همان گونه که پیش بینی می شد، شورای نگهبان در بعد از ظهر 8 تیر ماه نظر خود را در راستای صحت و سلامت انتخابات ریاست جمهوری منتشر کرد و بار دیگر ماهیت و چگونگی عملکرد خود را بعنوان یک نهاد وابسته به قدرت نشان داد. هرچند کدخدایی عضو و سخنگوی این شورا بار ها گفته بود که شورا از همان روز های نخست احمدی نژاد را پیروز انتخابات می داند و هم زمان منتظر اعتراضات و شکایات است! حال چرا 5 روز با درخواست آن از رهبری به مهلت قانونی آن افزوده شد؟ کسی نمی داند به نظر می رسد که در پی اعتراضات گسترده مردم آنان در فکر خرید وقت و زمان بیشری بودند تا مردم را با وعده و وعید های خود سرگرم و یا مشغول کنند. در نتیجه دفتر انتخابات کودتایی بسته شد و تناقض گویی های سخن گوی آن و رئیس ستاد انتخابات به پایان رسید. ولی دفتر آن در پیش مردم هنوز باز است و مبارزه با خود سری ها و سرکوب ها همچنان ادامه دارد. گزینش احمدی نژاد با نمایش انتخابات کودتایی رژیم از ماه ها پیش طراحی شده بود و از سوی رهبری بار ها در فرصت ها و مناسبت های گوناگون مطرح شده بود. تا جاییکه در یکی از سخنرانی ها به احمدی نژاد گفته بود، شما فکر نکنید ریاست جمهوری شما در 4 سال به پایان می رسد!. بنابرین نمایش بگونه ای بازی شد که اقتدارگرایان خواهان آن بودند. در نهایت در راستای خواست رهبری احمدی نژاد بار دیگر در مقام ریاست جمهوری بر مردم ستم دیده ایران تحمیل شد و از سوی جنتی دبیر شورای نگهبان به محصولی وزیر کشور گزارش گردید. رهبری با استفاده از همه ابزار سرکوب مانع از دست یابی گروه دیگری به مقام اجرایی کشور شد زیرا در دوره پیشین که اصلاح طلبان در مسند قدرت اجرایی بودند، مقام و موقعیت رهبری به شدت مورد چالش قرار گرفت و بحث های تئوریک در مورد آن مقام مطلق و بدون مسئولیت مطرح گردید که خوشآیند رهبری نبود. از این رو رهبری برای حفظ موقعیت خود بدون توجه به شرایط کشور و ناتوانی دولت در حل معضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه از هر راهبردی به نفع خود استفاده می کند و بعنوان فرمانده کل قوا دستور سرکوب و کشتار می دهد. اصرار نظام در اداره کشور به روش پیشین و خستگی و یأس مردم از آن نوع اداره و روش، آن دو را رو در روی هم قرار داده فاصله بین آن دو را هر روز افزایش می دهد، از آن رو تنها راه باقی مانده برای ادامه استبداد سرکوب و اعمال خشونت است و هر روز ابعاد وسیعتری بخود می گیرد. میلیون ها زن و مرد جوان و پیر با پایگاه و خواستگاه اجتماعی گوناگون خواستار تغییر نظام و شیوه مدیریت کشور اند و دیگر نمی خواهند به روش پیشین اداره شوند، می خواهند سرنوشت خود را در دست خود بگیرند و حق تغییر داشته باشند. ولی با نهاد هایی روبرو می شوند که سی سال پیش با انقلاب پدران آنان شکل گرفته و هیچگونه نزدیکی و سنخیتی با زمان کنونی ندارند.
استبداد ماهیت و عملکرد یکسانی دارد، منتسکیو در شناخت استبداد می گفت.ً انسان در حکومت استبدادی هیچ استً . احمدی نژاد رئیس جمهور رهبری هم مردم را خس و خاشاک می داند و خود رهبری هم در نماز جمعه مردمی را که خواهان برگرداندن رأی خود به خود بودند تا نظام از آنها در راستای مشروعیت خود بهره برداری نکند آشوبگر، ویرانگر و وابسته به خارج خواند، نخست آنان را تهدید و سپس با گریه و زاری به همکاری دعوت کرد. ولی نظام جمهوری اسلامی با تمام امکانات مالی، نظامی، امنیتی، لباس شخصی و دیگران که در شرایط بد اقتصادی و بیکاری در پی لقمه نانی اجیر شده اند، قادر به مهار بحران نیست. زیرا پایگاه اجتماعی ندارد، شاید بتواند برای مدت کوتاهی با کشتار به راه خود ادامه دهد ولیکن برای همیشه قادر به آن نخواهد بود، در نهایت مخالفت از درون آغاز خواهد شد. در روز های اخیر گفتار حیرت انگیزی از برخی شنیده می شود که تا دیروز همدل و همداستان رهبر بودند و برخی از آنها در کشتار سال های گذشته بویژه در دهه 60 شرکت مستقیم داشتند. به هر رو ریزش آغاز شده است و هر روز بر تعداد آنها افزوده خواهد شد، رژیم جمهوری اسلامی بویژه کادر انتخاباتی، کودتایی با پیروز خواندن خود در نهایت درماندگی و پریشانی به سر می برند و از آن رو خشونت می گسترند. خشونت از همان روز نخست انتخابات آغاز شد، به نظر می رسد برنامه ریزی از سوی کمیته های ویژه پیشتر ها انجام شده بود و با یک برنامه ریزی حساب شده به اجرا در آمد، حمله به خوابگاه دانشجویان در تهران، اصفهان و شیراز در نیمه های شب و دستگیری برخی از دانشجویان، از کار انداختن شبکه اس ام اس، انترنت و دیگر وسائل ارتباط جمعی نشانه های بارز کودتا است. در پی اعلان پیروزی احمدی نژاد که با اعتراض گسترده و مسالمت آمیز مردم روبرو شد، نیرو های فشار وارد عمل شدند، روزنامه کیهان با رهنمود های خود عملیات را رهبری کرد، تعداد زیادی از خبرنگار های خارجی از کشور اخراج شدند، شخصیت های برجسته و شناخته شده علمی، خبری و سیاسی باز داشت شدند، رسانه ملی با همه امکانات خود در خدمت پیروزمندان انتخابات بود و در راستای خواست آنها عمل می کرد. آنچه در این مدت اتفاق افتاد و ایران را لرزاند خشونت و کشتاری بود که از سوی گردانندگان انتخابات کودتایی بر مردم مظلوم و ستمدیده میهن اعمال شد و وحدت و انسجام ملی را به خطر انداخت. هنوز اقتدارگرایان متوجه هزینه سنگین و گران بهای عملکرد خود نیستند و بر این باورند که می توانند مردم به ستوه آمده را با خشونت و کشتار خاموش کنند و جلو آزادی خواهی آنان را بگیرند. خشونت گرایان، مستبدین و خود بزرگ بین های ایران سخت در اشتباه اند، تازه این آغاز کار است، دیگر نمی توان به شیوه گذشته حکومت کرد، احمد خاتمی امام جمعه تهران، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و عضو چند نهاد دیگر در نماز جمعه 5 تیر ماه به قوه قضائیه و نهاد های دیگر دستور می دهد که قاطعانه و بی رحمانه عمل کنند تا مایه عبرت بر همگان باشد. ایشان همه مردم را تهدید می کند و می گوید.ً رهبر جامعه اسلامی می تواند با این افراد تا نابودی کامل آنها بجنگد... کسی که دستور ولی فقیه را نشنیده بگیرد، دستور امام معصوم را زیر پا گذاشته است و مخالفت با دستور امام معصوم، مخالفت با دستور خداست.ً ایشان با آنهمه مدارک به اصطلاح علمی معنی و مفهوم جمهوری را نفهمیده، و نظام را با حکومت اسلامی اشتباه گرفته است. از این رو برخی از همکاران ایشان دولت بر آمده از انتخابات کودتایی را غیر مشروع می خوانند و آن را نماینده همه ملت نمی دانند. بنابرین داستان انتخابات هنوز به پایان نرسیده و مردم دست از رأی خود بر نخواهند داشت. ایران کشوری است که در آن ملل و اقوام گوناگون با زبان، فرهنگ، ادیان و مذاهب مختلف در کنار هم زندگی می کنند، این کشور وسیع و پهناور را نمی توان با تفکر، اندیشه و مذهب واحد اداره کرد، جامعه به درجه ای از رشد خود رسیده است که نیازمند قوانین مدرن و حقوق شهروندی است. انتخابات در کشوری معنی پیدا می کند که همه شهروندان از حقوق مساوی و برابر بهره مند باشند. گروهی که با انقلاب قدرت سیاسی را در دست گرفتند و با گذشت زمان قدرت اقتصادی را هم بر آن افزوده اند حاضر به ترک آن از طریق انتخابات و یا مسالمت آمیز نیستند از آن رو با هر گونه نوآوری به شدت مخالفت می کنند و برای حفظ قدرت خشونت بکار می برند.
در ترکیب اجتماعی، طبقاتی و جابجایی سرمایه تغییرات ژرفی در سی سال گذشته در کشور رخ داده است، طبقه متوسط و گاهی رو به پائین از شرایط موجود سیاسی و اقتصادی خوشنود نیستند، از آن رو خواهان تغییرند که بتوانند در امور سیاسی دخالت مستقیم داشته باشند. آنها بر این باورند که سیاست های اقتصادی و سیاسی احمدی نژاد دستآوردی برای آنها ندارد، زیرا بخش مهمی از اقتصاد از تولید گرفته تا سازندگی در دست نیرو های نظامی و امنیتی و یا افراد وابسته به آنها قرار گرفته است که همزمان در ساختار قدرت و فعالیت های سیاسی نفوذ دارند. بنابرین طبقه متوسط که بخشی از آن سابقه دیرینه دارد و در شکل گیری انقلاب سهیم بوده است با همکاری بخش دیگری که در دوران سازندگی شکل گرفت، جبهه ی وسیعی تشکیل داد و با حمایت از اصلاحات وارد صحنه سیاسی کشور شد ، در چند سال گذشته از سوی اقتدارگرایان از صحنه ی سیاست به بیرون پرت شده، موقعیت اجتماعی خود را از دست داده اند. از این رو نسل اول و دوم از این طیف که خواستگاه طبقاتی آنان متوسط و روشنفکری است به شدت خواهان تغییراند و در صفوف مخالفین اقتدارگرایان قرار گرفته اند. به این طیف اقشار بینابینی بویژه زنان که در سال های اخیر میزان تحصیلات خود را بالا برده اند و خواهان مشارکت در فعالیت های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی اند افزوده شده است که در تظاهرات و مبارزه با ارتجاع در صفوف نخست جای می گیرند.. در این میان سیل عظیم بیکاران، زیر خط فقری ها، کسبه خرده پا و تولید کنندگان داخلی به سوی مخالفین دولت روی آورده در انتخابات برای برون رفت از بحران شرکت کرده اند که برخی از آنان در گذشته در انتخابات شرکت نمی کردند. ولی بار دیگر متوجه شده اند که آنها از طریق انتخابات قادر به ایجاد تغییر در نظام نیستند. زیرا نظام ساختاری بوجود آورده است که راه نفوذ در آن به نظر غیر ممکن می رسد. بنابرین راه برون رفت همبستگی ملی و شرکت مستقیم کارگران در این کار زار سرنوشت ساز است، آنان قادرند با عملکرد خود نظم را به اجتماع باز گردانند و راه آزادی را که سال ها است مسدود شده باز گشایند.
جنتی دبیر شورای نگهبان در آخرین گفتار خود اعتراضات و شکایات به انتخابات را وارد ندانست و صحت انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری را طبق ماده 79 از قانون انتخابات ریاست جمهوری مورد تأئید قرار داد. ایشان همراه با شرکاء ، نهاد و ارگان های دیگر به اعتراضات میلیون ها رأی دهنده توجهی نکردند و هر آنکه می خواستند، آن کردند. تا نظام فرسوده خود را برای مدتی دیگر حفظ کنند. ولی جدال همچنان ادامه دارد. آتش زیر خاکستر پنهان است، بزودی بار دیگر زبانه خواهد کشید. شاید برخی از رهبران عقب نشینی کنند که به زندگی سیاسی خود پایان می دهند ولی جنبشی که آغاز شده به نتیجه خواهد رسید، زیرا جامعه ظرفیت تغییر را دارد و به حساس ترین نقطه خود در سی سال گذشته رسیده است. در این میان رژیم جمهوری اسلامی برای نجات خود و ایجاد شکاف در بین مخالفین، همراه با خشونت برخی از خواسته های اصلاح طلبان را به اجرا خواهد گذاشت...
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید