از دیرباز کار کودکان همواره بخشی از نیاز خانوارها را تامین کرده است، اما در فرایند توسعهی اقتصادی ـ اجتماعی کشورها، تعمیق مدرنیزاسیون، تحول در ساختار تولید و پیدایی نظامهای تامین اجتماعی، به تدریج کار کودکان مورد انتقاد قرار گرفت و دوران کودکی به عنوان دوران توانمندسازی و رشد و ارتقا مورد توجه و تاکید قرار داشت. از همین رو، پرهیز از استفاده از کار کودکان اکنون امری پذیرفتهشده است. اما نظام نابرابری که حاصل رویکرد بازارمحور است از آنجا که سود را مهمترین عامل در فرایند فعالیتهای خود میداند چندان دغدغهی از به کارگیری کودکان در فرایند تولید را ندارد. کودکان، چون کمهزینهترند، حرفشنوایی بیشتری دارند، و به سبب عدمامکان ایجاد تشکل و دفاع از منافع خود، عوامل کار بهصرفهتری هستند، در عمل همواره مورد بهرهکشی قرار میگیرند
امروز نزدیک به ۲۴۰ میلیون کودک در سرتاسر جهان مجبور به کارکردن هستند. مثالی تکاندهنده در این مورد سهمی است که کودکان، بهخصوص کودکان دختر، در جهان امروز در بازار سکس بر عهده دارند.[۱]
صرفنظر از این شکل آشکار استثمار کودکان، اکثر کودکان کاری که در کارگاه و خیابانها مشغول بهکارند در معرض بیشترین آزارها (اعم از آزار جنسی و غیر جنسی) قرار دارند.
در کشور ما نیز افزایش کودکان کار توام با گسترش کژکارکردی نهادهای مرتبط به عنوان معضلی جدی مطرح است و ضروری است که در مباحث توسعه و برنامهریزی کشور به طور جدی مورد توجه قرار گیرد.
از کل کودکان بین ۱۰تا ۱۸ سال کشور در سال ۱۳۸۵ فقط ۷۲/۶ درصد آنها به مدرسه میرفتهاند؛ و نزدیک به ۱۲/۷ درصد آنها (یعنی قریب به ۱/۷ میلیون نفر) به طور مستقیم درگیر کار بودهاند.[۲] قریب به ۶/۹ درصد نیز در زمان آمارگیری خانهدار بودهاند که اگر آنها را نیز جزو کودکان کار به حساب بیاوریم قریب به ۲/۶ میلیون نفر کودک کار در کشور داشتهایم. تغییرات سهم کودکان کار از کل کودکان طی سالهای ۱۳۷۵ و ۱۳۸۵ در جدول زیر ارائه شده است.
در صد کودکان کار و محصل به کل کودکان ۱۰ تا ۱۸ سال (درصد)
سال......محل.......کودکان کار........کودکان خانه دار..................محصل
۱۳۷۵ ......کل............11.6 .....................034 .......................89/72
1375........شهری.......39/7 ....................23 /. .....................73/81
1375 .....روستایی......6/16 ....................5 /. ......................55 /59
1385 ......کل............7 /12 ..................9/6 ........................6/72
1385 ......شهری.......6/9 .....................5 ...........................4/78
1385 ......روستایی.....3/18 ..................4/10 ........................1/62
همانگونه که در جدول مشاهده میکنیم طی این دورهی دهساله نسبت کودکان کار به کل کودکان در کشور افزایش یافته و از حدود ۱۱ درصد به ۱۲/۷ در صد افزایش یافته و نسبت کودکان محصل نیز در کل اندکی کاهش یافته است .در نقاط شهری این نسبت کاهش زیادی داشته است و از ۸۱/۷۳ درصد کودکان به ۷۸/۴ درصد افزایش یافته، اما در نقاط روستایی این نسبت معکوس بوده و روند مطلوبتری مشاهده میشود.
متاسفانه از بخشی از کودکان موسوم به «کودکان کار و خیابان» که در خیابان ها مشغول به کار هستند آمار و اطلاعات دقیقی در دست نیست. آنچه که مشهود است تعداد روبه افزایش آنهاست.
مطابق این آمار حدود ۳/۶ میلیون کودک خارج از چرخهی تحصیل قرار دارند. این در حالی است که مطابق قانون اساسی دولت مکلف است شرایط تحصیل تا دورهی متوسطه را برای کلیهی آحاد مردم فراهم سازد. جالب اینجاست که در خصوص این تخطی قانونی مشهود هیچکس پاسخگو نیست. شاید حاصل این سازوکار ناقص در حوزهی آموزش است که بعد از گذشت ۳۰ سال از انقلاب هنوز حدود ۱۰ میلیون نفر بیسواد در کشور وجود دارد.
نگاهی به توزیع استانی وضعیت کودکان کار نشان میدهد که نقاط حاشیهایتر کشور از وضعیت بدتری برخوردارند. در جدول زیر وضعیت کودکان کار، محصل و خانهدار به تفکیک ارائه شده است.
همانگونه که در جدول مشهود است بین نسبت کودکان کار و کودکان خارج از چرخهی تحصیل میتوان تناسب معناداری پیدا کرد. به این معنا که هرچه تعداد کودکان خارج از چرخهی تحصیل بیشتر باشد شمار کودکان کار نیز بیشتر است. بیشتر کودکان کار و خارج از چرخهی تحصیل در مناطق کمدرآمد و حاشیهای ساکن هستند.
کار کودکان علاوه بر این که مغایر اصول پذیرفتهشدهی پیماننامهی حقوق کودک است، چرخهی فقر را نیز گسترش و تعمیق میدهد. درواقع، کار کودکان یعنی استمرار و بازتولید فقر. و به نظر میرسد یکی از دلایل پایداری فقر و نابرابری در کشورمان به فقر کودکان و در نتیجهی کار آنها باز میگردد. کودکی که جامعه مسئول رشد و توانمندسازی اوست به عنوان ابزار کاری ارزان به کار گرفته میشود. و دولت نیز مسئولیتی در این زمینه برای خود قائل نیست.
محدودساختن هزینههای اجتماعی و رویگردانی از سیاستهای اجتماعی که مبانی نظری آن به رویکردهای نولیبرالی برمیگردد و طرفداران نظام بازار آزاد در کشورمان نیز بر آن پای میفشارند نتیجهای جز بحران بیشتر، بهخصوص در عرصههای اجتماعی، در پی نخواهد داشت.
توجه به کودکان و ایجاد تسهیلات مناسب برای آنها باید از اولویتهای کاری هر دولت توسعهگرا قرار گیرد. بدون توجه به این موضوع بهیقین باید منتظر بروز آسب های اجتماعی بیشتر و جدیتری در آینده باشیم. بی تفاوتی امروز ما به کودکان، ناامنی فردای همگان را در پی خواهد داشت.
زیرنویس
[۱] یکی از زمینههای کار کودکان که مطابق مقاوله نامه های سازمان جهانی کار (ILO) جزو بدترین اشکال کار کودکان به شمار میرود و بیانگر عمق نگاه کالایی به انسان است، استثمار جنسی کودکان است.
طبق برآورد یونیسف یک میلیون کودک هر سال وارد صنعت تجارت سکس میشود. صنعت روسپیگری کودکان از ۴۰۰ هزار کودک در هند (که برخی مذهبها آن را مشروع میدانند)، ۷۵ هزار کودک در فیلیپین ، ۸۰۰ هزار در تایلند ، ۱۰۰ هزار در تایوان، ۲۰۰ هزار در نپال، ۱۰۰ تا ۳۰۰ هزار کودک در ایالات متحد (اگر مجموع صنعت سکس را اضافه کنیم، رقمها به ۴/۲ میلیون میرسد) و نیز از ۵۰۰ هزار کودک در آمریکای لاتین بهره برداری میکند. برآورد شده است که در چین توده ای بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزار کودک روسپی وجود دارد. در برزیل، برآوردها بین ۵۰۰ هزار تا ۲ میلیون در نوسان است؛ ۳۰% روسپیهای کامبوج کمتر از ۱۷ سال دارند. طبق برآورد برخی بررسیها طی یک سال یک کودک روسپی «خدمات جنسی»اش را به ۲۰۰۰ نفر میفروشد. به نقل از: ریچارد پولین، جهانیشدن تجارت سکس، برگردان ب. کیوان
[۲] آمارها از آمارهای مرکز آمار ایران استخراج شده است.
گرفته از دنیای ما: http://domaa.info/?p=6144
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید