, Fl. 6
Washington, DC 20036
USA
(+1) 202-296-5101
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید