رفتن به محتوای اصلی

من یک وبلاگ نویس ملحدم و به الحاد خود افتخار می‌کنم

من یک وبلاگ نویس ملحدم و به الحاد خود افتخار می‌کنم

چیزی را که این گونه افراد نمی‌بینند یا بهتر است بگوییم چیزی را که این افراد درک نمی‌کنند واژه‌ای است به نام "انتخابات" یا "انتخاب" است.

هر انسان آگاهی بدون اینکه نیاز به هوش زیاد داشته باشد، می‌تواند معنی واژه انتخاب را درک کند. حالا چرا وقتی این واژه برای انتخابات (انتصابات) استفاده می‌شود همین افراد نمی‌توانند درک درستی از این واژه داشته باشد، این واقعا یک پدیده خارق العاده است!

بطور کلی افرادی که در شعبده بازی بنام انتخابات رژیم شرکت می‌کنند، باید پاسخ دهند که آیا معنی واژه انتخاب را می‌دانند و درک می‌کنند یا نه. اگر مشکل شان این هست که واژه انتخاب را درک نمی‌کنند، خوب بدیهی است باید بروند بنشینند و روی این مشکل که خیلی مشکل کوچکی هم هست کار بکنند. مثلا بروند هر شب تا آن زمانی که معنی واژه "انتخاب" را یاد بگیرند، مثل بچه‌های کلاس اولی از روی این واژه مشق شب بنویسند و هم زمان معانی مختلف آنرا هم کنارش بنویسند، تا روز انتخابات حتی اگر این افراد از نظر مغزی دچار مشکلی هم باشند باز هم خواهند توانست این واژه ساده را یاد بگیرند. برای تمرین و درک بیشتر مسائل می‌توانند واژه دموکراسی را هم یاد بگیرند و کنار آن هم معانی مختلف‌اش را بنویسند. وقتی این دو واژه را واقعا یاد گرفتند، یقین بدانید که دیگر هیچگاه پای صندوق شعبده بازی حکومت آخوندی نخواهند رفت و نه خودشان را مسخره خواص و عام خواهند کرد و نه باعث گرفتاری دیگران خواهند شد.

آخه فکرش را بکنید وقتی که مثلا خاتمی که خیلی در بین اینگونه افراد بی خبر طرفدار دارد، چه گونه کاندیدایی است. ایشان الان سه چهار ماه هست که یک روز در میان می‌گوید، می‌آید، نمی‌آید، شاید بیاید و خلاصه به این شعبده بازی‌اش دارد کک می‌اندازد توی تنبان چنین افراد نادانی و به شکلی برای خودش مشتری دست و پا می‌کند و عشوه‌های صدتا یک غاز می‌آید. حالا گویا گندش در آمده که آقا در این مدت داشته سعی می‌کرده که از سید علی چلاق وقت ملاقات بگیرد و به پابوس او برود و از او اجازه و رخصت بگیرد که بیاید در انتصابات شرکت کند یا نه. خوب فکرش را بکنید این عمل این مردک "سید محمد چاخان" خودش خود به خود نقض کننده روند یک انتخابات دموکراتیک یا بطور کلی هر انتخابی است. وقتی آقا برای شرکت در انتخابات باید به پابوس سید علی چلاق برود، این به آن معنی است که دیگر کاندیداهای انتصابات هم باید بروند و از سید علی اجازه بگیرند. خوب آیا واقعا چنین افرادی را می توان به عنوان رئیس یک مملکت 70 میلیونی پذیرفت!؟ چنین فردی چه نوع رئیس جمهوری خواهند شد!؟ دقت کنید اینها (کاندیدهای ریاست جمهوری) دارند درست مثل یک بچه دو ساله که می‌رود از مادرش اجازه می‌گیرد که آیا می‌تواند برود بشاشد یا نه رفتار می کنند. حتما شما هم چنین بچه هایی را دیده اید که قبل از پیدا کردن مادر یک مرتبه شلوار خود را خیس کنند. ممکن است این مساله برای یک بچه دو سال مساله زیاد مهمی نباشد ولی باور کنید برای یک ملت که با بزرگترین مشکلات تاریخش دست و پنجه نرم می‌کند مشکل بسیار بزرگی خواهد بود. فکرش را بکنید آقا شد رئیس جمهور، فردای آن روز آمریکا یا اسرائیل می‌خواهند به ایران حمله کنند و آقا باید برای این مشکل تدبیری بیندیش. چون مجبور است برود از رهبر اجازه بگیرد ممکن است خدای ناکرده رهبر هم گرفتار باشد، مثلا خدای ناکرده به علت مصرف زیاد از حد شیر یا تریاک آن روز از حال رفته باشد یا چمی دانم یک بلای لاعلاج دیگری سرش آمده باشد آنوقت ما با این سید محمد چاخان چکار کنیم!؟ که حتی برای شاشیدن هم مجبور است برود پیش رهبر و از او اجازه بگیرد!؟

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
وبلاگ خُسن آقا

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید