رفتن به محتوای اصلی

چرا نقد مذهب و اسلام نباید مشروط گردد!

چرا نقد مذهب و اسلام نباید مشروط گردد!

 

اسلام و اسلامگرائی هیچگاه تا این درجه تناقضات ذاتی خود را با انسان و زندگی آشکار نساخته بود. جهانگشائی سکولار دمکراسی و لائیسیته در قرن 21، جبهه اسلامگرایان (اسلام سیاسی) را به چالش کشیده و پرسش های بزرگی را در برابر آنها قرار داده است.

به بیان دیگر می توان اعتراف کرد که عصر روشنگری اروپا با تاخیر طولانی در شرق آغاز گشته، و نواندیشی خردگرایانه و انسان محورانه، قدرتمندانه حاکمیت و دخالتگری اسلامگرایان را از نظر ایدئولوژیک - سیاسی و فرهنگی به پرسش کشیده است.

این پرسش ها اساسن ناظر بر چرائی و نفی انشقاق جامعه انسانی بر بنیاد ضد ارزش های عصر جهالت و بربریت بوده که به نفی حرمت انسان و هویت زنان، بی دینان و دگراندیشان انجامیده است.

ایرانیان در شرایطی به کاروان رنسانس فرهنگی قرن 21 در شرق می پیوندند که خود زخم های عمیق از اسلام و اسلامگرایان بر پیکر دارند و پس از 1400 سال تحمیل اسلام؛ هنوز اندیشه و منش اسلامی در جان و روان این ملت (در وجه غالب) رسوب نکرده است. از همینرو  روشنگری در جامعه ما الزاما دیالکتیکی- تاریخی است و نقد اسلام برای ایرانیان بار تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و رهائیبخش دارد.

امروز سیاست در ایران به دو قطب مدافعان حکومت اسلامی و مدافعان حکومت ایرانی (سکولار دمکراسی- لائیک) در برابر یکدیگر قرار دارند (نیروهای متناقض پاندول –ملی مذهبی- هم هستند که وزنه ای محسوب نمیشوند) و اپوزیسیون نمی تواند جز یکی از این دوسنگر را انتخاب کند.

در شرایطی که جنگ در میدان های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی ... ادامه دارد و ضرورت روشنگری بیش از هر زمان دیگر مطرح می باشد؛ بایستی ابزار انتقاد، نقد و نفی را تیزتر کرد. این ابزار روشنگری، همانا تامین آزادی های بی قید و شرط گفتار، نوشتار، تجمع و تشکل است.

برای کند کردن سلاح جنبش روشنگری، به اشکال گوناگون آزادی های بی قید و شرط مورد تهاجم قرار می گیرد. شکل علنی و بیشرمانه آن را هر روز در حکومت اسلامی می بینیم و اشکال خجولانه آن در پوزیسیون اپوزیسیون نما مشاهده می کنیم.

نیروهای پوزیسیون در اپوزیسیون از ما می خواهند که مبارزه با حکومت اسلامی را در چارچوب انتقادات بی رمق سیاسی حفظ کنیم و ایدئولوژی استبداد، جنایت و جباریت را "نقد علمی" کنیم. یعنی نقد تاریخی، ایدئولوزیک و دینی نظام اسلامی از دستور کار سیاسی خارج شود و به حوزه مباحثات آکادمیک منتقل گردند. انتقاد، نقد و نفی ایدئولوژی حاکمان را توهین به اسلام تلقی کرده و از این طریق زبان ها را با حربه نفی توهین (درحقیقت نقد ایدئولوژیک جباریت) ببندند.

"نقد علمی دین آری، توهین به دین نه"  شکل خجولانه تهاجم علیه آزادی بی قید و شرط بیان است! 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

اقبال اقبالی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید