رفتن به محتوای اصلی

یادداشتی درباره ولایت و سرپرستی بر یک ملت!!

یادداشتی درباره ولایت و سرپرستی بر یک ملت!!

توضیح: در این نوشته "صغیر" بار حقوقی (به معنای مجرم زیر سن قانونی) دارد که باید تحت ولایت یک قیم یا ولی قانونی قرار داشته باشد و اینجا، سرزمینی است کهظاهرا" تحت ولایت یک فقیه(!) اداره می شود اما...

ظاهرا" قرار این بود که قدرت مطلقه در شخص مجتهد اعلم جامع الشرایطی "مجتمع" شود، تا او بتواند با تکیه بر انفاس قدسی و کراماتش، بر مردم یا رعیت ولایت و "سرپرستی" کند! بر مردمان ضغیر(!) حق را مرعی سازد و مولای اشاعه حق و قانون و شرع باشد. این "نسخه اولیه" تشکیل نهادی بنام "ولایت فقیه" بود که به تدریج سرپرستی اش بر مردم، "سلطنت" شد و امروزه به چنان فسادی مبتلاست که حتی مبتکر اولیه آن، حضرت آیت الله منتظری با شجاعتی ستودنی و بدرستی، از نظریه ولایت فقیه دوری می جویند.

باری! ظرف بیست سال تمام قدرت در شخص آقای خامنه ای جمع شد ولی ایشان حتی به "ولایت مطلقه فقیه" هم قناعت نکرد و عزم خدایی کرد. خطیب منصوب او احمد خاتمی در منبر نماز جمعه تهران، مخالفت با سخنان خامنه ای را مخالفت با "خدا" دانست و "ولی امر مسلمین" به تشویق این چاپلوسی تهوع آور، نوبت خطبه خوانی هاشمی رفسنجانی را هم به او بخشید. این خدای حقیر اما از سرپرستی و ولایت یک نوجوان بی مادر، که پژواک صدای کمک خواهیش در تمام دنیا پیچید، ناتوان بود و "بهنود شجاعی" در سرزمین این والی مستکبر، بی حمایت "ولی" و بی پشتیبانی یک قیم شرعی به دار آویخته شد.

ما ساکنان نفرین زده سرزمینی هستیم که "ولایت خداگونه" آقای خامنه ای، قرار بود حافظ جان و مال و ناموس شهروندان و رعایا باشد. اما این ولایت چنان مستهلک و بدردنخور و فاسد است که حتی نوجوان صغیری مثل بهنود شجاعی را هم نمی تواند از مرگ و اعدام برهاند. ولایت مطلقه فقیه، نسبتی با زندگی و جوانی و نیکی ندارد و تشنه اعدام و خونریزی است. ولایت مطلقه، ابزاری است مطلقا" در اختیار زراندوزی و زورگویی و تزویر حاکمان تا مردم از زور بیکسی و بی پناهی، غریبانه مقابل زندان اوین جمع شوند و از مادر و پدر احسان(مقتول) خواهش کنند "بهنود" نوجوان را ببخشند و از اعدامش منصرف شوند. آیا این والی و سرپریت و سلطان صالح(!)، حتی یکی از نمایندگان خود را در میان آن مردم فرستاد تا خانواده مقتول را از صرافت اعدام "بهنود" بیاندازند؟

و تو ببین! سرزمینی که روزگاری سرزمین نیکوکاران و بخشندگان بود و "خاک مهربانان بود این دیار"، امروز چه سرزمین مصیب زده ای است که در سایه "ولایت خون ریز" آیت الله خامنه ای، رحم و نیکی و بخشایش در آن مرده است و "احسان" دیگر معنای نیکی و بخشش و گذشت نمی دهد و "مادر احسان"(مقتول) تشنه انتقام است نه عفو!

شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار

مهربانی کی سر آمد؛ شهریاران را چه شد؟

ببین ولایت کینه توز آقای خامنه ای، چه نفرتی در این جامعه گسترده است که "مادر احسان" با احسان غریبه شده و اهل بخشندگی و گذشت نیست و با بغض و کینه، چارپایه را از زیر پای "بهنود" پسری همسن فرزند مقتولش می کشد، تا پرپر زدنش را روی چوبه دار ببیند و جلوه دیگری از روزهای سیاه این سرزمین نفرین زده را در تاریخ ماندگار سازد.

حقیقت این است و بد حقیقتی است که ولایت مطلقه آقای خامنه ای، تنها توان ساختن شکنجه گاهها و اداره کهریزکها را دارد. ولایت آقای خامنه ای، حتی شایستگی و توان نداشت سرپرستی و ولایت "بهنود صغیر" را بر عهده بگیرد و جان او را از مرگ نجات دهد.

این ولایت مطلقه، ولایت بر شکنجه و مرگ آدمیت است و نسبتی با سبزی و طراوت زندگی ندارد! امما بشارت باد که عمر این ولایت جور، بخدا که سر رسیده است.

پی نوشت: این نوشته را از هر راهی توانستید منتشر کنید تا رعایای این ولی بدانند به وقتش هیچ ولایتی از سوی او نخواهند دید!

نکته: هر وقت به فیس بوک من سر بزنید، اگر زنده باشم، می بینمتان!

http://fa-ir.facebook.com/people/-/100000123668513

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
وبلاگ بابک داد

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید